مشاوره افسردگی فرآیندی است که آن مشاور به تشخیص و درمان فرد افسرده پرداخته و ابتدا با روش های بدون دارو شروع شده و سپس در صورت نیاز و شدت افسردگی دارو نیز تجویز می شود.
آیا افسردگی منجر به تنبل شدن شما می شود؟
فرد افسرده را نمی توانید با فرد بی احساس و تنبل مقایسه کنید. اگر فردی تنبل باشد، هیچ کاری انجام نمی دهد یا کارهای ناخوشایندی انجام می دهد، حتی زمانی که انرژی لازم برای انجام دادن کارش را داشته باشند.
افراد به دلیل افسردگی بی انگیزه می شوند، معمولا می خواهد کار کند ولی احساس می کند که چنین توانایی ندارد. آیا می دانید چرا این اتفاق رخ می دهد؟
علائم افسردگی چه مواردی می باشند؟
از نظر مشاور افسردگی : تشخیص علائم افسردگی اهمیت زیادی دارد.
متاسفانه نیمی از افرادی که افسردگی دارند، هیچ وقت شناسایی نمی شوند یا تحت درمان قرار نمی گیرند.
علائم افسردگی عبارتند از:
• عدم تمرکز، یادآوری جزئیات و تصمیم گیری ها
• خستگی
• احساس گناه، بی ارزش بودن و درماندگی
• بدبینی و ناامیدی
• بی خوابی، بیدار ماندن تا اوایل صبح، یا خوابیدن بیش از اندازه
• بیقراری
• تحریک پذیری
• از دست دادن علاقمندی نسبت به مواردی که قبلا لذت بخش بوده اند، همانند سکس
• خوردن بیش از حد غذا یا از دست دادن اشتها
• درد ها، ناراحتی ها، سردردها یا گرفتگی های عضلانی که خوب نمی شوند
• مشکلات گوارشی که بدون دریافت درمان بهبود نمی یابند
• ادامه داشتن احساسات غمگینی، اضطراب یا پوچ گرایی
• تفکرات یا اقدامات خود کشی
علائم افسردگی در مردان چگونه است؟
افراد مختلف علائم مختلفی از افسردگی را تجربه می کنند و همچنین علائم موجود در مردان نسبت به علائم موجود در زنان متفاوت می باشد. مردان به احتمال زیاد احساس خستگی و بی قراری می کنند، علاقه شان نسبت به کار، خانواده و یا سرگرمی ها کاهش پیدا می کند و با مشکلات خوابی مواجه می شوند.
مردها معمولا در جلسه مشاوره افسردگی علائم را بیان کرده و در بسیاری موارد بیان آن برایشان سخت است.
آیا افسردگی قابل معالجه است؟
در حالی که افسردگی قابل درمان می باشد و علائم آن قابل رفع است، ولی نمی تواند به صورت کامل معالجه شود.
در مقابل، هدف درمانگر بهبود دادن می باشد. همانند سایر شرایط مزمن، حتی در صورتی که فرض بر امکان بروز مجدد آن باشد، یک سری روش های درمانی برای کاهش شدت علائم، مدیریت شرایط و حمایت از شما وجود دارند.
آیا اضطراب و افسردگی می تواند به خودی خود از بین برود؟
در اکثر موارد، اضطراب یک شرایطی می باشد که به صورت خود به خود به وجود می آید و از بین می رود. ولی در برخی مواقع، اضطراب نمی تواند بدون استفاده کردن از درمان، به صورت کامل از بین برود. این یک نکته منفی می باشد.
نکته مهم این است که شما می توانید علائم خودتان را مدیریت کنید تا آنها شرایط شما را مدیریت نکنند.
من به چه نحوی می توانم تشخیص بدهد که دچار اضطراب شده ام یا افسردگی؟
اختلال های اضطرابی از طریق علائم مختلفی مشخص می شوند. یکی از رایج ترین علامت های موجود عبارت از نگرانی افراطی یا ناگهانی می باشد که منجر به ایجاد اختلال در عملکرد روزمره می شود. سایر علائم موجود شامل بیقراری، سراسیمگی، خستگی، مشکل تمرکز، تحریک پذیری، درد عضلات و مشکلات خوابی می باشند.
۱۱ علامت و نشانه مربوط به اختلال های اضطرابی از جمله افسردگی
اکثر افراد در برخی از مراحل زندگی خودشان اضطراب را تجربه می کنند.
در واقع، اضطراب یک واکنش کاملا نرمال به اتفاقات استرس زای زندگی، همانند جابجایی، تغییر شغل و مواجه شدن با مشکلات مالی می باشد.
با این وجود، زمانی که علائم اضطراب طولانی مدت تر از اتفاقات محرک کننده آن باشند و در زندگی شما تداخل ایجاد کنند، این موارد می تواند نشانه دهنده یک اختلال اضطرابی باشند.
اختلال های اضطرابی می توانند ناتوان کننده باشند، با این حال می توان از طریق دریافت یک کمک مناسب از یک متخصص بالینی مدیریت شوند. شناخت علائم اولین مرحله می باشد.
در ادامه ۱۱ علامت رایج مربوط به یک اختلال اضطرابی در مشاوره افسردگی و همچنین نحوه کاهش یافتن اختلال به صورت طبیعی و زمانی که به کمک یک متخصص نیاز پیدا می شود، بیان شده اند:
۱٫ نگرانی بیش از حد
یکی از رایج ترین علامت های اختلال اضطرابی، نگرانی بیش از حد می باشد.
نگرانی مربوط به اختلال اضطرابی، هیچ نوع تناسبی با اتفاقات تحریک کننده آن ندارند و معمولا در واکنش به یک موقعیت نرمال و روزانه صورت می گیرند.
به منظور اینکه یک نگرانی به عنوان علامتی از اختلال اضطراب عمومی شده در نظر گرفته شود، باید در اکثر روزها و حداقل به مدت شش ماه ادامه داشته باشد و کنترل کردن آن سخت باشد.
