افسردگی در انواع مختلف است:
- خفیف
- متوسط
- شدید
طبقه بندی
طبقه بندی دقیق و طبقه بندی افسردگی بستگی به عوامل متعددی دارد.
این شامل نشانه هایی است که در شما ظاهر می شود، شدت آن و این که کدام علائم در شما ظاهر می شود، مهم هستند.
برخی از انواع اختلال افسردگی می توانند جهشی در شدت علائم شما ایجاد کنند.
بسیاری از افرادی که اطلاعات کمتری در مورد افسردگی دارند احتمالا شگفت زده خواهند شد تا ببینند که بیماری چه می تواند باشد.
مردم اغلب فکر می کنند افسردگی به معنای “احساس بد” یا “احساس غم” است.
آنها نمی دانند که افسردگی می تواند فردی را از تصمیم ساده ای منصرف کند، بیست ساعت در شبانه روز بخوابد، یا بدون علت گریه کند و نتواند متوقفش کند.
آشنایی با علائم افسردگی برای همه مهم است.
نشانه های رایج که به عنوان علائم هشدار دهنده افسردگی در نظر گرفته می شوند می توانند سبب برخی دیگر از اختلالات روانی باشند، عبارتند از:
۱-تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
-
کاهش انرژی:
این اولین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده است.
به طور خلاصه، به این معنی است که شما تا هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی نداشته اید.
خسته نیستید، اما انرژی کمتر از آنچه شما استفاده می کنید دارید.
-
خستگی:
افسردگی می تواند باعث خستگی فیزیکی شود.
شما مجبور به خواب و استراحت نیستید، و حتی بعد از خوابیدن در صبح احساس خستگی می کنید.
چرت زدن، کشیدن بدن به طرف مقابل نشانه های خستگی هستند.
-
شهوت و بی حوصلگی:
فردی که افسردگی دارد ممکن است غیرعادی و خواب آلود باشد.
ممکن است ساعت ها بدون هیچ کاری روی صندلی نشسته و به چیزی واکنش نشان نشان ندهد، اما علاقه مند به انجام هر کاری نیست و از لحاظ جسمی سنگین است.
فعالیت کاهش یافته: این ممکن است به دلیل کاهش انرژی، خستگی، از دست رفتن اشتها یا مستقل از این عوارض باشد.
با این حال، اگر سطح فعالیت طبیعی افراد شروع به کم شدن می کند، این ممکن است نشانه ای از افسردگی باشد.
-
بی خوابی یا خواب آلودگی:
دراز کشیدن، اما بیدار و نگران بودن، ناتوانی در استراحت، احساس تنش و یا افکار مختلف، یک سرکشی و بی خوابی است.
-
از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش:
به عنوان مثال، شما معمولا از والیبال بازی با دوستان خود لذت می برید و حالا شما آنها را کنار می گذارید.
شما همیشه باغبانی و نگهداری گل و گیاه را دوست داشته اید، اما امسال برای شما خسته کننده هستند.
-
خروج اجتماعی
-
تغییرات فیزیکی
کسی که فکر می کند افسردگی فقط مغز یک فرد را تحت تاثیر قرار می دهد، یا هرگز افسرده نبوده یا در مورد آن نمی داند.
افسردگی نه تنها ذهن انسان، بلکه علائم فیزیکی مهم را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
بعضی از آنها در بخش یک ذکر شده (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت)، و در اینجا به برخی دیگر اشاره می کنیم.
-
فقدان اشتها و افسردگی:
افراد افسرده به غذا به عنوان یک مورد سرگرم کننده نگاه می کنند.
بنابراین، کاهش وزن و افزایش وزن می تواند علائم افسردگی باشند.
یکی از دلایلی که مردم در هنگام افسردگی به سمت غذاهای پر چرب کشیده می شوند این است که کربوهیدرات باعث تولید سطح سروتونین مغزی می شود.
همچنین افزایش کورتیزول همچنین یکی از دلایل ذخایر چربی نامناسب در بدن است.
-
عقب ماندگی روانی و اجتماعی:
عدم تعادل روانی به معنای فعالیت افزایش یافته برای دلایل ذهنی یا فیزیکی است.
نشانه های معمول عبارتند از قدم زدن، چرخاندن، یا فشار دادن دست های خود، انگشتان یا تکان دادن پا و سایر رفتارهای بدون وقفه.
عقب ماندگی روان-حرکتی، به کندی فعالیت ذهنی و جسمی اشاره دارد.
در این مورد، وظایف عادی مانند مسواک زدن یا خوردن ممکن است غیر طبیعی و بد باشد.
