اختلالات خلقی(Mood disorder)
افراد ممکن است هرروز نوسانات خلقی را تجربه کنند و گاهی شاد و گاهی ناراحت و دلتنگ شوند که این یک امر طبیعی است ولی گاهی این تغییرات خلقی نوسانات شدیدی دارد و از کنترل فرد خارج است.
این اختلال ممکن است زندگی اجتماعی و شغلی فرد را مختل کند که در اینصورت از اختلالات خلقی صحبت می کنیم.
اختلالات خلقی
اختلالات خلقی عبارت است از ناراحتی ها و نابسامانی های هیجانی و عاطفی که باعث می شوند افراد از درون ناراحت باشند و نتوانند کارها و وظایف خود را به خوبی انجام دهند، به زبان دیگر:
- اختلال خلقی عبارت است از مجموعه نشانه های ناشی از یک خلق غیر عادی یا آنرمال
علامت اصلی اختلالات خلقی← آشفتگی
اختلالات خلقی به دو دسته تقسیم می شود شامل:
اختلالات افسردگی (depressive disorders)
اختلالات دو قطبی (bipolar disorder)
ویژگی اصلی اختلالات افسردگی
- غم شدید
- دوری کردن و فاصله گرفتن از دیگران
- احساس بی فایدگی و بی ارزشی
ویژگی اصلی اختلال دو قطبی
ویژگی اصلی اختلال دو قطبی حضورعلائم مانیا (فعالیت فیزیکی بیش از حد، تغییر عقیده ی سریع و پی در پی، رفتار بدون فکر، احساس سرزندگی و شادی بیش از حد) به مدت مشخص بعد از یک دوره ی افسردگی است.
اختلالات خلقی علاوه بر تاثیرات بر خلق فرد بر توانایی های شناختی (کاهش تمرکز) فرد هم تاثیر میگذارد و سبب مشکلاتی از جمله:
- مشکل تکلم
- روابط بین فردی
- فعالیت جنسی
- و عملکرد شغلی افراد می شود.
عواملی که سبب ایجاد اختلالات خلقی میشوند می توانند زیستی (کم یا زیاد شدن هورمون سروتونین و دوپامین)، ژنتیکی، روانی اجتماعی (استرس های محیطی) و حتی عوامل شخصیتی باشند.
چون برخی از ویژگی های شخصیتی فرد رو بیشتر در معرض خطر قرار می دهند و ممکن است دو فرد با ویژگی های شخصیتی متفاوت در یک محیطی که شرایط استرس زای یکسانی در آن حاکم است قرار بگیرند و یک فرد دچار اختلالت خلقی شود و فردی دیگر دچار مشکل نشود.
اختلالات افسردگی
در اختلالات افسردگی فرد معمولا خلق به شدت غمگینی دارد، خلق غمگین بسیار بالا که به آن ملالت می گویند. اختلالات افسردگی چند دسته اند:
- اختلال افسردگی اساسی
- اختلال افسردگی مداوم
- اختلال بی نظمی خلق اخلالگر
- اختلال ملال پیش از قاعدگی
- اختلال افسردگی ناشی از مصرف دارو
اختلال افسردگی اساسی
دوره های نشانه ای افسردگی حاد و شدید ولی با محدودیت زمانی
- خلق افسرده
- کاهش محسوس علاقه
- افزایش یا کاهش وزن
- بی خوابی یا پرخوابی
- سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی
- خستگی یا فقدان انرژی
- احساس بی ارزشی یا احساس گناه
- کاهش تمرکز
- افکار مکرر مرگ و خودکشی
این نشانه ها حداقل دو هفته باید دوام داشته باشد و حداقل ۵تا از این نشانه ها وجود داشته باشد.
اختلال افسردگی مداوم (افسرده خویی)
حالت افسردگی مزمن ولی بادوام به مدت حداقل ۲سال، نشانه های این اختلال محدودتر از نشانه هایی است که در اختلال افسردگی اساسی وجود دارد.
اختلال خواب و اشتها، انرژی کم و یا خستگی، عزت نفس پایین، مشکل تمرکز و تصمیم گیری و احساس ناامیدی از جمله نشانه های این اختلال است.
اگر از بین این نشانه ها حداقل دوتا از آن ها به مدت دوسال وجود داشته باشد می توانیم بگوییم که فرد دچار اختلال افسرده خویی است.