نگرانی ایجاد شده باید شدید و ناگهانی باشد، منجر به ایجاد مشکل در تمرکز و انجام دادن وظایف روزمره شود.
افراد زیر ۶۵ سال با بیشترین ریسک مربوط به اختلال اضطراب عمومی شده مواجه هستند، به خصوص افرادی که مجرد هستند، یک وضعیت اقتصادی اجتماعی سطح پایینی دارند و عوامل استرس زای زیادی در زندگی آنها وجود دارد.
۲٫ احساس تهییج شدن
زمانی که یک فردی اضطراب را احساس می کند، بخشی از سیستم عصبی آنها بیش از حد فعال می شود.
این تاثیرات بر روی کل بدن تاثیر می گذارد که شامل ضربان شدید قلب، عرق ریزی کف پا و کف دست، لرزان بودن دست ها و خشکی دهان می باشد.
دلیل صورت گرفتن این علائم، وجود داشتن این احساس در ذهن شما می باشد که یک خطری را درک کرده اند و به همین دلیل ذهنتان تلاش می کند بدن شما را آماده واکنش نشان دادن به تهدید بکند.
بدن شما جریان خونی را از سیستم گوارشی منحرف کرده و آن را به سمت عضلاتی می فرستد که شما برای دویدن یا مبارزه به آنها نیاز دارید.
همچنین این کار منجر به افزایش ضربان قلب شما می شود و احساس های شما را شدیدتر می کند.
هر چند که این احساسات در حین مواجه شدن با یک تهدید واقعی مفید می باشند، ولی در صورتی که ترس فقط در سر (ذهن) شما وجود داشته باشد، می تواند ناتوان کننده باشد.
حتی برخی از تحقیقات صورت گرفته بیانگر این است که افراد دارای اختلال های اضطرابی، نمی توانند حالت انگیختگی خودشان را همانند افراد بدون اختلال اضطرابی، سریع کاهش بدهند؛ این بدان معنا است که آنها تاثیرات اضطراب را برای یک دوره طولانی مدت تری تجربه می کنند.
می توانید از مشاوره آنلاین رایگان افسردگی بهره ببرید.
سوالات متداول مشاوره افسردگی
1 - افسردگی به چه صورتی شروع می شود؟
عوامل مختلفی می توانند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند که شامل عوامل ژنتیکی، بیولوژی و مواد شیمیایی موجود در ذهن، اتفاقات مربوط به زندگی، همانند از دست دادن عشق، یک مشکل رابطه ای، تجارب دوران اولیه کودکی یا هر نوع موقعیت استرس زا می باشد. افسردگی می تواند در هر سنی شروع شود، ولی اغلب مواقع در دوران نوجوانی یا اواسط دهه سوم یا چهارم زندگی شروع می شود.
2 - علامت و نشانه مربوط به اختلال افسردگی
در سایت مشاورانه11 علامت رایج مربوط به یک اختلال اضطرابی و همچنین نحوه کاهش یافتن اختلال به صورت طبیعی و زمانی که به کمک یک متخصص نیاز پیدا می شود، بیان شده اند: 1. نگرانی بیش از حد 2. احساس تهییج شدن 3. بیقراری 4. خستگی 5. مشکل داشتن در تمرکز 6. تحریک پذیری 7. گرفتگی عضلات 8. مشکل داشتن در خوابیدن یا باقی ماندن در حالت خواب 9. ...
3 - آیا اضطراب و افسردگی خود به خود از بین برود؟
در اکثر موارد، اضطراب و افسردگی خفیف بر اساس شرایطی خود به خود به وجود آمده و نوع خفیف آن ممکن است از بین برود. ولی در اکثر مواقع نیاز به درمان است و بهتر است فرد در مراحل ابتدایی درمان شود. نکته مثبت موجود عبارت از این است که شما می توانید علائم خودتان را مدیریت کنید تا آنها شرایط شما را مدیریت نکنند.
4 - آیا افسردگی قابل درمان است؟
افسردگی و علائم آن قابل درمان می باشد ولی عدم رعایت فرد می تواند سبب بازگشت آن شود. لذا مشاور فرد افسرده را در یک فرآیند وابسته به زمان بهبود می دهد. همانند سایر شرایط مزمن، حتی در صورتی که فرض بر امکان بروز مجدد آن باشد، یک سری روش های درمان برای کاهش شدت علائم، مدیریت شرایط و حمایت از شما وجود دارند.
5 - آیا افسردگی به جنسیت فرد ربط دارد؟
بله، بسته به زن یا مرد بودن علائم و توع افسردگی متفاوت است برای اطلاعات بیشتر به سایت مشاورانه مراجعه کنید.