- درد احساسی
- غم و اندوه طولانی
- گریه بی قید و شرط و بدون دلیل
- احساس گناه
- احساس دل تنگی
- از دست دادن اعتماد به نفس
- احساس نا امیدی
- احساس ناراحتی
این علائم، به ویژه اگر به صورت جداگانه در نظر گرفته شوند، به افسردگی منجر نمی شوند.
به عنوان مثال، احساس ناراحتی ممکن است پاسخ منطقی به یک وضعیت دشوار باشد.
اما در حالت افسردگی، احساس بی نظمی به شرح زیر است:
- مخلوط با سایر انواع درد عاطفی
- مخلوط با سایر انواع نشانه های افسردگی
- مدت زمان معقولی داشته باشد
- شدت بیش از حد معقول باشد
هر یک از عوارض بالا ممکن است به عنوان یک واکنش طبیعی به یک رویداد غم انگیز، مانند خویشاوندان نزدیک یا از دست دادن کار شود، اما طولانی شدن بیش از حد باید به عنوان علائم افسردگی در نظر گرفته شود.
توجه به این پدیده، به ویژه در افرادی که سابقه افسردگی دارند، مهم است.
۲۴سالمه، از بچگی وقنی دبستانی بودم بارها و بارها دوره های افسردگیو گذروندم، تمام علائمی که سایتهای مختلف نوشتنو دارم، دلم میخواد بمیرم از این زندگی لعنتی خلاص شم اما جرئتشو ندارم میترسم هنوز. خستم… هیچ کس درک نمیکنه و دردناکترین اینه که خانوادم و رفتارهاشون باعث شده انقدر احساس پوچی کنم، هر بار سعی کردم ببخشمشون اما فراموشم نشد و هر بار بیشتر از قبل زخم زدن، کاش خونه ی خودمو داشتم و تنها زندگی میکردم اما الان دیگه نه دوست دارم قفل در اتاقمو باز کنم و برم بیرون نه دوست دارم غذاشونو بخورم نه هیچ چیز دیگه… بیشتر بخوانید
سلام به شما دوست عزیز قابل درک می باشد که این شرایط می تواند با فشار روحی زیادی برای شما همراه باشد اما دقت کنید که نادیده گرفتن این علایم کمکی به شما در بهبود آن نمی کند و همانطور که مشاهده می کنید سالها می تواند این شرایط ادامه داشته باشد . در این مسیر شما نیاز به طی کردن پروسه درمانی دارید و بهتر است سعی کنید در احترام و بدون توهین در مورد این موضوع با خانواده خود صحبت کنید تا بتوانید هزینه مشاوره را دریافت کنید و یا زا خدمات دولتی مانند اورژانس اجتماعی با شماره… بیشتر بخوانید
سلام من تقریبا دوسال یا بیشتر که این علائم که درمورد افسردگی نوشنینو دارم یهه دوره خیلی زیاد بود به طوری که سه ماه هرشب حالم بد میشد و بیخود گریم میگرفت از فکر و ذکرم درمورد مرگ زیاد شده بود و گاهی باز میاد سراغم نمیدکنم چیگار کنم یه سری سعی داشتم خودم درست شم ولی نشد. الان دوباره چند وقته این علائم برگشته و من دارم عذاب میکشم واقعا شبا نمیتونم بخوابم تا صبح فکرای بیخود گریه تن حس ناامیدی دارم نسبت به همه چی از همه چی خسته شدم از خودم بیزار شدم چون نمیتونم حالمو خوب… بیشتر بخوانید
سلام به شما دوست عزیز همانطور که مشاهده می کنید همیشه خوددرمانی جوابگو نمی باشد اگر مشکلات اصلی شما برطرف نشود ممکن است که شما این دوره های افسردگی را مجدد و در شراط روحی دیگر تجربه کنید پس بهتر است سعی کنید که در کنار احترامی که برای خانواده خود هستید با توجه به اینکه شرایط روحی شما تاثیر زیادی بر عملکرد درسی و روابط شما می تواند داشته باشد بهتر است به صورت حضوری و یا با توجه به شرایط فعلی به صورت تلفنی وارد پروسه شناخت درمانی شوید تا بتوانیم به شما در این مسیر کمک کنیم… بیشتر بخوانید
میشه راهنمایی کنید. برا ارتباط؟؟؟
سلام پاسخ شما ارسال شد
