سلام من ۲۳سالمه تو سن ۳سالگی مادرو پدرم ازهم جداشدن پدرم دوباره ازدواج کرد ویک بچه داره الان ۳ساله که به نامادریم خیانت میکنه دیگ خونه نمیاد مادرمم داره زندگیشو میکنه و به من اهمیتی نمیده نامادریمم اذیتم میکنه.شاغلم ولی پشتوانه مالی ندارم تنهاراه ازدواجه که اونم کسی تو زندگیم نیس بخاطر ترس از خانوادم هیچ وقت نزاشتم ارتباطاتم بیشتراز حد دوستی بشه چندباری مشاوره رفتم ولی راهکاری بهم ندادن واسه خلاصی از این همه مشکل شما بگید چیکارکنم

سلام .من سی ساله هستم و مدت چهارساله ازدواج کردم و صاحب یک فرزند یک ساله هستم .من دو برادر دارم که یکیشون ازدواج کرده . با ورود خانمم به خونه پدر و مادرم از همون ابتدا حسادت زن برادرم شروع شد و سعی میکرد که با رفتارش کاری کنه که خانم من ناراحت بشه ولی طوری این کار را میکرد که بقیه و حتی من نفهمیدیم .بعد از اون به همراه شوهرش باهم شروع میکردم که به صورت شوخی یا تیکه حرفاشون را بزنن و من چون نمیخواستم روابطمون با خانوادم بد بشه میگفتم منظوری ندارن .بعد از دوسال… بیشتر بخوانید

با سلام.من با آقایی متاهل ک متولد۶۴ هستن۵ساله ک دوستم. من با ایشون توو محل کارشون آشنا شدم.ایشون از زندگیشون و مشکلاتی ک با خانمشون داشتن برام گفتن ک میخوان طلاقش بدن و بیان خواستگاری من. من مجرد هستم و متولد۷۳ام. ایشون بعد گذشت ۳سال از دوستی مون وقتی دیدن به شدت بهشون وابسته شدم از من تقاضایه رابطه ی جنسی کردن و گفتن عشق بدون رابطه نمیشه اتفاقا اینطوری تو ک مجردی تامین میشی و تا من خانممو طلاق بدم راحت تر صبر میکنی و از طرفی چون من قبول نمیکردم ایشون یواش یواش باهام سرد شدن و من… بیشتر بخوانید

من دوبار پست گذاشتم ولی تایید و ثبت نشده چرا؟
من متنم طولانیه کجا میوتنم همشو براتون بنویسم اینجا میزنم فک کنم چون طولانیه رد میکنه

سلام وقتتون بخیر آیا مشاور اینجا صورت میگره؟

سلام من دختری۲۰ساله هستم تو دوران مجردیم خیلی ساکتو گوشه گیر بودم تو سن۱۵سالگی با یه پسر۱۹ساله اشنا شدم دو سال فقط رابطه به صورت تلفنی داشتیم و علاقه شدیدی بهشون پیدا کرده بودم با اینکه حتی یه بارم از نزدیک ندیده بودمشون.قصد ازدواج داشتیم سال سوم دبیرستانم پدر و مادرشو فرستاد خونمون خاستگاری پدر مادرش ازم خوششون نیومد اونم همه چیو ول کردو رفت چهار ماه بعدش با دختری که اونا گفته بودن ازدواج کرد.برا من شوک خیلی خیلی بزرگی بود وابستگی شدیدی بهشون داشتم که یک شبه تموم شد دیگه هیچ صحبتی با من نکردن من خیلی عذاب… بیشتر بخوانید

سلام من یه دختر۱۹ساله ام که وقتی ۱۷سالم بود یه ازدواج سنتی داشتم من همسرم ودوست نداشتم وبه اجبار خانوادم ازدواج کردم یعنی من دوست داشتم درسمو بخونم هدفای بزرگی برای خودم داشتم ولی پدر به شدت مخالف تحصیل دختر هست من به اجبار باترس های بچگانه ام ازدواج کردم ولی اصلا اون آقارو دوست ندارم حتی بعضی مواقع ازشون متنفرم حتی میتونم بگم ازپدرمم متنفرم چون مانع پیشرفتم شدن منی که عاشق تحصیل بودم من حتی اجازه ندادم اون آقا بامن رابطی ایی داشته باشند الان بارها به فکر جدایی میوفتم برای این که به آرزوهام برسم ولی میترسم… بیشتر بخوانید

