همسر کنترل گر همیشه سعی می کند اعتماد به نفس شما را تضعیف کند و شما را در خلوت یا در ملاء عام پایین بیاورد. به نظر می رسد که آن ها می خواهند بر عیب های شما تأکید کنند و شما را نسبت به خصلت های خود آگاه کنند.

به چه علت همسرم مرا کنترل می کند

کنترل کردن شوهر ممکن است به دلایل زیر اتفاق بیوفتد :

۱) تجربه ی گذشته ی تلخ و شاهد بودن خیانت اطرافیان و یا رابطه قبلی

۲) ابتلا به بیماری پارانویا

۳) سابقه ی خیانت از جانب مرد

۴) اطمینان پیدا کردن از عشق همسر به خود

در ادامه به نشانه های کنترل کردن همسر و دلایل این کار به تفصیل خواهیم پرداخت.

نشان همسر کنترل گر

کاری می کند تا شما احساس گناه داشته باشید

اکثر کسانی که به دنبال کنترل شوهر خود هستند به طور کاملا غیر منطقی و بدون هیچ مدرکی شوهر خود را مقصر این داستان می دانند و مسئولیتی در قبال این کار نمی پذیرند.

دائما از شما عیب جویی می کنند:

معمولا چنین افرادی اشتباهات سهوی شما را بزرگ نمایی می کنند و دائما به شما سر کوفت می زنند، کارهای خوب شما را اصلا نمی بینند و یا آن را وظیفه ی شما تلقی می کنند.

اگر به دلیل مشغله کاری به تماس ها و پیام هایشان پاسخ آنی ندهید غیر منطقی برخورد می کنند، در جمع حرمت شما را حفظ نمی کنند یا شوخی های زشت و نا به جا می کنند حتی راجع به جزئی ترین کارهای شما از جمله نحوه لباس پوشیدن نحوه صحبت کردن و نحوه غذا خوردن شما نیز انتقاد می کنند.

اجازه نمی دهند دوستان یا خانواده تان را ببینید :

زنی که کنترل گر است دلش نمی خواهد حتی یک ثانیه از  محدوده ی تحت کنترلش خارج شوید و به خانواده یا دوستان خود سر بزنید. او دوست ندارد در کنار کسی به جز خودش خوشحال و سرحال باشید بنابراین این موضوع را ممنوع می کند تا در کنار عزیزان خود حس خوشحالی نداشته باشید.

زندگی را مثل یک مسابقه می بیند :

چنین افرادی دائما در رفتارهای شما کنکاش می کنند تا به رفتارهای خوب امتیاز بدهند و شما را نیز به این کار تشویق کنند. اگر هم رفتارهای خارج از سلیقه او انجام دهید شما را متهم می کنند که حتما زیر سرتان بلند شده و امتیاز منفی از او دریافت خواهید کرد.

این افراد حتی در امتیاز دادن هم جانب انصاف را رعایت نمی کنند چرا که نسبت به رفتارهای منفی شما امتیاز زیادی کم می کنند و رفتارهای منفی خود را کاملا نادیده می گیرند.

همسر کنترل گر

برای ناراحتی شما ارزش قائل نیست :

زنی که کنترل گر باشد به هیچ عنوان حاضر نیست بپذیرد با شما چه کرده است حتی اگر در مقابلش به پهنای صورت اشک بریزید در نهایت شما را محکوم می کند و تقصیرات خود را گردن نخواهد گرفت.

الگوریتم شخصیتی چنین زنانی بدین گونه است که تمایل دارند خود را خیلی بهتر از آن چه که هستند نشان دهند در حالی که شما را یک ظالم به تمام معنا تصور می کنند.

ثبات شخصیتی ندارد :

این دسته از زنان در شرایط مختلف رفتار مختلفی دارند و به هیچ عنوان از یک الگوی شخصیتی خاص پیروی نمی کنند. در بعضی موقعیت ها به قدری خوش برخورد هستند که متعجب خواهید شد و در موقعیت های دیگر بسیار سرد و بداخلاق با شما رفتار می کنند.

به هیچ عنوان راضی نمی شوند تا از شما پاسخ منفی بشنوند :

کنترل گری چنین زنانی تا حدی است که همه چیز باید طبق میل آنان پیش برود و اگر این طور نباشد واکنش های بسیار بد و زننده ای را از خود بروز می دهند.

حسادت زیادی از خود نشان می دهند :

حسادت چنین افراد مثال زدنیست. آن ها تمایل دارند تا شما را مثل یک شی در دست بگیرند و تحت فرامین آنان باشید.