از یه جهت فک میکنم ک بخاطر اینکه وابستگی منو ب خودش کم کنه این کارو میکنه سرد شده از طرف دیگه احساس میکنم ک احساسش ب من کم شده من تو زندگیم خیلی تنهام دوستم کل تنهایی هام رو پر میکرد واقعن نمیدونم چکار باید کنم تو رو خدا بهم بگین باید چکار کنم
سلام و خسته نباشید ممنون میشم جواب بدین💔🌷 من یک دوست دارم که خیلی باهاش صمیمی هستم این دوست من هیلی از این که کسی کنترلش کنه بوش میاد ولی همیشه میگفت تو با همه فرق داری بهم میگفت که من تورو اندازه بابام دوس دارم هیچ کس رو انقدر دوس نداشتم ولی طی یک بحث که بینمون بود اون باهام سرد شد بهم گفت به تنهایی عادت کردم گفتم خلاصه بیا دور شیم من اصرار میکردم که نه الان خیلی آسیب دیدم من نمیتونم هیچ کاری انجام بدم نه غدا میتونم بخورم نه اب کلن زندگیم دچار اختلال شده… ادامه دیدگاه »
سلام من ۱۷ سالمه دوسال پدرم سرطان داشت و حالا دو ماه میشه که فوت کردن و کلی مشکل خانوادگی دارم که داستان طولانی داره و هیچ کدوم قابل حل نیست مادرم خیلی بد اخلاق شده و به خاطر داداشم هی منو میزنه من به خاطر مرگ پدرم خیلی حالم بده و اشک چشم خشک نمیشه اما مادرم هی به مردم زنگ میزنه میگه من دلم برا پدرم نمیسوزه و هر روز منو تهدید میکنه که خودشو میکشه و بی کسم میکنه حالم خیلی بده هیچ امیدی به زندگی ندارم کمکم کنین قبل از اینکه از دست برم حالم خوب… ادامه دیدگاه »
سلام به شما نرگس جان قابل درک می باشد که از دست دادن پدر می تواند برای شما با مشکلات بیشتر و شرایط روحی سختی همراه باشد اما دقت کنید که این مسیر برای هر سه نفر شما مشکلات و شرایط روحی سختی را ایجاد می کند و نیاز است که هر سه نفر شما با یکدیگر جهت بهبود زندگی گام بردارید و شرایط هم را درک کنید . با توجه به علایم شما نیاز از شما به صورت حضوری به روان پزشک و روان درمانگر مراجعه داشته باشید تا شرایط روحی شما بررسی شود و بتوانیم به شما در… ادامه دیدگاه »
سلام من یه دختر شونزده ساله هستم که پدرم ده سال پیش مارو ترک کرده و در حال حاضر هم نمیخواد من رو ببینه و به ما کمک کنه و از اول هم منو نمیخواسته ، مادرم هم در حال حاضر از وجود من ناراضی هست و همیشه به خودم هم میگه و من خیلی ناراحت میشم چون کسی نیست که کمکم کنه ، حتی خانواده مادرم هم طرف مادرم رو میگیرن چون حق دارن و خب دخترشون هست و مادربزرگم هم همیشه به من میگه که تو باعث شدی دخترم جوونیشو از دست بده و من خیلی ناراحت میشم… ادامه دیدگاه »
سلام عزیزم. گلم اینکه شما مریض هستی دلیلی بر این نیست که خودت رو سرزنش کنی و احساس گناه داشته باشی. پدر و مادر شما قطعا در برابر شما مسئول هستن و اینکه با گفتن حرفی مثل من تورو نمیخوام شما رو ازرده خاطر کنن کار درستی نیست و بابت این موضوع شما نباید احساس اضافی بودن بکنید. شرایط شما سخته عزیزم و این شرایط میتونه بسیار ناراحت کننده باشه ولی شما حق زندگی داری. شما باعث از دست رفتن جوونی هیچ شخصی نیستی و صحبت های اطرافیان نباید به شما این حس رو بده. سعی کن با مادرت با… ادامه دیدگاه »
حالم بده
سلام به شما دوست عزیز
در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
سلام خسته نباشید.فاطمه هستم و ۲۱ سالمه.اخیرا متوجه شدم که تقریبا از حدود دو هفته قبل از پریودی تا تقریبا انتهای این دوره حالات روحی بدی دارم.مثلا بشددت عصبی و پرخاشگرم از طرفی بشدت استانه ی تحملم کم میشه و نسبت به همه بدبین میشم اینکه خیلی احساس تنهایی میکنم و مدام و بی دلیل حالم بده حتی گاهی افکار خودکشی به سراغم میاد توی این مدت از همه فاصله میگیرم و معمولا هم انقدر دعوا و بحث پیش میاد با دوستام که با همشون قهر میکنم البته خب دوستای زیادی ندارم.و همه ی این حالت ها بشدت برای من… ادامه دیدگاه »
سلام به شما دوست عزیز توضیحاتی که شما از شرایطتون دادین این احتمال رو میده که شما دچار اختلال ملال پیش از قاعدگی باشین، البته خلق اکثر خانوم ها قبل از دوران پریودی تا حدودی پایین میاد و به مراتب نسبت به روزهای عادی خودشون پرخاشگرتر و تحریک پذیرتر و زودرنج تر میشن ولی تعدادی هم هستند که قبل از شروع دوره ی پریودی این علائم رو با شدت بیشتری تجربه میکنن و این تغییر در خلق و خو به شدت شرایط زندگی فرد رو مختل میکنه و از نظر روحی فرد، فشارهای زیادی رو متحمل می شه. و علتاینکه… ادامه دیدگاه »
سلام سپیده هستم ۳۳ سلم در سن ۳۰ سالگی مادرم و ۸ ماه بعد پدرم از دست داد یک فرزند کوچیک دارم خیلی کریه میکنم. بیخواب هستم تا اوایل صبح. گرفتگی عضلانی شدید دارم. خیلی نق نقو و حساس شدم. بی دلیل به فرزندم گیر میدم و اطرافیانم خیلی کلافه شدن. غذا خوردنم بیش از اندازه شده. واینها خیلی تو روحیه فرزندم تاًیر گزاشته. پرخاشگر لج باز و اصلا دیگه به حرفم گوش نمیده. خواهش میکنم راهنماییم کنید
