خیانت عاطفی معمولا با یک دوستی نسبتا پاک شروع می شود. طی صرف انرژی و احساسات و زمان با فردی بیرون از ارتباط زناشویی، این دوستی بی آلایش سابق می تواند یک پیوند عاطفی عمیق ایجاد کند که ممکن است به صمیمیت ارتباط زناشویی لطمه وارد کند.
هرچند افرادی هستند که معتقدند خیانت عاطفی بی ضرر است، با این حال بسیاری از متخصصین زوج درمانگر معتقدند عدم وفاداری عاطفی، خود یک خیانت جدی بدون داشتن ارتباط جنسی می باشد.
عدم پایبندی های عاطفی اغلب، دروازه های این بی قیدی هستند که منجر به عدم وفاداری کامل جنسی می شوند.
در حدود نیمی از درگیری های عاطفی نهایتا منتهی می شوند به ارتباطات عاطفی، خیانت عاطفی، سکس و تمام آنچه که یک خیانت کامل را شکل می دهد.
برای برخی از افراد، دردناک ترین و مضر ترین پیامدهای یک خیانت عاطفی، حس گول خوردن، خیانت و حس دروغ است. هر بخش از زندگی فرد که از شریک زندگیش مخفی نگه داشته شده است، اعتماد بین دو همسر را تحت الشعاع قرار می دهد.
مروری بر مفهوم خیانت عاطفی
خیانت عاطفی زمانی است که یک فرد نه تنها بیشینه انرژی خود را بیرون از زندگی مشترک خود صرف می کند بلکه همچنین حمایت عاطفی و همراهی را از رابطه جدید دریافت می کند.
در یک خیانت عاطفی، فرد حس می کند که به نفر سوم نزدیکی بیشتری دارد و ممکن است تنش جنسی فزاینده یا علاقه خاصی بین خود و فرد سوم تجربه کند.
اگر معتقدید که انرژی عاطفی فرد محدود شده و اگر همسرتان افکار صمیمی و و احساسات خود را با فرد دیگری به اشتراک می گذارد، خیانت عاطفی شکل گرفته است.
با این حال اکثر کسانی که خیانت می کنند حس گناه ندارند چرا که هیچ رابطه جنسی صورت نگرفته است، همسر آنها این خیانت عاطفی را به اندازه ی خیانت جنسی خطرناک می بیند.
چه تفاوتی بین خیانت عاطفی و یک دوستی سالم وجود دارد؟
یک دوستی سالم می تواند تا حد خیانت عاطفی پیش رود زمانی که صرف اطلاعات جنسی از مرزهای بین زوجین درز می کند.
یک خیانت عاطفی دری را باز می کند که باید همیشه بسته باقی بماند! یکی از تفاوت های بین دوستی سالم و خیانت عاطفی این است که خیانت عاطفی بصورت راز نگه داشته می شود.
تفاوت مهم دیگر این است که افراد درگیر در خیانت عاطفی اغلب یک جاذبه جنسی بین خود و فرد سوم حس می کنند. گاهی اوقات، جاذبه ی جنسی اشکار است و گاهی هم نه.
نشانه های هشدار دهنده که نشان می دهند ممکن است شما درگیر خیانت عاطفی شده باشید
در اینجا نشانه هایی است که به شما هشدار می دهد که ممکن است خیانت عاطفی داشته باشید:
• از همسر خود کناره گیری می کنید
• در مورد دوستتان هر چه بیشتر و بیشتر ذهنتان درگیر می شود و خیال پردازی می کنید
• از صمیمیت جنسی با همسرتان خوشتان نمی آید چه بصورت عاطفی و چه به صورت جنسی
• مدت زمانی که با همسر خود میگذرانید کم است
• زمانی که با خیانت عاطفی آشکار مواجه می شوید، پاسخ شما این است ” ما فقط دوست هستیم”.
• در رابطه با زمانی که مجددا می توانید با دوست خود وقت بگذرانید یا با او باشید، گمانه زنی می کنید. زمانهایی که می توانید با هم تنها شوید برای شما اهمیت خاصی دارند.
• شما افکار، احساسات و مشکلاتتان را با دوستتان در میان می گذارید به جای اینکه اینها را با همسر خود مطرح کنید.
• شما این دوستی خود را از همسرتان مخفی نگه میدارید.
اگر جواب شما به سه سوال از سوال های زیر “بله” است، شما در حال ارتکاب و انجام فاجعه ای در زندگی زناشویی تان هستید چرا که در حال انجام خیانت عاطفی می باشید:
• ایا در حال تجربه ی نارضایتی ها و مشاجرات تکراری در زندگی زناشویی خود هستید؟
• آیا یک فاصله عاطفی بین خود و همسرتان احساس می کنید؟
• آیا صحبت کردن با همسرتان برایتان مشکل است؟
• ایا بیش تر با دوست خود مراوده دارید تا با همسرتان؟
• آیا فکر می کنید دوست شما، شما را بهتر از همسرتان درک می کند؟
• آیا به لحاظ جنسی به دوستتان گرایش خاصی دارید؟
• آیا منطق حاکم بر این دوستی صمیمی این است که ” ما فقط دوست هستیم و نه چیز دیگری”؟
• آیا همسرتان در مورد این دوستی اطلاعی دارد و یا از آن بی خبر است؟
• آیا بیش از اینکه بخواهید با همسرتان باشید، به دنبال این هستید که با دوستتان باشید؟
• وقتی که با همسرتان در مورد روزی که داشتید صحبت می کنید، هرگز به تعامل خود و دوستتان اشاره ای نمی کنید؟
ام خسته نباشید
من بایک پسری اشناشدم که بیست وهشت سالشونه اونجوریکه میگن وتاحدودی شناختم ادم کاریو مسئولیت پذیری هستن وتاحالام باکسی دوست نبودن ازهمه لحاظ خوبن فقط تنها مشکلشون اینه خیلی صریح وراحت درمورد مسائل جنسی حرف میزنن ومنم واقعا خوشم نمیاد وقتیم میگم میگن که من باهیچکس
این حرفارونزدم ومیخوام فقط به توبگم تاراحت باشیم باهم وقصدشونم ازدواجه بنظرتون مسئله مهمی هست که من کلارابطروتموم کنم یانه؟اینم بگم جنبه های مثبتشون زیاده وتنها مشکل اینه
باس لام خدمت شما دوست عزیز
در این مورد بهتر است دقت بیشتری داشته باشید تا بتوانید بهتر تصمیم گیری کنید.