سوالات متداول اختلالات خلقی
1 - آیا می توان گفت تغییرات خلقی و یا تجربه ی احساس غم یک اختلال است؟
نوسانات خلق در طول زندگی طبیعی است و افراد ممکن است گاهی خوشحال باشند و گاهی ناراحت و این طبیعی است ولی افراد این تغییرات در خلق خود را می توانند کنترل کنند. اما گاهی نوسانات خلقی و احساس غم به حدی شدید است و طولانی که از کنترل فرد خارج است و زندگی فرد را مختل می کند که در اینصورت می توانیم بگوییم که فرد به اختلالات خلقی مبتلا شده است.
2 - چه عواملی در ایجاد اختلالات خلقی تاثیر گذار است؟
عواملی که سبب ایجاد اختلالات خلقی میشوند می توانند زیستی (کم یا زیاد شدن هورمون سروتونین و دوپامین)، ژنتیکی، روانی اجتماعی (استرس های محیطی) و حتی عوامل شخصیتی باشند چون برخی از ویژگی های شخصیتی فرد رو بیشتر در معرض خطر قرار می دهند و ممکن است دو فرد با ویژگی های شخصیتی متفاوت در یک محیطی که شرایط استرس زای یکسانی در آن حاکم است قرار بگیرند و یک فرد دچار اختلالت خلقی شود و فردی دیگر دچار مشکل نشود.
3 - اختلالات خلقی به چند دسته تقسیم می شوند؟
اختلالات خلقی به دو دسته ی اختلالات افسردگی و اختلالات دو قطبی تقسیم می شوند. در اختلالات افسردگی فرد احساس غم شدید را تجربه می کند و این احساس زندگی فرد را مختل می کند. اختلالات دو قطبی نوسانات خلقی شدید را شامل می شود که فرد در این اختلالات نشانه های مانیک و هیپومانیک را از خود بروز می دهد. مانیک به معنی شیدایی است و شامل علائمی از جمله فعالیت فیزیکی بیش از حد، تغییر عقیده ی سریع و پی در پی، رفتار بدون فکر، احساس سرزندگی و شادی بیش از حد، است. هیپومانیک نیز علائمی شبیه به مانیک وجود دارد ولی این علائم خفیف تر هستند.
4 - ویژگی های اختلال افسردگی چیست؟
خلق افسرده، کاهش محسوس علاقه، افزایش یا کاهش وزن، بی خوابی یا پرخوابی، سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی، خستگی یا فقدان انرژی، احساس بی ارزشی یا احساس گناه، کاهش تمرکز، افکار مکرر مرگ و خودکشی.
5 - ویژگی های اختلال دو قطبی چیست؟
در این اختلال فرد تجربیات هیجانی مخالف افسردگی یعنی احساس شور و سرخوشی دارد. در اختلالات دو قطبی، خلق (مود) فرد به طور مستمر و غیر عادی خیلی خوب است و یا بدون تناسب و بیجا، از حالت خیلی خوب به حالت خیلی بد و افسرده تغییر می کند.
6 - درمان اختلالات خلقی چگونه است؟
ترکیب دارو درمانی و روان درمانی برای اختلالات افسردگی بسیار تاثیر گذار است. همچنین برای درمان اختلال دو قطبی از داروی لیتیوم استفاده می کنند.
سلام ببخشیدمن یکی از دوستام دچار بی تفاوتی و بی احساسی شده نسبت به کسایی که خیلی دوسشون داره میخواستم بدونم درمانش چیه باید چیکار کنه ممنون میشم بگید
سلام به شما زینب جان
نگرانی شما برای دوستتان قابل احترام هست اما عزیزم در این مسیر شما می توانید شنونده خوبی برای او باشید بدون قضاوت و یا سرزنش اما اینکه مشکل دوست شما چیست و روند درمانی چگونه می باشد نیاز است که در اول دوست شما به روانشناس مراجعه کنند تا بتوانیم با بررسی شرایط روحی ایشان کمک کنیم تا در این مسیر بتوانند اگر مشکلی وجود دارد آن را رفع کنند و مسیر های ارتباطی خود را بازسازی کنند.