سلام به شما دوست عزیز بسیار برای شرایط پیش آمده برای شما متاسفم قطعا مرگ پدر مادرتون سبب ایجاد فشار روحی زیادی برای شما شده و ظبیعی هست که از دست دادن یکباره ی پدر مادر عزیزتون ر در فاصله ی کم برای شما سخت باشه ولی عزیزم به نظر میرسه که شما بعد از گذشت سه سال هنوز با غم از دست دادن پدر مادرتون کنار نیامدید و قطعا رفتارهای شما تاثیرات مخرب زیادی بر شخصیت فرزندتون داره، بیخوابی، اشتهای زیاد، خلق غمگین و گرفتگی عضلانی همه از نشانه های افسردگی هستن و نیاز به مراجعه ی حضوری و… ادامه دیدگاه »
سلام
من چنتا اختلال احتمالا با هم دارم
افسردگی شدید
مشکل چند چهره داشتن و عدم ثبات شخصیت
دروغ گویی شدید
عدم احساس علاقه به هیچ موضوعی
عدم توانایی در عاشق شدن و دوست داشتن افراد
استرس شدید
سلام به شما دوست عزیز
شما در حال حاضر چندسالتون هست؟ و چه مدت هست که احساس میکنید همچین علائمی در شما وجود دارد؟
سلام
۲۵ ساله هستم
تقریبا از سن ۱۳ یا ۱۴ سالگی همزمان با بلوغ دچار افسردگی شدم
و تا الان درگیرشون هستم و مشکلات روحیم بهتر که نشدن روز به روز بهشون اضافه میشه
البته این مشکلات روحی اصلا بروز خارجی ندارن و همه تقریبا منو یه فرد خوشحال و خنده رو و اجتماعی میدونن
مهدی جان اختلالات روانی همبودی و همپوشانی بالایی با یکدیگر دارن و ممکن هستش که در حین اینکه شما به عنوان مثال مبتلا به اختلال افسردگی هستید از اختلالات اضطرابی نیز رنج ببرید، و اینکه شما احساس میکنید چند اختلال را باهم دیگه دارید طبیعی هستش ولی این بدین معنا نیست که شما تمام این مشکلات رو باهم دیگه داشته باشید، حتی زمانی که چند اختلال با یکدیگر بروز پیدا میکنن یک اختلال به عنوان اختلال اصلی تشخیص داده می شود، اختلال اصلی اختلالی است که نسبت به اختلالات دیگر غالب تر است و تاثیرات به مراتب بیشتری بر خلق… ادامه دیدگاه »
سلام خسته نباشید من ۲۲ ساله هستم،آدمی هستم زیاد اهل بیرون رفتن نیستم مگر با دلیل خاصی که همه این ایراد رو بهم میگیرن برای همین درست نمیتونم ارتباط با بقیه برقرار کنم با توجه با اخلاق پدر،احساس میکنم شبیهشم،یعنی یه آدمی که بدون هیچ دلیلی یکدفعه عصبی میشم یا حتی چندباری شده که خودزنی کردم ولی خب بعدش از این کارم خیلی خجالت کشیدم موضوع اصلی اینه که من با یکی از آشناها دوست بودم رابطه خیلی خوبی داشتیم،دوستیی که میگم مثل دوتا رفیق.ولی طبق همون چیزی که میگم که یکدفعه بخاطر یک چیز کوچیکناراحت میشم چند شب پیش… ادامه دیدگاه »
سلام به شما آقا داریوش اینکه شما در زمان فعلی با درگیری های ذهنی زیادی روبرو باشید ک روند طبیعی می باشد چون به نظر می رسد که با سردرگمی احساسات روبرو هستید از یک طرف شما با الگویی چون پدرتان مواجهه هستید و از سمت دیگر دیدگاها و صحبت های دیگران را می شنوید که این روند را تایید نمی کنند و این موضوع می تواند برای شما با فشار روحی زیادی همراه باشد چون به نظر می رسد که این سبک رفتاری که دارید برای خودتان خوشایند نمی باشد و احساس رضایت در شما ایجاد نمی کند. در… ادامه دیدگاه »
سلام
خسته نباشید
من یک دختر ۱۵ ساله هستم که بیشتر وقت ها گریه میکنم و شبا با گریه میخوابم و اصلا نمیتونم تحمل کنم
من بیشتر وقت ها تنهام و دوست ندارم با کسی صحبت کنم و حتی تو جمع هم این حس رو دارم و بیشتر وقت ها گوشی دستمه مثلا ۷ و ۸ ساعت
من فک میکنم مریضی خاصی دارم و شبا نمیتونم بخوابم و تحمل ندارم و قرص مصرف میکنم
اصلا نسبت به اینده خوش بین نیستم
جرئت خودکشی ندارم ولی همه جای بدنم رو زخمی کردم
لطفا کمکم کنید
ممنون
سلام به شما دوست عزیز
چند وقت هست که همچین حالت هایی را تجربه میکنید؟
تک فرزند هستید یا خواهر برادر هم دارید؟ اگر خواهر برادر دارید رابطه ی شما با اونها چطور هست؟
وضعیت خانوادگی شما و رابطتون با پدر مادرتون چطور هست؟ رفتار خانوادتون با شما چطور هست؟
وضعیت خواب و اشتهاتون چطور هست؟
چه قرصی مصرف میکنید و اینکه بیان می کنید که احساس می کنید مریضی خاصی دارید منظورتون چی هست؟
یک و نیم سال هست اولش کمتر واکنش میدادم و الان زیاد واکنش میدم
هم خواهر و هم برادر کوچک تر از خودم دارم و رابطم باهاشون خوبه و همچنین با پدر و مادرم و اونا هم با من خوب هستن
اواخر ترجیح میدم بیشتر خواب باشم و اشتهام خیلی کم هست
مثلا سردرد میگیرم یا چشام سیاهی میره فک میکنم مریضم مثلا تومور
من دو سه روز که حالم خوبه ولی وقتی فک میکنم که حال خوبم فردا و پس فردا بد میشم استرس میگیرم و گریه میکنم
سلام ممنون از اینکه پاسخ دادید حدود یک و نیم سالی هست اول واکنشم کم بود کم گریه میکردم ولی الان واکنشم زیاد شده خواهر و برادر کوچک تر از خودم دارم که رابطم باهاشون عالی هست و همچنین با پدر و مادرم و اونا هم رابطشون با من خوبه بیشتر وقت ها ترجیح میدم خواب باشم و معمولا شب دیر میخوابم و صبح دیر پا میشم اشتهام زمانی زیاد شده بود ولی الان اصلا اشتهایی ندارم وقتی سرم درد میکنه یا بعضا چشام سیاهی میره (وقتی چشام سیاهی میره که بلافاصله بعد از گوشی پا شم و یه کاری… ادامه دیدگاه »