بنده حدود ۱ ماه و نیم هست که با خانمی بطور کاملا سنتی و با اختلاف سنی ۸ سال (بنده ۲۷ و خانم ۱۹)پس از دو سه بار ملاقات در حضور خانواده ها و پرسیدن یکسری سوالات روتین ک بیشتر طرح سوال از طرف بنده بود ازدواج کردم وهم اکنون در دوران عقد بسر می‌بریم. در طی این مدت خانومم مثل یه آدم عادی باهام رفتار میکرد و هیچگونه رابطه احساسی باهام برقرار نمی‌کرد. دائما هم در پیج اینستاگرام شون استوری های دلتنگی و اینا میذاشتن تا اینکه بنده بهشون گفتم معنی این رفتارا چیه؟ ایشون بهم گفتن که گویا… بیشتر بخوانید

سلام دختری ۱۸ ساله دارم که بدنبال دوست پسر و چت کردن و اینستا تمام وقت خود رو می گذرونه. از اونجا که منو و پدرش مخالف دوست پسر و ارتباط با اونا هستیم و در بیرون روابطش رو محدود کردیم ولی از پسش بر نمی یایم و مدام کارای پرخطر انجام میده. دیروز یک پسری ۲۱ ساله به من زنگ زد نمی دونم تلفن منو از کجا گیرآورده بود. و گفت دخترت با پسرا در ارتباطه و چت می کنه. با منم چند بار بیرون رفته ازمن خوشش اومده باهام تماس گرفته . من حالا فهمیدم که با بقیه… بیشتر بخوانید

سلام من دختر ۲۸ ساله که یک ساله ازدواج کردم در این چند ماه اخیر خیلی به خواهر شوهرم حساس شدم البته شاید هم نه نمیدونم چی کار کنم احساس میکنم شوهرم خیلی تحت فشار هست میتونم یک مثال بزنم یه شب خونه مادر شوهرم بودیم از همسرم پرسید که ۵ شنبه سرکاری یا نه همسرم گفت معلوم نیست ولی آخر شب موقع خداحافظی آروم به همسرم گفت اگه خونه بودی زودتر به من خبر بده گفت باشه و در راه خونه من از همسرم پرسیدم که چی کارت داره ستاره (خواهر شوهرم ) گفت نمیدونم و از اونجا شروع… بیشتر بخوانید

با سلام شوهرم خواسته که خوانواده ام را هفته ای ٢بار بیشتر نبینم من تک بچه هستم و خانواده ام به من و نوه ١سالشون خیلی وابسته ان چه جوری بین خانوادم و خواسته شوهرم اعتدال برقرار کنم ؟

سلام،من خواستگاری داشتم که به دلایلی بهم خورد الان میخوام برگرده،از طرفی ۴سالو نیم با پسری دوستم ،نمیدونم چه کنم

سلام.اوقات بکامتون.دختری ۳۰ ساله م ۵ ساله ک با پسر مورد علاقم دوستم .تو این مدت میدونستم با دیگران رابطه داره این موضوع برای من خیلی دردناکه از طرفی عاشقانه دوسش دارم و نمیتونم ازش جداشم.بارها سعی کردم ک فراموشش کنم اما هر دفعه میرم سراغش. دوستم داره و منو بلاتکلیف نگه داشته هر دفعه ک ازش میخام تکلیفم مشخص کنه میگه برو دنبال زندگیت.اما با دست پس میزنه با پا پیش میکشه.این دفعه آخر گفت رفتارمونو با هم اصلاح کنیم.گفت دیگه بهم دروغ نمیگه.گفت دیگه با کسی رابطه نمیگیره. اما بازم رابطه داشت با دیگری.منو بلک میکنه ک راحت… بیشتر بخوانید