سلام من ۱۶سالمه و نقاشی میکشم.میخواستم در این باره صحبت کنم که حس بدی پیدا میکنم وقتی هنر و توانایی هامو به بقیه معرفی میکنم و ازم تعریف میکنن اون زمان این حرف ها تو سرم تکرار میشن:این چه کاری بود چرا داری خود نمایی میکنی کسی به هنرنت اهمیت نمیده و خب اینکار ب اندازه ای خوب نیست که درشبکه های اجتماعی به اشتراکش بزاری استایلی که داری خوب نیست برو تو نقطه ای بشین که کسی نبینتت یا استوری و پست نزار جلب توجه عه؛دوست دارم تنها باشم و از دوستام فاصله میگیرم در همین حال دوست دارم… ادامه دیدگاه »
سلام به شما ناهید جان این میزان از تمرکز بر رفتارهای خود و دیگران و کناره گیری از اجتماع نشان دهنده این است که در مسیر افکار و احساسات شما مشکلاتی وجود دارد که پردازش اطلاعات را منفی می کند یعنی اگر دقت کنید در مسیر ارتباطی هر صحبت و واکنش خودتان و دیگران را به بدترین حالت ممکن برداشت می کنید و این ارتباط را قطع می کنید. در این مسیر با توجه به تاثیری که این شرایط بر روابط و عملکرد شما داشته است نیاز است که برای بررسی دقیق شرایط خود به صورت حضوری به روانشناس مراجعه… ادامه دیدگاه »
سلام واقعا از زندگیم خسته شدم من فاطمه ۱۵سالمه.یه مانتو میخوام ازشون بهم میگن چیکار داری ولی هرماه واسه برادر یه لباس یه شلوار میخرن دیروز بهشون گفتم حداقل جای مانتو یه چادر برام بخرید بهم میگن چیکار داری من یه کتونی پارسال خریدم بهشون گفتم یه کتونی برام بخرید نخریدن کلا انگار من بچه این خانواده نیستم همه از هر نظر برادرم رو دوست دارم دیگه واقعا خسته شدم فقط منتظرم۱۸ سالم بشه خودم کار بکنم بازم فکر کنم نمیزارن کار کنم همه مسخرم میکنه سر لباسم واقعا خیلی خجالت میکشم برم بیرون به خاطر همین زیاد بیرونم در… ادامه دیدگاه »
سلام به شما فاطمه جان درک میکنم که این شرایط ناراحت و حتی عصبانیت کرده اما در این مورد بدون مقایسه کردن خودت در اول دقت کن که ارزش آدم ها به لباس هاشون نیست هرچند که منکر این نمیشیم که انسان برازنده پوشیدن لباس های تمیز و زیباست اما قرار نیست شخصیت شما از روی لباس هایت قضاوت بشه و اگر کسی این کارو میکنه نشان از ضعف شخصیتی خودش هست پس در کنار تلاش برای بهبود مسیر خودت سعی کن که خودت را تنها با لباس و ظاهر معرفی نکنی در این مسیر نیاز هست در زمان مناسبی… ادامه دیدگاه »
شرکت در گفتگو
سلام شما می توانید در همین قسمت سوال خودتونو ارسال کنید و با داشتن لینک سوال جواب را در زیر آن مشاهده کنید.
سلام نوشین هستم ۱۵ سالمه خواهرم ۱۹ سالشه مشکل روانی داره دو سال پیش بستری شد اما الان دو باره شروع شده پرخاشگری همش حرف هایی میزنه که متوجه معنیش نیست همش به ما میگه شما منو نمیفهمید الان دوروزه نه خوابیده نه غذا میخوره به مامانم آسیب جسمانی میزنه چن بار نزدیک بود مامانم رو خفه کنه همش داد میزنه پر حرفی میکنه الانم دو ساعته تو حموم خودشو حبس کرده لطفا کمک کنید
سلام به شما نوشین جان
سوال شما در سری قبل پاسخ داده شد به لینک سوال خود دقت کنید .در همین لینک این سوال در سری اول پاسخ داده شده است .
سلام نوشین هستم ۱۵ سالمه خواهرم ۱۹ سالشه مشکل روانی داره دو سال پیش شروع شد و بستری شد اما الان دوباره شروع شده مشکلش اینه که حرف های دروغ میزنه پرخاشگره همش میگه شما خنگ هستین و منو نمیفهمین به مادرم آسیب جسمی میزنه چن بار میخواست مامانم رو خفه کنه همش حرف میزنه هر دقیقه یه فاز میگیره غذا نمیخوره بعد میره تو اتاق در رو قفل میکنه کلید رو ازش اینقدر جیغ میزنه که مجبوریم بهش بدیم الان دو روزه اینجوری شده و هنوز نتونستیم ببریمش دکتر یا بیمارستان خواهش میکنم کمک کنید
سلام به شما نوشین جان
نگرانی شما را برای خواهرتان درک میکنم اما عزیزم در این مسیر نیاز است که با توجه به پرونده پزشکی ایشان مجدد ایشان را پدر و مادر به روان پزشکشان ارجاع بدهند تا شرایط به صورت دقیق بررسی شود و در صورت نیاز برای او داروهای جدید تجویز شود و یا دوز داروها تغییر کند و یا حتی اگر نیاز به بررسی باشد در این مسیر اقدام شود .