اگر شما با دوست صمیمیتان برنامه ای بچینید با زورگویی شما را مجبور می کند تا آن را کنسل کنید و یا یعد از این که خسته و بی رمق به خانه برگشتید آن قدر به شما سرکوفت این ملاقات را می زند که هر اندازه خوش گذرانده اید از دماغتان در بیاید.

چنین افرادی به هیچ عنوان دلشان نمی خواهد شما را با کس دیگری در تفریح و سرگرمی شریک بشنوند.

تلاش می کند تا شما را تغییر دهد:

این افراد معمولا تلاش می کنند تا شما را به یک آدم ضعیف و بی اراده تبدیل کنند تا بتوانند آن طور که دوست دارند بر شما حکومت کنند!

رفتارهای غیر طبیعی و ناسالمی از خودش نشان می دهد :

ممکن است وقتی با دوست خود برای صرف قهوه ای به کافه رفته باشید متوجه شوید همسرتان در گوشه ای پنهان شده و شما را زیر نظر دارد.

ممکن است از نگهبان محل کار خود بشنوید که همسرتان ساعت ورود و خروج شما را از او می پرسد و یا این که در اتوموبیل خود ردیاب پیدا کنید. این ها چند نمونه از رفتارهای روزمره یک زن کنترل گر هستند.

دلایل اصلی همسر کنترل گر

اتفاقات زیادی می توانند موجب کنترل گر شدن یک زن یا مرد شوند. تعدادی از این موارد را با هم مرور خواهیم کرد :

۱) اتفاقات گذشته :

ممکن است همسر شما در ازدواج قبلی خود از همسرش خیانت دیده باشد و به سختی بتواند به هر مردی اعتماد کند. این افراد اغلب می پندارند که همه ی مردان اگر موقعیت داشته باشند به زن خود خیانت می کنند وهمین حدس و گمان ها را وارد زندگی خود می کنند.

در واقع بهتر است وقتی یک فرد از زندگی ناموفق خود بیرون می آید نزد یک روان کاو به صورت عمیق درمان بشود تا خیانت یک مرد را به همه ی مردان تعمیم ندهد. پس از مدتی که این زنان توانستند با خودشان کنار بیایند می توانند یک رابطه ی جدید را آغاز کنند. با درمان چنین زخم هایی خودتان از نظر روانی آرام خواهید شد.

۲) سابقه خیانت از همسر فعلیتان :

اگر همسرتان در گذشته به شما خیانت کرده است و نسبت به او نمی توانید اعتماد داشته باشید باید بدانید که این بی اعتمادی شما در نهایت مشکلی را حل نخواهد کرد و زندگی عاطفی شما را به قهقرا می برد.

این رفتار شما موجب می شود همسرتان از زیر نظر بودن به سطوح بیاید و دوباره به سمت خیانت سوق پیدا کند. بهتر است عینک بدبینی خود را بردارید و درصدد رفع مشکلات رابطه تان باشید. اگر هر دو تصمیم بگیرید نزد یک زوج درمان گر بروید و از او کمک بگیرید سریع تر به آرامش روانی خواهید رسید.

۳) خاطرات تلخ در دوران کودکی

متاسفانه بعضی از کودکان تحت تربیت والدین خشن و بدرفتار بزرگ می شوند و یا ممکن است خیانت والدین به عینه دیده باشند. این نوع گذشته ی فرد باعث می شود جذب فردی بی تعهد بشود و اگر این مورد نیز تحقق نیابد شاید فرد برای خاموش کردن آتش درون خودش به فردی کاملا کنترل گر تبدیل شود.

اگر خاطره ی بدی از گذشته دارید و سنگینی آن را هنوز روی سینه خود احساس می کنید بهتر است هر چه سریع تر آن را با یک روان درمانگر در میان بگذارید تا بتوانید از این به بعد را در کمال آرامش زندگی کنید.

۴) طلاق والدین یا فوت آن ها :

یکی از عواملی که موجب می شود بر همسرتان حس مالکیت داشته باشید طلاق پدر و مادر یا از دست دادن آن ها در دوره ی حساس کودکی می باشد. این موضوع طرحواره ی رها شدگی نام دارد.

کودکان اگر محبت کافی و لازم را از والدین خودشان دریافت نکنند در زندگی مشترک تلاش می کنند تا همسر خود را به هر نحوی از ارتباط گرفتن با افراد حتی پدر و مادرش منع کند. مشاوره با یک روان کاو می تواند این طرز فکر را حل کند.