سندرم افسردگی و خستگی مفرط عبارت از دو شرایطی می باشند که حتی بعد از یک استراحت شب مناسب، می تواند منجر به ایجاد احساس خستگی افراطی در یک فرد شود.
این امکان وجود دارد که هر دو این شرایط در یک زمان مشابهی ایجاد شوند. همچنین اشبتاه گرفتن احساسات خستگی به جای افسردگی و بالعکس، یک مورد رایجی می باشد.
افرادی که افسرده می باشند، در اغلب مواقع با مشکلات خوابی مواجه هستند.
چرا من احساس غمگینی و تنهایی دارم؟
در برخی مواقع، تنهایی می تواند یک علامتی از یک چیز دیگری باشد که در زندگی ما وجود دارد، مواردی از قبیل بیماری یا ناتوانی. همچنین یک سری از شواهد موجود نشان می دهند که تنهایی می تواند یک علامتی از بیماری روانی باشد. تعدادی از بیماری های روانی، همانند:
- دو قطبی،
- اضطراب
- و افسردگی
می توانند منجر به ایجاد احساس تنهایی در اکثر افراد شوند.
من به چه نحوی می توانم از غمگین شدن خودم پیشگیری کنم؟
یک سری روش های مثبتی برای مقابله با احساسات غمگینی و درمان سندرم افسردگی وجود دارد:
- به احساسی که دارید و دلیل آن توجه کنید. شناخت احساستان به شما کمک می کند تا خودتان را بشناسید و بپذیرید. …
- از حالت ناامیدی یا شکست خارج شوید. زمانی که کارها طبق تمایل شما پیش نروند، تسلیم نشوید! …
- تفکر مثبتی داشته باشید. …
- نسبت به راه حل های موجود فکر کنید. …
- حمایت دریافت کنید. …
- خودتان را در وضعیت روانی مثبتی قرار دهید.
چگونه خوشحال بمانید و از سندرم افسردگی دور بمانیم؟
۱-تماس تلفنی با کسی که شما را دوست دارد
اولین کاری که شما باید در حین داشتن وضعیت ناراحتی انجام بدهید، تماس گرفتن با مادرتان می باشد.
هر شخصی یک رابطه خاصی با والدین خودش دارد، ولی رابطه موجود با مادر یک رابطه و پیوند خاصی می باشد.
در رابطه با احساسات متضادی که در رابطه با خودتان دارید، با وی صحبت کنید.
وی به شما کمک خواهد کرد تا ارزش خودتان را بدانید.
داشتن یک گفتگوی خوب با مادرتان، اصطلاحا بهترین دارویی است که هر فرد دارای احساس ناراحتی می تواند مصرف کند.
در صورتی که نمی توانید با مادرتان صحبت کنید، با یک شخصی صحبت کنید که واقعا به شما نزدیک می باشد.
این کار هم تاثیر مشابهی خواهد داشت.
افرادی که شما را دوست دارند، افرادی می باشند که به خاطر خودتان از شما قدردانی می کنند.
۲-قدردان باشید
اکثر ماها تفکرات سایر افراد نسبت به خودمان را در درون قلبمان نگه می داریم. در برابر یک آینه بایستید و به خودتان نگاه کنید.
نسبت به از آنچیزی که می بینید، قدردان باشید. تمامی معایب شما مال خودتان است و باید نسبت به آن چیزی که طبیعت به شما داده است، قدردان باشید.
سلام وقت به خیر حدود ۶ ماهه که خودم رو توو خونه حبس کردم همیشه فردی فعال و پر از انرژی و روابط دوستانه بودم ، اما الان با هیچ کس رابطه ندارم حتی تلفنی ، هر کاری که دارم حتی خیلی هم واجب باشه به بعدا میسپارم الان که مدت زیادی هست توو خونه هستم حتی کارهای انباشته شده ی ساده که نیازی به بیرون رفتن هم نداره ، انجام نمیدم،هر روز میگم فردا. ۱۷ سال کار کردم و توو حرفه ی خودم جزو برترین ها هستم ، اما حدود یک ساله که از کار کردن هم به بهانه… بیشتر بخوانید
سلام به شما دوست عزیز
این علایم با توجه به اینکه عملکرد شما را به صورت دقیق مختل شده است نیاز است که حتما به روانشناس برای درمان اقدام کنید چون نیاز است که شرایط شما بررسی شود و مسیر درمانی شما به صورت کامل طی شود تا بتوانیم در این مورد به شما کمک کنیم تا به مرور شرایط بهتری را تجربه کنید.
سلام خسته نباشید.من یک دختر پانزده سالم و یک پسریو در فامیل دوست دارم ایشونم عاشق منه.ولی خانواده من شدیدا با اون و شرایطش مخالفن و سه ماهه که راه ارتباطمون توسط مادر من کاملا قطع شده نمیدونم دیگه چیکار کنم من خیلی دوسش دارم و شب و روزم گریه و غم شده حس میکنم افسرده و منزوی شدم خواهشا کمکم کنید
سلام حنانه جان اینکه شما به فردی از جنس مخالف علاقه داری قابل درک هست اما نیاز است که به شرایط سنی خودت نیز توجه کنید در سن شما اینگونه احساس ها با بزرگنمایی همراه هست و همچنین خیالپردازی که باعث می شود که در این موراد هیجانی تصمیم گیری کنید . بزار باهم این موضوع را بیشتر بررسی کنیم تا بتوانیم نتیجه گیری بهتری داشته باشیم. ۱٫ این آقا چند سال دارد؟ ۲٫ معیارهات برا انتخابش چه ویژگی هایی بوده است؟ ۳٫ دلیل مخالفت خانواده چیست؟ ۴٫ هدفتون از این رابطه چه مسیری می باشد و چه زمانی آمادگی… بیشتر بخوانید
ایشون ۱۸ سالشه و دانشجوعه حسابداریه .من خیلی وقته بهش علاقه مند شدم و معیارم اخلاق بسیار خوب و منطقیشه.کاملا در هر شرایطی منو درک کرده. خانواده من بخاطر خانوادش مخالفن چون پدرو مادر ایشون از هم جدا شدن و پدر ایشون پسرخاله مادر منه.البته دلیلی جز این ندارن مادر من لج کرده و میگه حتی اگه ایشون کار و خونه زندگی عالی ای هم داشته باشه من راضی نمیشم.
من هدفم اینه که بیست سالگی به بعد وقتی که کاملا مستقل شدم به ازدواج یا چیز دیگه ای فکر کنم.
حنانه جان با توجه به شرایط سنی هردوی شما بهتر است اجازه بدهید در آینده نسبت به این رابطه و ازدواج فکر کنید و داشتن این میزان رابطه طولانی مدت و تصمیم گیری برای ازدواج برای هردوی شما آسیب زا می باشد و در آینده اگر با داشتن شرایط بازهم ایشان می خواستند در این مورد اقدام کنند بهتر است به صورت رسمی و در مسیر شناخت بیشتر خانواده ها اقدام کنند . اگر شما بخواهید رد زمان فعلی و در این شرایط سنی و اقتصادی ، اجتماعی هردویتان تصمیم گیری داشته باشید می تواند برای هردوی شما آسیب زا… بیشتر بخوانید