اعصابم داغونه. روش های رفع بی حوصلگی افرادی که اعصاب شان ضعیف شده

اعصابم داغونه، حال و حوصله ی هیچ کس حتی خودم هم ندارم، دلم می خواد به جایی برم که کسی نباشه و مدتی را تنها باشم.

آدم ها اصلا مراعات هم را نمی کنند و جدیدا با کوچک ترین چیزی به هم می ریزم و دوست دارم جواب سفت و سختی به پر توقعی و بی احترامی های دور و بری هایم بدهم.

البته قبلا اینطور نبودم و مدتیه که احساس می کنم اعصابم ضعیف شده و زود عصبانی می شودم و از کوره در میرم. لطفا کمک کنید تا بتوانم به اعصابم مسلط باشم”.

جملاتی که خواندید شکایت های رایج مراجعه کنندگانی است که به گفته خودشان دچار ضعف اعصاب و بی حوصلگی شده اند و از نظر روانشناختی، حالاتی از جمله تکانش گری، تحریک پذیری خلقی، نوسانات خلقی و افسردگی را تجربه می کنند.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین راهکارهای کنترل این وضعیت آزاردهنده بیشتر آشنا کنیم.

چرا نسبت به همسرم هیچ حسی ندارم؟ بی تفاوتی و دلزدگی زناشویی چیست؟

” اعصابم داغونه ” از نظرروانشناسی نشانه ی چه مشکلی است؟

اگر شما نیز علایم بالا را تجربه می کنید و یا احساس کلی تان این است که اعصاب تان ضعیف شده و به خوبی گذشته حال و حوصله ی روبه رو شدن با آدم ها، مشکلات، مسایل و حتی اتفاقات روزمره را ندارید، ممکن است در معرض ابتلا به افسردگی باشید و یا در کنترل خشم ناتوان باشید.

اگرچه می توان گفت این علایم بیشتر خبر از شروع یک افسردگی پنهان در شما دارند که کنترل هیجاناتی مانند خشم را نیز با دشواری مواجه می کند.

همانطور که ممکن است بدانید، افسردگی به عنوان سرماخوردگی روانشناختی، یکی از شایع ترین و در عین حال خطرناک ترین مسایل روانی است که مراجعه ی زودهنگام به مشاور یا روانشناس، نقش زیادی در کنترل و درمان آن دارد.

بنابراین بهتر است هر چه سریع تر به یک مشاور متخصص مراجعه کنید تا وضعیت روانی تان را دقیق تر بررسی کند.
اما تا آن موقع، بیکار ننشینید و از روش های زیر برای بهبود حال تان کمک بگیرید:

۱٫ با دوست یا همراهی شنوا در مورد مسایل تان صحبت کنید.

ممکن است ساده به نظر برسد، اما صحبت کردن با فردی دیگر در مورد مسایل تان نقش زیادی در بهبود اوضاع دارد به ویژه اگر فردی شنوا و پذیرا را انتخاب کنید که به جای سرزنش، توصیه و یا نصیحت، به صحبت های تان گوش فرا می دهد.

۲٫ به این سوال پاسخ دهید که مهم ترین نگرانی های حال حاضر زندگی ام کدام هستند؟

۳٫ مسایلی که زودتر به ذهن تان می آیند و احساست قوی تری را با خود به همراه دارند، همان مسایلی هستند که بی حوصلگی، اعصاب خوردی و ناراحتی را در شما تشدید می کنند.

بنابراین بهتر است به جای تمرکز بر اینکه چرا اعصابم ضعیف شده، برای حل مسایل اساسی تان دست به کار شوید زیرا اعصاب خوردی و یا ناراحتی، نشانه هایی از وجود مشکل است که به خودی خود رفع خواهد شد.

۴٫ به این سوال پاسخ دهید که آیافردی کنترل گر هستید؟

آیا در تلاش اید تا مسایلی مانند اوضاع اقتصادی نابسامان، نبود کار، رفتاری های اطرافیان و آنچه عملا از کنترل تان خارج است را نیز تحت کنترل در آورید و یا بخاطر آن خودتان را سرزنش می کنید؟

در صورتی که چنین تفکری دارید، می توانید مطمئن باشید که هر روز عصبانی تر و ناامید تر می شوید چرا که شما بر هیچ کس و هیچ چیز جز رفتار خودتان، کنترل ندارید.

۵٫ دست از کنترل گری بردارید و بر رفتارهای خودتان متمرکز شوید.

آنچه برای بهتر شدن اوضاع ازدست تان بر می اید را انجام دهید و بقیه ی ماجرا را به حال خود رها کنید.

بپذیرید که شما یک انسان هستید و محدودیت های طبیعی تان اجازه نمی دهد تا بر همه چیز مسلط باشید.

۶٫ زمانی را به خودتان اختصاص دهید.

خستگی، تحریک پذیری و نوسانات خلقی و ناامیدی می تواند نشانه هایی از بی توجهی به خود و نادیده گرفتن خود باشد.

شما خودتان را نادیده می گیرید و متقابلا جسم و روان تان نیز با خستگی، تنبلی، بی حوصلگی و یا پرخاشگری، واکنش نشان می دهد تا نارضایتی اش را اعلام کند.

بهتر است زمانی را به گردش، تفیح، استراحت و رسیدگی به نیازها و علایق شخصی تان اختصاص دهید تا آرام تر شوید.

۷٫ دست از فکر کردن بردارید و عملی موثر انجام دهید.

۸٫ اگر می خواهید شغلی را راه اندازی کنید، کار جدیدی را آغاز کنید و یا حتی از جایی استعفا دهید، از فکر کردن های افراطی دست بکشید و وارد عمل شوید.

بی اندازه فکر کردن یا همان نشخوار فکری می تواند باعث شود تا عصبی، سردرگم و مضطرب شوید و با خودتان و دیگران ارتباطی ناکارآمد و آزار دهنده را شکل دهید.