کاربرد هوش هیجانی چیست؟ بر اساس تحقیقاتی که در گذشته انجام شده است، روانشناسان علاوه بر هوش IQ یک هوش دیگری را نیز به عنوان هوش هیجانی معرفی کرده اند.
روانشناسان با بررسی افراد مختلف به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از افرادی که در زمینه ریاضی، خواندن و نوشتن موفق هستند، نمی توانند رفتارهای خود را با دیگران به خوبی مدیریت کنند یا به عبارت دیگر توانایی برقراری ارتباط با دیگران را ندارند.
بر اساس نظر مشاوران، اگر افراد باهوش یا افرادی که بهره هوشی متوسطی دارند هوش هیجانی بالایی نیز داشته باشند خواهند توانست زندگی خوب و موفقی را برای خود شکل دهند.
هوش هیجانی باعث می شود تا فرد ارتباط خوبی با دیگران داشته باشد و این هوش نمایانگر این می باشد که این افراد می توانند تعاملات اجتماعی خوبی با دیگران برقرار کنند و به این صورت این مهارت ها را افزایش می دهند.
تفاوت بین هوش هیجانی با هوش شناختی
بر اساس گفته مشاوران، هوش هیجانی با هوش شناختی متفاوت می باشد و بین این دو نوع هوش هیچ ارتباطی وجود ندارد، از نظر علمی نیز هیچ ارتباطی بین آن ها ثبت نشده است و نمی توانیم بگوییم که هوش هیجانی یک فرد نشان دهنده هوش شناختی او است.
هوش شناختی قابل انعطاف نبوده و از زمان تولد به صورت ثابت باقی می ماند، این بدین معنی است که میزان هوش شناختی در سن پانزده سالگی به همان مقدار می باشد که در سن پنجاه سالگی خواهد بود.
بنابراین هوش شناختی باعث می شود تا توانایی فرد در یادگیری افزایش یابد و در یادگیری فرد تاثیر دارد.
اما هوش هیجانی شرایطی متفاوت با هوش شناختی دارد، به طور مثال هوش هیجانی انعطاف پذیر بوده و می توان آن را یاد گرفت و تقویت کرد.
بسیاری از افراد ممکن است از بدو تولد هوش هیجانی بسیار بالایی داشته باشند و بعضی از افراد باشند که این هوش را در خود تقویت کرده اند.
علاوه بر هوش هیجانی و هوش شناختی، شخصیت افراد هم در رفتار آن ها تاثیر دارد، شخصیت آن ها نشان می دهد که آیا فرد درون گرا و یا برون گرا می باشد، این ویژگی های شخصیتی در طول زندگی فرد ثابت می باشد و در دوران کودکی شکل می گیرد و تغییر نمی کند و یا از بین نمی رود.
برای این که تصویری از رفتار فرد داشته باشید، بهترین راه ارزیابی سه مورد هوش هیجانی، هوش شناختی و شخصیت فرد می باشد که تاثیر مهمی بر روی فرد دارد.
کاربرد هوش هیجانی در زندگی
بر اساس نظر مشاوران افرادی که دارای هوش هیجانی بالا می باشند، شایستگی های فردی خاصی دارند که در زمینه خود آگاهی و خود مدیریتی نشان داده می شود.
خود آگاهی باعث می شود تا فرد توانایی درک صحیح و دقیقی نسبت به هیجاناتی که در او به وجود می آید داشته باشد و بر اساس هوش هیجانی فرد می توان درک کند که در موقعیت های گوناگون و مختلف چه احساس و تمایلی می تواند داشته باشد.
این مهارت ها همان واکنش هایی هستند که ما در موقعیت های خاص از خودمان نشان می دهیم و همان احساساتی می باشند که در حوادث خاص و در بر خورد با چالش ها بروز می دهیم. این حالت ها به طور معمول به وجود می آیند و ما باید آن ها را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم هیجانمان را به موقع شناسایی کنیم. این کار به ما در شناسایی سریع هیجاناتمان کمک می کند.
خود آگاهی باعث می شود که در شرایط دشوار و سخت بتوانیم احساسات منفی رو بروز دهید و هم چنین باعث می شود تا ما درک صحیحی نسبت به احساسات مثبت داشته باشیم و به آن ها توجه کنیم.
بعضی از اوقات هیجانات به طور ناگهانی و یکدفعه نشان داده می شوند، این احساسات غیر قابل پیش بینی هستند ولی افرادی که به خودآگاهی رسیده اند می توانند به خوبی از پس این احساسات بربیایند.
علاوه بر خود آگاهی، خود مدیریتی نیز در هوش هیجانی کاربرد دارد، خود مدیریتی باعث می شود تا فرد توانایی این را داشته باشد که استفاده ی مطلوب و درستی از خود آگاهی در هنگام بروز احساسات و هیجاناتش انجام دهد.
کاربرد خود مدیریتی در هوش هیجانی
خود مدیریتی مهارتی وابسته به خود آگاهی است و زمانی که کار خاصی را انجام می دهد این مهارت بروز پیدا می کند.
این مهارت ها باعث می شود تا فرد انعطاف پذیر باشد و بتواند به طور مثبت و صحیح رفتارهایش را مدیریت کند و رفتار درستی داشته باشد.
همچنین فرد می تواند واکنش های خود را در موقعیت های مختلف شناسایی کند و هنگامی که با مردم در ارتباط است به خوبی این واکنش ها را رهبری کند.
اگر فرد بتواند دیگران را به خوبی درک کند و روابط خود را خوبی مدیریت کند، می تواند به شایستگی اجتماعی برسد. شایستگی اجتماعی یکی از محصولات هوش هیجانی می باشدکه در ارتباط با دیگران حاصل می شود.
این بدین معنی است که توانایی فرد در توجه به احساسات دیگران بسیار مهم می باشد، توجه به احساسات دیگران بدین معنی است که بدانیم دیگران در شرایط مختلف چه احساسی پیدا می کنند.
هنگامی که فرد با دیگران در ارتباط است، باید به خوبی احساسات آن ها را درک کند و احساس خود را بشناسد زیرا اگر احساس او متفاوت از احساس دیگران باشد باید فکرکند که احساس دیگران چه می تواند باشد و دیگران در مورد موضوع پیش آمده چگونه فکر می کنند.
به این ویژگی مدیریت رابطه می گویند. مدیریت رابطه به شما این توانایی را می دهد که احساسات خود و دیگران را به خوبی بشناسید و تعاملاتی که با دیگران دارید را کنترل کنید.
توانایی های گفته شده باعث می شود تا فرد ارتباطات شفافی با دیگران داشته باشد و به فرد کمک می کند تا تعارضات و اختلاف های خود را به درستی شناخته و آن ها را حل کند.
کاربرد هوش هیجانی چیست؟
بر اساس مطالعات انجام شده هوش هیجانی در زمینه های سلامتی، موفقیت شغلی، حل تعارضات خانوادگی، ازدواج و تربیت فرزند و غیره موثر می باشد. اگر فرد هوش هیجانی بالاتری داشته باشد می تواند موارد گفته شده را بهتر مدیریت کند و به درستی از پس آن ها برآید.
هوش هیجانی باعث می شود تا فرد بتواند سلامت روانی خوبی داشته باشد و از به وجود آمدن اختلاف ها و مشکلات در زندگی جلوگیری کند.