۱٫ شما چند سال دارید؟
۲٫ چند مدت است ایشان را می شناسید؟
۳٫ ارتباط شما در دنیای واقعی می باشد یا مجازی؟
۴٫ ایشان از شما درخواست خاصی در زمان فعلی در مورد رابطه جنسی دارند؟
۵٫ جنبه های مثبت ایشان چیست؟
۶٫ دیدگاه ایشان در مورد مسائل جنسی چیست؟
سلام.دوسال ازدواج کردم شوهرم رو نمیخوام.فرزندی هم ندارم. وارد رابطه احساسی با کس دیگری شدم .شوهرم فهمید . اون به این خاطر رفت. اما شوهرم خیلی بد اخلاقتر شده.چیکار کنم؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز اینکه شما به همسرتان احساسی نداشته باشید می تواند به دلایل مختلف به وجود آمده باشد و مشکلات زندگی می تواند باعث افزایش این حس شود. اما بهتر است دقت کنید که رفتاری که شما در مقابل مشکلات در پیش گرفته بوده اید خیانت محسوب می شود و نه تنها در بهبود شرایط شما کمک کننده نیست بلکه همانطور که مشاهده می کنید مشکلات بیشتری را برای شما می تواند به وجود می اورد . برای بازگشت اعتماد سابق همسرتان به شما نیاز است که در اول شما از این خیانت پشیمان باشید و… بیشتر بخوانید
من و همسرم هر دو ۴۱ سال سن داریم ۲۰ سال هست که با هم ازدواج کردیم و دو تا فرزند ۱۶ساله و۱۴ساله داریم زندگی ما بسیار عالی و عاشقانه بود تا اینکه چهارسال پیش همسرم بخاطر بیماری مادرشون رفتن ایران و چون دکتری میخواست مادر ایشون رو عمل کنه شیراز بود همسرم رفتن شیراز یکی از کارمندان همسرم که اهل شیراز هستن به ایشون خیلی اصرار کردن که حالا که شما میری شیراز برید منزل ما و همسر من هم اینکار رو کردن وقتی ایشون برگشتن زمانی که داشتن عکسهای ایران رو به من نشون میدادن عکس دختر خانومی… بیشتر بخوانید
با سلام خدمت شما دوست عزیز احساسات شما قابل درک می باشد اما بهتر است در آول آرامش خودتان را حفظ کنید و در کنار آن برای برگشتن بهتر است به هردویتان فرصت بدهید اگر می خواهید به زندگیتان ادامه بدهید نیاز است بهتر است در اول با همسرتان صحبت کنید و دیدگاهتان را در مورد خط قرمزهای زندگیتان مشخص کنید دقت کنید که ایشان دقیقا باید بدانند خط قرمزهای زندگی مشترک از نظر شما چه چیزی می باشد و در کنار ابراز پشیمانی همسرتان نیاز است که زمان بگذرد تا اعتماد سابق بازگردانی شود و در کنار آن نیاز… بیشتر بخوانید
سلام من یکماهه از کسی که دوسش دارم دارم جدا میشم ، اولش منو خیلی دوس داشت ولی وقتی ازش خواستم بیاد. خواستگاری همه چیز عوض شد اینقد. که تو این روزای آخر مثل موی دماغ باهام رفتار کرده و هرجور شده منو از سر خودش باز. کرد،الان بشدت احساس تنهایی و ناامیدی میکنم و بشدت نسبت به بدن خودم شک دارم ، خصوصا تو. یه مورد خاص که نمیتونم رفعش کنم و همش از خودم میپرسم چطوری آدم توی چیزی که نمیتونه عوضش کنه و دست خودش نیست میتونه باهاش کوچیک بشه؟؟
خیلی ناامیدم
با سلام خدمت شما دوست عزیز احساسات شما قابل درک می باشد اما بهتر است دقت کنید که در اول هررابطه ای هدفتان را از ان رابطه مشخص کنید هم خودتان و هم طرف مقابل زمانی که هدفی برای رابطه مشخص نشود شما محبت ها و توجهات را به پای دوست داشتن می گذارید و شروع به خیالپردازی برای آینده و ازدواج می کنید در صورتی که آن آقا ممکن است تنها به دلیل دوستی و رفع یک سری نیازها پیشنهاد رابطه داده است و هدفی بیشتر از این ندارد. در این زمانها بعد از جدایی ممکن است یک سری… بیشتر بخوانید