سلام به شما دوست عزیز با توجه به اینکه خودتان بینش لازم را نسبت به مشکلات دارید طی کردن پروسه درمانی به شما کمک می کند تا بتوانید در این مسیر نتیجه گیری بهتری داشته باشید . همانطور که مشاهده می کنید افسردگی تنها با خود درمانی برطف نمی شود و در این مسیر نیاز است که پروسه درمانی طی شود . بهتر است در این مسیر به صورت حضوری و یا با توجه به شرایط فعلی از طریق مشاوره تلفنی فرایند درمان خود را طی کنید . درون گرایی با داشتن علایم افسردگی شباهتی ندارد و فرد درون گرا… بیشتر بخوانید
سلام من افسردگی دارم و قرص دپاکین مصرف میکردم و الان تغییر داده شده به رهاکین و افسردگی من شدید شده به قدری که دیگه احساس محبت نسبت به کسی ندارم و به شدت به همه چیز حسودی میکنم لطفا راهنمایی کنید همه از من فراری هستند بخاطر حسودیم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
بهتر است در کنار مصرف دارو به صورت حضوری به روان درمانگر نیز مراجعه داشته باشید تا به شما در بهبود علایم روحیتان کمک شود و بتوانید عملکرد بهتری را تجربه کنید . حسودی کردن شما می تواند نشان از کمبودهایی باشد که شما در خودتان احساس می کنید و نیاز است در پروسه روان درمانی به آن پرداخته شود.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
من ١ ساله که ازدواج کردم تو این چند ماهه اخیر همسرم خیلی تغییر کرده می خوام کمکش کنم ولی واقعا نمیدونم باید چکار کنم یکبار به اجبار بردمش یه کلینیک مشاوره ولی فقط یک جلسه رفت و ادامه نداد . من احساس میکنم همسرم دچار افسردگی شده آخه ارتباطمون و با خانواده ها خیلی خیلی کم کرده نه فقط خانواده ها بلکه دوستان و اطرافیان ، خیلی برای کارش تلاش میکنه خیلی زیاد ، ازش میپرسم انقد تلاش میکنی هدفت چیه میگه هدفی ندارم ، قبلا اینجوری نبود چند ماهه اینجوری شده اصلا تو خونه خیلی کم حرف شده… بیشتر بخوانید
با سلام خدمت شما دوست عزیز ممکن است این علایم افسردگی باشد اما برای بررسی دقیق تر نیاز است که ایشان به صورت حضوری به روانشناس مراجعه داشته باشند تا بتوانید با صحبت با خودشان در این مورد به نتایج بهتری برسیم. ۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟ ۲٫ بعد از اتفاق خاصی رفتارهای ایشان تغییر کرد ؟ ۳٫ قبل از ان نیز تغییرات روحی را در ایشان مشاهده کرده بودید حتی به صورت کوتاه مدت؟ ۴٫ دلیل ایشان برای قطع ارتباط با خانواده و همکاران چیست؟ ۵٫ مصرف سیگار ، مشروب و یا مواد ندارند؟ ۶٫ دلیل ایشان… بیشتر بخوانید
من بیست و هشت سالمه لیسانس حسابداری دارم من خواستگارهای زیادی داشتم و دارم اولش همشون مشتاق و خوب. بودن ولی یهو میزارن می رم نمیدونم چرا و دلیلشم نپرسیدم
من ن زیاد خوشگلم و ن زیاد بد قیافه متوسطه قدم یک و پنجاه و وزنمم چهل و پنچ
با سلام خدمت شما دوست عزیز با توجه به توضیحات شما به نظر نمی رسد مشکل خاصی داشته باشید . بهتر است زمانی را برای آشنایی بیشتر بگذارید تا بتوانید بیشتر آشنا شوید و دقت کنید که شما می توانید در کمال احترام دلیل رفتن آنها را از معرف یا از خودشان بپرسید تا بتوانید در صورت وجود نکته خاصی آن را برطرف کنید. سعی کنید رفتارهایتان را در دوره آشنایی مورد بررسی قرار بدهید و همچنین صحبت ها و معیارهایی که به خواستگارهایتان بیان می شود برای بررسی دقیق این موضوع بهتر است به صورت حضوری به یک روانشناس… بیشتر بخوانید
نمیدونم چون گذاشتن رفتن یهو
دلایلشو نمیدونم چون بازگو نکردم یعنی گذاشتن رفتن
من بیست و هشت سالمه
با سلام خدمت شما دوست عزیز
توضیحات شما بسیار مختصر می باشد لطفا سن، میزان تحصیلات، شرایط خانوادگی و دلایل احتمالی خودان را نسبت به این موضوع بیان کنید .
ممنون
خواستگارهای زیادی داشتم و دارم ولی به دلایلی نشده مشتاق بودن اوایلش ولی یهو نظرشان عوض میشه و
نمیدونم چون گذاشتن رفتن یهو