سلام من ۱۷ سالمه بسیار عزت نفس پایینی دارم همش حسرت زندگی بقیه رو میخورم همش ناشکری میکنم از خودم بدم میاد خوب اخه حق دارم وقتی به بقیه نگاه میکنم اعصابم خورد میشه اینکه یک نفری هم خوشگلی داره هم استعداد های فوق العاده و هم خانواده خوب هر کاری میکنم نمیتونم خودم رو بپذیرم از هزاران روش رفتم ولی جواب نداد ویژگی های خوبم رو نوشتم و هر روز خوندم ولی نشد همش دلم میخواد خود کشی کنم از نظر ظاهری خوبم روبه راهم ولی درونم داغونم استرس ندارم ولی یک حالت افسردگی دارم قلبم درد میکنه همیشه… ادامه دیدگاه »
سلام به شما دوست عزیز ببین عزیزم این علایمی که بیان می کنی نشان از شرایط روحی و شناخت ناقص شما نسبت به خودت دارد و این باعث می شود که عزت نفس پایین تری را تجربه کنی به همین دلیل هم از مقایسه بیشتر استفاده می کنید در این مسیر شما در سن نوجوانی و تشکیل هویت قرار داری و نیاز است که برای بهبود شرایط روحی خودت و دریافت شناخت بهتر به روانشناس مراجعه کنید . شما با بهبود شرایط روحی و شناخت بهتر خودت می توانی از استعداد و شرایطی که داری استفاده بهتری کنی و برای… ادامه دیدگاه »
باسلام .خانومی هستم ۲۹ساله پرخاشگرعصبی وبیحال هیچ چیزی شادم نمیکنه -۱۵ماه پدرم فوت کرده بهترین رفیقم بوده هرروز وخیابون دنبالش میگردم .گاهی میام خونه ماشینوعجله ای پار میکنم ومیگم اخ جون بابام اومد.دوسال بانامزدم دوست بودم دوماهه عقدکردم حتی این موضوع هم خوشحالم نکرد وبه تظاهر شادبودم تنها لحظه ای خوب میخوابم کهنامزدم کنارم باشه درغیراینصورت وحشت دارم وحس میکنم کسی داخل اتاقه البته ریشه بدخوابی وترس ازخوابم ریشه درکودکی داره که مورد تجاوز قرارمیگرفتم .تمرکز ندارم دل همه رومیشکنم تمایل به صحبت کردن باکسی ندارم به سختی میتونم گریه کنم شلخته وبی نظم شدم نمیتونم ی میرکوتاه رو راه… ادامه دیدگاه »
سلام به شما سحر جان ببین عزیزم احساساتی که دارید قابل احترام هست اما در این مسیر نیاز است که شما به واقعیت های موجود هم توجه کنید دوست داشن تنها یک قسمت از تصمیم گیری برای ازدواج هست اما در این مسیر نیاز است که شما به سبک رفتاری و شرایط خانوادگی ایشان نیز توجه کنید چون این شرایط میتواند سالها ادامه یابد . بهتر است در همین دوران به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید باهم تا بتوانیم با بررسی سبک شخصیتی و رفتاری و بررسی دلایل این رفتارها بتوانیم به هردوی شما کمک کنید تا بتوانید در… ادامه دیدگاه »
سلام خسته نباشید…من خیلی درگرفتن تصمیم قطعی ناتوان هستم..مثلا میدونین برای هرکاری که خیلی مهمه خیلی فکر میکنم و تحقیق میکنم ولی تهش با همه ی نتیجه های بدست اومده نمی تونم تصمیم قطعی بگیرم.می دونین باید برای یکی توضیح بدم تمام نتایجمو تا اون بهم بگه در اخرش چیکار کنم.با اینکه پدرومادرم واقعا با کارهایی که می خوام انجام بدم مخالفت نمی کنن و همیشه همراه بودن و ممکن است فقط اولای انجام یکاری یکم مخالفت کنند ولی بعدش واقعا کمکم میکنن..ولی نمیدونم چرا از عکس العملشون می ترسم یعنی اینکه هی باخودم خوره ی مغزی می گیرم:الان در… ادامه دیدگاه »
سلام به شما مروراید عزیز هم در مورد مشکل خوابتون و هم مشکل در تصمیم گیریتون قطعا مشکل وسواستون دخیل هست و با اینکه می فرمایین به مشاور مراجعه کردین به نظر میرسه که درمان شما کامل نشده و مشکل وسواس شما به طور کامل درمان نشده و همین عدم درمان وسواستون باعث میشه که هم در هنگام خواب و هم در طول روز و در حین تصمیم گیری افکاری به ذهنتون هجوم بیارن که با وجود اینکه می دونید غیر منطقی هستند نمی تونید کنترلشون کنید بنابراین برای اینکه بتونید این افکارتون رو کنترل کنید نیازمند طی کردن دوره… ادامه دیدگاه »
چجوری جواب سئوالمونو پیدا کنیم؟