سلام مجدد عزیزم علائمی که شما بیان می کنید احتمال وجود اختلال خود بیمار انگاری و اختلال افسردگی رو در شما نشون میده، در اختلال خود بیمارانگاری افراد با دیدن کوچکترین درد یا نشانه ای از بیماری آن را به بدترین شکل تفسیر می کنند و مدام نگران مبتلا شدن به یک بیماری خطرناک هستن، که با وجود توضیحات شما به نظر می رسه شما نیز به این مشکل دچار باشید، ولی با این حال تشخیص قطعی باید با بررسی های بیشتر و تحت نظر متخصص صورت بگیره. این رو هم در نظر بگیر که استرس و ناراحتی سیستم ایمنی… ادامه دیدگاه »
سلام
به پزشک مراجعه نکردم چون فکر میکنم با گوشی زیاد کار میکنم چشمام سیاهی میره و وقتی بهم فشار میاد یا گریه میکنم دستم درد میکنه در مواقع دیگه نه
خانواده ام اطلاعی ندارن
ممنون از اینکه پاسخ میدین
احتمال اینکه علائم جسمانی شما منشا روانی داشته باشن بسیار زیاد هست ولی سعی کنید خانوادتون رو از علائمی که دارین مطلع کنید و برای یک ازمایش کلی اقدام کنید تا از نظر روانی خیالتون اسوده بشه. نیاز هست که به بدن خودتون و فعالیت روزانه ی خودتون بیشتر اهمیت بدین کمی خودتون رو از فضای مجازی دور کنید و برای استفاده از گوشی و وسایل الکترونک برای خودتون زمان بزارید. سعی کنید فعالیت هایی که براتون لذت بخش هستن رو به مرور انجام بدین، پیاده روی، ورزش، دیدارهای دوستانه و … احساس غم شما قابل درکه عزیزم و برای… ادامه دیدگاه »
سلام من ۱۸ سالمه تقریبا بعد بلوغ به بعد احساس افسردگی میکنم و بصورت نوسانی حالم بد یا بدتر میشه ،نمیتونم حال خودمو خوب کنم تا وقتی کسی بهم کار نداشته باشه یه گوشه میشنیم یا میخوابم یا گریه میکنم و کلا انگار فقط با این کار آرامش میگیرم دوست ندارم برم بیرون ،دوست ندارم هیچ فعالیتی از خودم نشون بدم، حس یه مرده رو دارم وقتی هم کسی بهم حرفی میزنه با کوچیکترین حرف گریم میگیره و نه از اون شخص بلکه نسبت به خودم که باعث همچین حسی در طرف مقابل شدم ناراحت میشم و تو ارتباط با… ادامه دیدگاه »
سلام به شما
پریا جان دقیقا بعد از بلوغ این حالتا سراغت اومده یا بیشتر توی این تایمی که درگیر کنکور شدی؟ درگیری ذهنی زیادی نسبت به کنکور داری؟ خودت این احساس رو نداری که به علت اینکه حس درس خوندن بریا کنکور نداری احساس بی ارزشی میکنی؟ تایم درس خوندنت چطور هستش؟ کلا چیزی نمیخونی یا دست و پا شکسته درس میخونی؟
سلام دکتر خسته نباشید
من ۶ماهه متاسفانه مادرم رو ازدست دادم و بعد این اتفاق کلا زندگیم زیر و رو شد از همه لحاظ.مادرم مریضی بدی نداشتن ولی همیشه بی حال بودن و همین باعث میشد من که تنها باهاش زندگی میکردم ازش عصبانی بشم و الان که یادش میفتم فقط گریه میکنم و حسرت.خیلی خیلی سخت میگذره واسم و مدام خوابشونو میبینم.قبل این اتفاق دختر همیشه شادابی بودم اما الان برام حس میکنم اصلا ممکن نیست.هیچ چیزی حالمو انگار خوب نمیکنه.خواستم ببینم اگر برم پیش روانپزشک و دارو بخورم آیا برام اعتیاد اوره؟یا راه دیگه ای پیشنهاد میکنید؟
سلام به شما عزیزم بسیار برای شرایط پیش آمده برای شما متاسف هستم و حال فعلی شما رو درک میکنم و شکل گیری احساس گناه در شما طبیعی است ولی عزیزم جدا از اینکه شما چه رفتاری با مادرتون داشتید بهتر هستش که شرایط روحی خودتون هم در نظر بگیرید به هرحال شما هم گاهی از نظر روانی و جسمی دچار خستگی می شدید و اینکه گاهی پرخاشگری میکردین خیلی دور از ذهن نیست هر انسانی در یک شرایط خاص ممکن است به دلیل فشارهای محیطی واکنش های عصبی از خود بروز دهد البته نیاز هست که این رو در… ادامه دیدگاه »
خیلی ممنون از راهنماییتون و وقتی که میگذارید.روانشناس ممکنه همین حرفایی رو بهم بگه که شما فرمودید که باید هوای خودمو داشته اما متاسفانه گیر من اینه که نمیتونم گریز بزنم از اون فکر و خیال و واقعا مختلم کرده.گفتم شاید دارو بتونه کمکم کنه که فکر نکنم یا تو گذشته نباشم.دوباره ممنونم از تایمی که برامون میگذارید.زنده باشید و موفق تا همیشه🙇♀️🌹
سلام مجدد
عزیزم روانشناس هم از تکنیک های روان درمانی برای تغییر شناخت و رهایی از افکارتون استفاده میکنه و در این مسیر شما رو همراهی خواهد کرد البته گاهی اوقات و در موارد حاد نیاز هست که این تکنیک ها در کنار دارو درمانی استفاده بشن. تکنیک های روان درمانی ممکن هست نسبت به دارو درمانی پروسه ی طولانی تری داشته باشن ولی اثربخشی پایدار و موثری دارند. با این حال تصمیم گیری به عهده ی خودتون هست و هر دو روش میتونن به شما در بهبود شرایط روحیتون کمک کنن.
سلام.من یه دختر ۱۴ساله هستم خیلی تو زندگیم مشکلات دارم.همه علائم افسردگی رو هم دارم میخام بدونم ایا واقعا دارم یا نه
سلام به شما دوست عزیز اختلال افسردگی شامل علائم زیر هست خلق افسرده کاهش محسوس علاقه افزایش یا کاهش وزن بی خوابی یا پرخوابی سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی خستگی یا فقدان انرژی احساس بی ارزشی یا احساس گناه کاهش تمرکز افکار مکرر مرگ و خودکشی از بین این نشانه ها حداقل ۵ تا علائم به مدت دو هفته باید وجود داشته باشه. البته این نوع از اختلال افسردگی حاد و شدی است و نوع دیگری از اختلال افسردگی وجود دارد که فرد علائم خفیف تری دارد ولی مدت آن طولانی است یعنی علائم حداقل دوسال باید در فرد وجود… ادامه دیدگاه »
تو رو خدا کمکم کنین شاید خیلی مسخره باشه ولی واقعا اصلا حالم خوب نیست تپش قلب دارم سر درد دارم احساس تنبلی میکنپ نمتونم جایی برم یا از تخت خوابم بلند بشم
سلام به شما
عزیزم این مواردی که بیان میکنید اصلا مسخره نیست و ممکن هست برای هر فردی در زندگی این علائم بروز پیدا کنن و توجه به این علائم بسیار مهمه و نیاز هست که در جهت رفع این علائم قدم بردارید
شما چند سالتون هست؟
چه مدت هست که وجود این علائم را احساس مسکنید؟
بیشتر چه مواقعی احساس تپش قلب میکنید؟
سرگیجه، تعرق یا بی خوابی در شما وجود دارد یا خیر؟
اشتهاتون نسبت به غذا چطور هست؟
روابط عاطفی یا خانوادگیتون چطور هست و از چه کیفیتی برخوردار است؟
من ۱۸ سالمه همونطور که گفتم با پسری اشنا شدم ۱ سال ۵ ماه باهاشم پدرش ما رو فهمیده به پسر میگه تموم کن در حالی که پدر پسر منو نمیشناسه برای اینکه پسرشو اذیت کنه این کارو میکنه پسر خیلی حالش بده همین طور من من ۳ روز سرم بهم میزنن غدا نمیتونم بخورم سرگیج سر درد حال صبحا وقت میخوابم شبا نمیتونم و فقط گریه میکنم خانوادمم که مامانم اصلا فرد قابل درک نیست پدرمم به خاطر کارش شهرستان دیگست واقعا خیلی دوسش دارم وابسته پسر شدم مدام فکر خودکشی به سرم میزنه
از وقتی که روابطتون با این آقا پسر با چالش روبرو شده و خانوادشون مخالفت کردن این حالت های شما شروع شده؟
سلام..دوستی دارم که با اینکه در زندگی من و خانواده ی خودش خیلی عزیز هست،احساس می کنه نبودنش باعث میشه ما زندگی بهتری داشته باشیم..به همین خاطر توی ادامه ی زندگی دچاز مشکل شده…چطور می تونم کمکش کنم؟؟این موضوع خیلی برام اهمیت داره..اگه زود تر جواب بدین ممنون میشم
سلام به شما دوست عزیز
در این مسیر بهتر است دوستان برای بررسی شرایط روحیشان به صورت حضوری به روانشناس مراجعه داشته باشند تا بتوانیم با بررسی شرایط روحی ایشان به ایشان کمک کنیم تا بتوانند شرایط بهتری را تجربه کنند این سبک برخورد و دیدگاها می تواند نشان از افسردگی باشد در این مسیر همراهی شما می تواند برای ایشان کمک کننده باشد.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۷۴۱
سلام من. از اسفند ماه ک کارخونه ها طعطیل شد بیکار شدم و تو همین ایام بیکاری 🙂اون نفری ک زندگیمو تغیر میده و واقعا دوسم داره پیدا شد اما دیشب انقد فشار روم زیاد بود باهاش بحثم شد و سرش داد زدم. ولی چون زندگی سختی داشته از نظر خوانوادگی توقع نداشت من این کارو کنم و الان میگه من نمیتونم با یه ادم اعصبانی زندگی کنم خواهش میکنم کمکم کنین 😣من دیگه واقعا تحمل جداشدش ازم با این همه فشار رو ندارم خواهش میکنم کمکم کنین
سلام به شما دوست عزیز احساسات شما قابل درکه و بیکاری قطعا روی روان شما تاثیر میزاره و شما نباید بابت این موضوع خودتون رو سرزنش کنید فقط باید از تاثیرات این شرایط بر خودتون آگاه باشید و با استفاده از این آگاهی بتونید کنترلش کنید و اجازه ندید که احساسات شما افکار شما رو به دست بگیرن و باعث بشن که شما هیچ کنترلی روی رفتارتون نداشته باشید. با این حال چند روز صبر کنید تا این دختر خانوم از میزان دلخوریشون کم بشه و آرومتر بشن و آمادگی شنیدن صحبتاتونو داشته باشن،بعد باهاشون تماس بگیرید و ضمن عذر… ادامه دیدگاه »
اگه یکی بخواد بمیره چی؟
سلام به شما
عزیزم متوجه منظورتون از طرح سوال نشدم لطفا کمی توضیح بدین
سلام خسته نباشید ۲۱ سالمه مدام درحال گریه ام و دلیلی برای گریه ام ندارم ففط دوس دارم تنها باشم ساعت ها گریه کنم میتونم با رفتن ب مشاوره درست شم؟
سلام به شما دوست عزیز
برای اینکه بهتر بتونم شما رو راهنمایی کنم نیاز هست که اطلاعات بیشتر ی را در اختیار بنده بزارید
میزان اشتهای شما چطور هست؟
میزان خواب و کیفیت خواب شما چگونه است؟
توجه و تمرکزتون چگونه است؟
فعالیت های روزانتون چطور هستش؟
رابطه با خانواده و اطرافیانتون چگونه است و از چه کیفیتی برخوردار است؟