سلام من متوجه شدم ک دچار بازداری هیجانی ام هم تست دادم هم واقن متوجه اشم چون توی افکارو رفتارم خیلی قابل مشاهده اس نمیدونم ارتباط پیدا میکنه یا ن اما افسردگی و اضطرابم دارم شرایط مشاوره رفتن ندارم خواستم بدونم برای این طرحهواره چیکار میتونم انجام بدم؟
سلام به شما عزیزم برای اینکه بتونید طرحواره های ناسازگارتون رو درمان کنید حتما نیازمند این هستین که تحت درمان قرار بگیرید و دوره های طرحواره درمانیتون رو تکمیل کنید. طرحواره درمانی تلفیقی از رویکرد روانشناسی هست که بخشی از روانکاوی رو هم در بر می گیره. به همین دلیل گذراندن دوره های طرحواره درمانی زیر نظر متخصص هست که می تونه به شما کمک کنه. اما در روند طرحواره درمانی تکنیکی به عنوان نامه نوشتن هست که در این تکنیک از بیمار خواسته میشه که خاطراتی رو از کودکی خودش که در تجربه ارتباط با والدینش داشته بنویسه یعنی… ادامه دیدگاه »
سلام ن زن ۲۵ ساله هستم من دوتا بچه ام را ازدست دادم الان احساسی پوچی میکنم فقط از خداوند مرگم را میخواهم خانواده ام هم رفتارشان خیلی سرده مرا اصلا درک نمیکنن همراهم دعوا میکنن هر چی من بگم اونا هم میگن من خودم میگم افسردگی گرفتم ولی اونا باور نمیکنن الان هم همه خانواده ام بجایکه کنارم باشن همراهم قهرن من واقعا نمیدانم چی کار کنم لطفا کمکم کنید بچهایم یکیش یک سال و شش ماه ودیگریش یک سال و سه ماه آیا من حق ندارم ناراحت باشم بچه دومیم تازه دوماه شده از دست دادم اصلا خانواده… ادامه دیدگاه »
سلام به شما سمیرا جان اینکه شما با از دست دادن فرنزدتان احساس غم و اندوه را تجربه کنید اصلا چیز بدی نیست و شما کاملا حق دارید که برای از دست دادن فرزندتان غمگین باشید اما در این مسیر بهتر است توجه کنید که اختلافات شما با خانواده و مشکلات روحی شما از قبل از دست دادن فرزندتان هم وجود داشته است یا خیر ؟ اگر این علایم و مشکلات از قبل وجود داشته است خب این شرایط تنها می توانند تشدید کننده آن ها باشد یعنی شما علایم افسردگی و مشکلات ارتباطی را بیشتر تجربه کنید و نیاز… ادامه دیدگاه »
سلام .من ۱۷ سالمه. تپش قلب دارم ،بعضی وقت ها هم حس میکنم قلبم نمیزنه ویا کلا قلبم بعصی وقتا درد میگیره.سابقه هیچ نوع بیماری ندارم وازهیچ قرصی هم تابه الان استفاده نکردم.بع دکتر عمومی رفتم وگفتند باید به روانپزشک مراجعه کنید.شما میگید چیکار باید بکنم؟؟
سلام به شما مبینا جان
این علایم می تواند اگر مشکل جسمی وجود نداشته باشد نشان از شرایط روحی شما مخصوصا اضطراب باشد در این مسیر بهتر است به صورت حضوری برای بررسی شرایط بالینی به روانشناس مراجعه کنید در صورت نیاز به روان پزشک ارجاع داده می شوید .
سلام.من دختری ۲۴ساله هستم بعد از مدتی ارتباط با افراد دوستان دختر ارتباطم رو قطع میکنم و شاید با بحث نمیدونم مشکل کجاست
سلام به شما ببنید الهام جان مشکل در روابط بین فردی و ضعف در مهارت های ارتباطی می تونه دلایل مختلفی داشته باشه. گاهی اوقات عدم اعتماد به نفس فرد و داشتن شخصیت مهر طلبانه و یا وابسته فرد می تونه مشکل ساز باشه و گاهی نیز پرخاشگری، عدم مهارت در کنترل هیجانات و بازداری رفتاری مناسب می تونه در ارتباطات شما مشکل ایجاد کنه و همچنین نداشتن مهارت گفت و گوی مسالمت آمیز می تونه به اختلافات شما و افزایش سوء تفاهمات و در نتیجه عدم پایداری ارتباطات منجر بشه. در ابتدا نیاز هست که بررسی های لازم در… ادامه دیدگاه »
باسلام خسته نباشید یکی از اشنایان ما دو دختر داشتن و به تازگی صاحب یه دختر دیگه ای شدن ایشون میخواستن که فرزند جدید که فرزنده سومه پسر باشه ولی خب دختر شد .با گذشت سه سال هنوز ایشون در رابطه با اینکه چرا پسر به دنیا نیومد مشکل دارن و مدام فکروخیال میکنند مدام به این فکر میکنن که جلوی دیگران یا حتی فامیل شخصیتشون خرد شده .ممنون میشم اگر راهکاری رو برای خوب شدنشون بهمون بگید.
سلام به شما عزیزم برخی از چنین واکنش هایی مربوط به اعتقادات فرد میشه و گاهی هم واکنش اطرافیان باعث میشه که فرد از بابت چنین مسئله ای احساس سرشکستگی کنه و تا زمانی که ایشون نتونن اعتقادات و افکار ناسازگارشون رو کنار بزارن و نسبت به واکنش اطرافیان توجه افراطی نداشته باشن نمیتونن با این مسئله کنار بیان. باید دید که دلیل تاکید ایشون برای داشتن پسر چیه، صحبت و گفت و گو با ایشون و به چالش کشیدن افکار نادرستشون البته همراه با همدلی می تونه به ایشون کمک کنه. از اونجایی که مهارت همدلی لازمه صحبت با… ادامه دیدگاه »
باسلام من یه دختر۱۸سالم و حدودا یک و نیم سالی هست به بهانه کرونا و کنکور تو خونه حبسم کردن من از کلافگی و تنهایی به مجازی پناه برم با ادمای جورباجور دوست شدم تا فقط زمان بگذره ولی بعد یه مدت از خانوادم کلن فاصله گرفتم قبلن خیلی وابسته مامانم بودم الان ذره ای وابستگی بهشون ندارم مامانم بخاطر ارتباطات من توی مجازی خیلی سرزنشم کرد از مامانمم زده شدم الانم وقتی تو اینده سیر میکنم دچار خوشحاای عجیبی میشم وقتی هم که به شرایط الانم نگاه میکنم یهویی افسرده میشم کل روزم اینجوریه یه ربع هورمون شادی ترشح… ادامه دیدگاه »
سلام به شما
سما جان در حال حاضر به دنبال تغییر چه چیزی هستین عزیزم؟ من متوجه نشدم که نسبت به کاهش وابستگیتون رضایت دارین و از اینکه فرصتی پیش بیاد که در شهر دیگه زندگی کنید خوشحال میشین یا اینکه به دنبال این هستین که مجدد به خانوادتون وابسته بشین؟
بخاطر حس تنهایی که دارم خانوادمو مقصر میدونم و دور شدن ازشون رو ترجیح میدم چون هرکی سرش تو کار خودشه همه فقط اینو میخوان که کار اشتباهی نکنم (هی سرزنش میکنن)وگرنه تنهاو ناراحت بودن من براشون اهمیتی نداره ولی از طرفی هم خانوادم ازم ناراحتن و میگن تو از بس خودخواهی همش به فکر خودتی و از ماهم طلبکاری…
نمیدونم مشکل از منه یا اونا
ببینید سمای عزیز گاهی علت مشکلات ایجاد شده بین اعضای خانواده و به طور کلی روابط بین فردی مقصر بودن یا نبودن افراد نیست بلکه به این دلیل هستش که افراد نحوه برقراری ارتباط موثر و مطلوب با یکدیگر و همچنین نحوه حل مسالمت امیز تعارضات رو بلد نیستن. همچنین برخی با این تصور اشتباه که امیال و ارزوهای فردی با روابط بین فردی منافات داره سعی می کنن فقط به دنبال انتخاب یکی از این موارد باشن در صورتی که نیاز هست شما ضمن اینکه به اینده خودتون و حتی رفتن به شهر دیگه فکر می کنید به برقراری… ادامه دیدگاه »
سلام من چند سالیه اصلا تمرکز ندارم و به دلیل ترس از حق الناس وارد کاری نمیشم و هر کاری میم و شروع میکنم عذاب وجدان میگیرم تمرکز ندارم ضریب هوشیم فوق العاده امده پایین و هر روز بد تر میشه دایما ذهنم درگیره و تو فکره لطفا کمکم کنید
سلام به شما آقا علی رعایت حق الناس تا جایی که به مراقبت در عملکرد باشد خب طبیعی و در جهت درستی و سازنده ای قرار دارد اما زمانی که باعث شود که باعث شود عملکرد شما تحت تاثیر قرار گیرد در این حالت نیاز است که افکار و احساسات شما به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد چون ممکن است نشان از افکار وسواسی داشته باشد . اما در اینجا قصد تشخیص گذاری نداریم اما این یک سری افکار باعث می شود که شما نتواند مسیر رشدی خود را طی کنید نیاز است که حتما این شرایط بررسی شود… ادامه دیدگاه »