چه مدت است که این علائم رو دارید؟
سلام.من دختر ۱۶ ساله ای هستم که احساس میکنم ممکنه دچار افسردگی شده باشم.والدینم اهمیتی نمی دهند که مرا پیش مشاور ببرند.چکار کنم؟می تونم خودم درمان کنم؟
سلام به شما دوست عزیز
لطف بیشتر راجع به احساست و علائمی که دارید توضیح بدید تا بهتر بتونیم به شما کمک کنیم
سلام خانم دکتر. دختری ۲۶ ساله هستم .ترومای من سال ۹۱ رقم خورد علی رغم تلاش زیادم در کنکور نتونستم در رشته ی مورد نظرم قبول شم من سال اول رتبه م خوب شد اما دانش کافی در مورد انتخاب رشته نداشتم یک سال موندم اما نتیجه دلخواهم نشد اون شب و هرگز فراموش نمی کنم من دچار شوک شدم و بعد از ورود به یکی از دانشگاه های خوب کشور درس و گذاشتم کنار چون رشته مو دوس نداشتم معدلم شدیدا افت کرد و برا جبرانش ارشد همون رشته رو خوندم با اینکه الان دبیر شدم اما هنوز احساس… ادامه دیدگاه »
سلام به شما پروا جان قابل درک می باشد که این سردرگمی که شما سالها با خودت حمل می کنی می تواند برات با فشار روحی زیادی همراه باشه اما دقت داشته باشد که ادامه دادن یک مسیر ناخوشایند برای شما حتی اگر سالهام ادامه داشته باشد و موفقیت زیادی هم برات به همراه داشته باشه بازم برات میتونه هیچ جذابیت و اشتیاقی نداشته باشه چون به اون احساسات و افکاری که سالها در ذهنت هست پاسخ ندادی و این برات در اوج موفقیت نارضایتی و فشار روحی ایجاد م یکند . در این مسیر بهتره یک دوره شناخت درمانی… ادامه دیدگاه »
لام و عرض ادب نامزد من دچار افسردگی شدید هست که ازار و ازیت جنسی باعث این حالت او شده است. تقریبان بیشتر از شیش ماه است که از این قضیه مگزرد و الان ایشان خیلی درگیر این قضیه که اصلان خواب نمیتواند و در خواب کابوس یا خواب های ترسناک میبیند. خیلی بیحال شده و برای این افسرده گی دارو و قرص خواب هم استافاده میکند که تا هنوز تاثیر زیاد نداشته است من خیلی نگرانش هستم اصلان ماندم که چه کار کنم و خیلی زیاد به راهنمای و کمک تان احتیاج دارم. اگر کدام مشاور خانم باشد که… ادامه دیدگاه »
سلام به شما دوست عزیز در این مسیر در کنار مصرف دارو ایشان نیاز به طی کردن پروسه روان درمانی به صورت حضوری دارند تا بتوانیم به ایشان کمک کنیم . اگر منظور شما تجاوز های جنسی می باشد و یا اذیت های جنسی این ها مواردی می باشد که می تواند روان فرد را به شدت درگیر کند و باعث می شود که عملکرد فرد تحت تاثیر قرار گیرد در این مسیر بهتر است پروسه درمانی ایشان تکیمیل شود تا ایشان بتوانند از نظر روحی شرایط بهتری را تجربه کنند. درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره… ادامه دیدگاه »
سلام من دانشجو درشهری دور ار خانواده ام هستم اخیرا بخاطر تصادف در بیمارستان بستری شدم و تقریبا خطر مرگو پشت سر گذاشتم بعد از مرخصی از بیمارستان حالت های افسردگی در خودم حس میکنم چیزیایی که قبلا خوشحالم میکرد الان تاثیری روم نداره به شدت از مرگ خودم و عزیزانم میترسم دائم به مرگ و زندگیه بعد از مرگ فک میکنم فعالیتم کم شده همش با خودم میگم اخرش مرگه شبا خوابم نمیبره همش تو دلم خالیه
سلام آیدا جان
در این مورد اجازه بده باهم بیشتر صحبت کنیم تا بتوانیم نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
۱٫ چند مدت از تصاوف شما می گذرد و چند وقت هست که این افکارو دارید؟
۲٫ قبل از این رخداد نیز این افکارو تجربه می کردید؟
۳٫ برنامه روزانه شما چگونه می باشد؟
۴٫ این افکار چه تاثیری بر زندگی روزانه شما گذاشته است؟
تقریبا دو هفته ی که از بیمارستان مرخص شدم
بله تقریبا از ۹ سالگی که مادرم رفتن مسافرت هر چن سال این افکار به ذهنم میان
هر روز میرم کلاس های دانشگاه به جز روزای تعطیل که فقط تو خوابگاهم
شبا خواب راحت ندارم و همش گریه میکنم روزاهم سر کلاس همیشه بی حوصله ام
در مسافرت برای مادر شما اتفاق خاصی رخ داده است ؟
آیا این افکار تکراری باعث انجام رفتارهای تکراری در شما نیز می شود؟
و اینکه این افکار به صورت مداوم وجود دارد و یا گاهی ایجاد می شود و بر عملکرد شما نیز تاثیر داشته است؟>
نه ولی اولین باری بود که از مادرم جدا شدم و همش ترس از مرگ مادرم داشتم
معمولا گریم میگیره حالت تهوع پیدا میکنم و دست وپاهام بدون کنترل میلرزن
موقع هایی که داشتم تقریبا چن هفته طول میکشید
ولی الان بیشتر از همه از مرگ خودم میترسم از اینکه هر لحظه یه اتفاقی بیفته و باعث مرگم بشه و زندگی بعد از مرگ قراره چه اتفاقی بیفته