سلام من واقعا خسته شدم از شرایطی که توش هستم مدتی هست که با کسی در رابطه ام… اوایل هیچ مشکلی نبود ولی کم کم بینمون بحثایی شد…ک بیشتر بخاطر منه… بعضی مواقع یک سری رفتارایی از من سر میزنه ک همه چیو بهم میریزه… خیلی برام توضیح میداد که مشکل کجاست و منم قبول میکردمشون خب چندین ماهه که دارم سعی میکنم عوض شم چون این شکلی هر دومون داریم اذیت میشیم… مثلا یکی از مشکلاتمون خودخواهیه من بود که سعی کردم کمش کنم و کم شد ولی خب فقط این نیست و بحثامون زیاده همینا باعث شده که… ادامه دیدگاه »
سلام به شما مینا جان ببین عزیزم در اول اینکه هر انسان ممکن است در وجه از شخصیت و رفتار خود با مشکل مواجهه باشد اینکه انسان بداند مسیر اشتباهی را طی می کند و برای رشد بهتر در این مسیر اقدام کند نشان از بینش او می باشد پس بهتر است از سرزنش کردن خودت خوداری کنی و در این مسیر اگر با مشکلی در روابط خود مواجهه شده اید بهتر است که برای بررسی این سبک رفتاری و مشکلاتی که در رابطه خود دارید به صورت حضوری و یا تلفنی به روانشناس مراجعه کنید تا بتوانیم در این… ادامه دیدگاه »
سلام من مدت ده ساله ازدواج کردم .تواین ده سال به شدت تجربه اضطراب داشتم . عوامل اضطرابی به مرور کم شد اما اثارش در من باقیه .
یکی از عوامل اضطراب زا شکایت و نا رضایتی همیشگی همسرم و نوسانات خلقیه ایشونه که حالم رو خیلی بد میکنه و منجر به حملات عصبی من میشه . راه درمان چیه چون در اثر همین جریان مشکلات جسمی هم برام پیش اومده و اعضای بدنم بیشتر مواقع بی حس هست یا مور مور میشه .
سلام به شما فاطمه جان اینکه شکاکیت و نارضایتی مداوم همسرتان می تواند باعث شود که شما فشار روحی زیادی را تجربه کنید و مجبور باشید دائم رفتارهای خود را کنترل کنید قابل درک می باشد اما در این مسیر دقت کنید که اگر شما بخواهید به رفتارهای اشتباه و بیمارگونه همسرتان پاسخ مثبت بدهید در اول اینکه اصلا مشکلات ایشان رفع نمی شود و در این مسیر حتی در صورت درمان و رفع مشکلات ایشان خود شما با این میزان کنترل بر خود با اضطراب زیادی مواجهه می شوید چون ذهن شما دائم فکر می کند که در معرض… ادامه دیدگاه »
سلام وقتتون بخیر
ما یک مادربزرگ داریم حدود ۹۰ سالشه و از نظر جسمی تقریبا مشکلی نداره فقط اخلاق بدی دارن که باعث آزار بچه ها و دیگران مثل همسایه ها میشه ایشون خیلی بددهن هستن و فحش میدن. هرکاری هم میگه بچه ها و حتی مستاجرش براش انجام میدن. هرروز بیرون می بریمش ولی در مقابل محبت دیگران فقط حرف های رکیک میزنه و توهین می کنه و واقعا هممون رو خسته کرده
هیچ قرص ارام بخشی هم مصرف نمیکنن
ممنون میشم اگه راهنمایی کنید
سلام به شما
لیلا جان زمانی که مادربزرگتون شروع به پرخاشگری و فحاشی می کنن واکنش معمول شما و خانوادتون چیه عزیزم؟
هیچ کدوممون از ترس هیچ واکنشی نشون نمی دیم و سکوت می کنیم چون اگه حرفی هم بزنیم جیغ و داد میکنن و ما جرئت حرف زدن نداریم.