این افکار شما می تواند علایم وسواس فکری باشد چون قبل از تصادفتان نیز وجود داشته است وسواس تکرار بدون اراده افکار ناخوشایند است. اگر چه فرد میفهمد این افکار نامناسب و غیر عادیاند، ولیکن قادر به دور کردن آنها نیست.وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر است که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. فرد متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت به شخصیت خود بوده و از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است و می تواند برای فرد اضطراب و کاهش عملکرد را به… ادامه دیدگاه »
سلام من دختری ۲۵ساله هستم که از سال۹۶ به مدت دوسال ونیم باپسری که هشت سال ازمن بزرگتربود دوست بودم.اون به نظرمن فوق الغاده بود و هرخصوصیتی که میخواستمو داشت.امابعدازمدتی شروع کردبه پیشنهاد رابطه دادن قبل از ازدواج و من تمام مدت مخالفت کردم باهاش.اونم گفت اگه اینجوریه من برای همیشه میرم و گفت میره خارج از کشور.حالا که دوستیمون تموم شده من خیلی حالم بده.میدونم که چیز غلطی میخواسته و خودمم مخالف بودم اما الان برعکس قبل تبدیل شدم به یه دختر بی حوصله و بی انرژی که اصلا حوصله ندارم و همش غمگینم.نمیدونم بایدچیکارکنم که حالم خوب بشه.اون… ادامه دیدگاه »
سلام به شما دوست عزیز احساسات شما قابل احترام می باشد اما دقت کنید که هدف افراد از ایجاد یک رابطه متفاوت می باشد و به همین دلیل نیاز است در زمان رابطه در مورد هدف دو طرف از رابطه و توقعاتی که از این رابطه دارند صحبت شود تا هردو طرف قبل از وابستگی بتوانند تصمیم گیری مناسبی داشته باشند . بهتر است دقت کنید که با توجه به توضیحات شما به نظر می رسد در رابطه دوستی برای ایشان رابطه جنسی در اولویت قرار داشته است و با توجه به آسیب های این رابطه تصمیم گیری شما کاملا… ادامه دیدگاه »
سلام من یک دختر ۲۸ ساله هستم من فکر میکنم افسرده شدم و خیلی دلم میخاد بمیرم هیچ امیدی به زندگی ندارم اصلا دلیلی برای زندگی ندارم امیدی هم ندارم سختی زیادی تحمل میکنم و یک ازدواج ناموفق هم داشتم هیچ چیز دنیا برام معنی نداره اصلا دلیل زندگی رو نمیدونم چیکار کنم وضعمم خوب نیست برم دکتر 😔
سلام به شما دوست عزیز دقت کنید که شرایط روحی شما می تواند نشانه و علایم افسردگی را نمایش بدهد و با توجه به اینکه یک طلاق را نیز تجربه کرده اید بهتر است سعی کنید که به صورت حضوری به رواننشاس مراجعه داشته باشید تا بتوانیم به شما در شناسایی بهتر احساسات خودتان کمک کنیم در این مسیر بهتر است از شناخت درمانگر استفاده کنید تا بتوانید با بینش و تمرکز بیشتر بر شناخت افکار و احساسات خودتان نتیجه گیری بهتری نیز داشته باشید . تجربه طلاق می تواند برای افراد زیادی با شرایط روحی نامناسب همراه باشد که… ادامه دیدگاه »
من علائم افسردگی رو احساس میکنم و چیز هایی که قبلا برام یک هدف بوده الان دیگه برام اهمیتی نداره دچار خستگی شدم میدونم چه چیزهایی میتوام ولی بهشون اهمیت نمیدم و کاری نمیکنم و ازاینکه کاری نمیکنم عصبانی میشم و وقتی بهش فکر میکنم نمیدونم ایا واقعا اونها رو میخوام؟قبلا وقتی حالم خوب بوده اون اهداف رو داشتم ایا بخاطر افسردگیم دست از اهدافم کشیدم یا نظرم عوض شده نمیتونم تفاوتشون رو متوجه شم وکاملا گیج و سردرگم شدم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا بتوانیم با هم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ چند سال دارید؟
۲٫ علایم افسردگیتان چه مواردی می باشد؟
۳٫ چند مدت سات این علایم را دارید؟
۴٫ تغییراتی در خواب و تغذیه خود احساس می کنید؟
۵٫ عملکرد کاری و درسی شما چگونه می باشد؟
۶٫ برنامه شما برای زندگی روزانیتان چگونه می باشد؟
۲۲ سال دارم.دو تا سه هفتست ک علائم رو دارم.احساس نامیدی میکنم.توجه و تمرکزم کم شده.اهدافم قبلیم برام بی معنی شدن.زود عصبی میشم.نمیدونم چی میخوام.عملکرد کاری و درسیم قبلا خیلی خوب بوده ولی الان هیچ انگیزه ای ندارم و به اصطلاح حوصله ندارم.برای روزانه ام برنامه میریزم ولی درنهایت صبح ک پا میشم اونم برام اهمیت نداره.توی تغذیه چیز خاصی احساس نمیکنم ولی خوابم ییشتر شده.وتحریک پذیر تر شدم
دوست عزیز با توجه به اینکه این علایم بیشتر از دو هفته برای شما وجود دارد امکان افسردگی وجود دارد و نیاز است که شما برای بهبود شرایط روحیتان به صورت حضوری به رواننشاس مراجعه داشته باشید تا در چند جلسه درمانی افکار و مشکلات شما مورد بررسی قرار گیرد و بتوانیم به بهبود شرایط روحیتان و در کنار آن به بهبود عملکرد درسیتان کمک کنیم. این روند می تواند ادامه دار باشد و نیاز است که شما با بینشی که نسبت به شمکلتان دارید در جهت بهبود آن گام بردارید . درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران،… ادامه دیدگاه »