ببینید عزیزم اگر که مادربزرگتون از ابتدا چنین رفتارهایی داشتن تغییردادنشون بسیار سخت و حتی غیر ممکن هست چون این رفتارها در طی مدت زمان طولانی در ایشون درونی شدن و در واقع میشه گفت جزئی از شخصیت ایشون شدن و تغییر دادن شخصیت فرد بسیار زمانبر و سخت هستش اما اگر که با بالاتر رفتن سنشون اینطور شدن میشه اون رو به این مسئله ربط داد که دوران پیری و کهولت سن برای ایشون بسیار دشوار هست و فشار روانی زیادی رو به ایشون وارد می کنه بنابراین نیاز هست که شما سعی در درک ایشون و توجه بیشتر… ادامه دیدگاه »
سلام من مشکلم رو در این سایت مطرح کردم ولی متاسفانه روی سایت پیداش نمیکنم. لطفا راهنمایی کنید
سلام به شما مجدد چک کنید پاسخ شما ارسال شد .اگر در صفحه اول سوال خود را مشاهده نمی کنید صفحات را ورق بزنید .
سلام
سلام شما می تونید در همین قسمت سوال خودتونو ارسال کنید
درود … من شخصیت فعال و باهوشی داشتم و به شدت تحقیق و مطالعه میکروم و تو حوزه کاری میشرفتهای بزرگ داشتم و با فعالیت ها ی خودم زندگیم رو بهبودها و تغییرات مثبت بزرگ بخشیدم . اما در حال حاضر که مجدد به اون روحیه جنگ جو و اهل مطالعه و تحقیق نیاز دارم برای پروژه مهم کاریم . حدود یکساله که اون روحیه رو ندارم. به شدت تنبل و فراری از هر نوع کر و درس هستم حتی غذا پختن و دوش گرفتن هم برام سخت و طاقت فرساست چه برسه به مطالعه برای پروژه ام . چطور… ادامه دیدگاه »
سلام به شما پریا جان ببین عزیزم این بی انگیزگی حتما در روان شما معنایی دارد که نیاز است آن را بررسی کنیم تا بتوانیم در مورد آن نظری را بیان کنیم . بیان هر نظری بدون بررسی شرایط روحی شما حدس و گمان می باشد بهتر است که با مراجعه حضوری به روانشناس این شرایط را برای خودتان ایجاد کنید تا بتوانید با شناخت بهتر افکار ، احساسات و شرایط روحیتان در این مسیر شرایط بهتری را تجربه کنید و نتیجه گیری بهتری داشته باشید . ممکن است این علایم نشان از افسردگی خفیف در شما داشته باشد اما… ادامه دیدگاه »
خیلی قدردان پاسخ تون هستم . آیا امکان برقراری تماس از طریق واتس اپ هم موجوده ؟ من متاسفانه ایران نیستم .
شما می تونید از طریق اسکایپ و واتساپ مشاوره داشته باشید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۹۰۳۱۲۳۶۴۴۶
اسکایپ
سلام. من دختر هستم سی سالمه. یکساله به تشخیص مشاور متوجه شدم که دوقطبی سیکلو تایمیک دارم(البته تا قبل از تشخیص چهار سال با این بیماری مواجه بودم). به معرفی مشاورم یه مدت رفتم پیش روانپزشک ولی از کارشون راضی نبودم و نمیتونستم ارتباط موثری باهاشون برقرار کنم به همین دلیل دیگه نرفتم(البته گفتن همزمان باید روانکاوی هم داشته باشم ولی وقتی با روانپزشک حرف زدم دیدم نسبت به روانکاوی هم عوض شد). این بیماری تمام جنبه های زندگیم رو در بر گرفته طوری که توضیحش از حوصله ی اینجا خارجه. بعضیاش اینها هست: اضطراب شدید، فراموشی شدید، افکار خودکشی،… ادامه دیدگاه »
سلام به شما فریده جان قابل درک هست که اگر شما با این اختلال روبرو هستید با مشکلات زیادی در عمل کردهای خود و شرایط روحیتان روبرو شده اید اما خب خوشبختانه اختلال دو قطبی قابل درمان می باشد اما در این مسیر نیاز است که شما مقاومت به درمان را بشکنید و در این مسیر با روان پزشک و روان درمانگر خود این مسیر را طی کنید . ترک درمان و دارو هیچ کمکی به شما نمی کند اما ادامه مسیر می تواند به شما کمک کند تا به مرور شرایط بهتری را تجربه کنید . دقت کنید که… ادامه دیدگاه »
سلام. من چطور میتونم مشاوره خصوصی انلاین داشته باشم؟
سلام به شما
عزیزم برای دریافت مشاور خصوصی به صورت چت می تونید از طری تلگرام اقدام کنید و برای دریافت مشاوره غیر حضوری به روش تلفنی و … می تونید با شماره زیر تماس بگیرید.
https://t.me/kanonmoshaveran_bot
۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