اختلال دوقطبی یک بیماری روحی است و در این مقاله جدیدترین راه های انواع، عوارض، شناسایی، تشخیص، درمان آن بیان شده است.
این اختلال موجب تغییرات چشمگیر در خلق و خوی فرد، انرژی و توانایی تفکر می شود.
افراد مبتلا به دوقطبی دارای حالت های بالا و پایین هستند که به عنوان شیدایی و افسردگی شناخته می شوند، که بیشتر از افراد معمولی در معرض خطر هستند.
اختلال دوقطبی و زمان شروع آن
متوسط سن شروع حدود ۲۵ سالگی است، اما این می تواند در نوجوانان یا به طور غیر معمول در دوران کودکی رخ دهد.
این وضعیت به طور مساوی بر مردان و زنان تاثیر می گذارد، تشخیص داده شده که در حدود ۲٫۶٪ از جمعیت ایالات متحده با دوقطبی رودررو هستند و نزدیک به ۸۳٪ موارد به عنوان طیف شدید طبقه بندی شده است.
اگر این اختلال درمان نشود، معمولا در طی زمان تشدید می شود.
با این حال، با یک برنامه درمانی خوب شامل روان درمانی، داروها، یک شیوه زندگی سالم، یک برنامه منظم و شناسایی زودهنگام، بسیاری از مردم می تواند با این وضعیت به خوبی زندگی کنند.
علائم اختلال دوقطبی
علائم و شدت آنها متفاوت است.
فرد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است دارای حالت های مانیک یا افسرده باشد، اما ممکن است دوره های طولانی – گاه سال – بدون علائم نیز داشته باشد.
یک فرد همچنین می تواند هر دو افراط و تفریط را به طور همزمان تجربه کند.
توهم
قسمت های شدید دوقطبی شیدایی یا افسردگی ممکن است شامل نشانه های روان پریشی مانند توهم یا خیانت باشد.
معمولا این علائم روان شناختی خلق و خوی شدید فرد را نشان می دهد.
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی که علائم روانپریشی دارند، می تواند به اشتباه به عنوان اسکیزوفرنی تشخیص داده شوند.
سوالات متداول اختلال دوقطبی
1 - نشانه های شیدایی و هیپومانیا چیست؟
به طور غیرعادی شاد، قهقه میزند افزایش فعالیت، انرژی یا بی قراری. احساس اغراق آمیز رفاه و اعتماد به نفس (سرخوشی) کاهش نیاز به خواب پرحرفی غیرمعمول افکار رقابتی شدید حواس پرتی
2 - علائم اختلال دوقطبی در زنان چیست
احساس "بالا بودن" و برتری نسبت به بقیه احساس پرش یا تحریک افکار و احساسات (از غم به شادی و بلعکس) افزایش انرژی داشتن عزت نفس بالا احساس توانایی انجام هر کاری کاهش خواب و اشتها صحبت کردن سریعتر و بیشتر از حد معمول عدم تمرکز بر گفتار
3 - آیا شما با دوقطبی متولد شده اید؟
بنابراین، نکته اصلی این است که اگر شما مبتلا به اختلال دوقطبی هستید، احتمالاً با استعداد ابتلا به این اختلال متولد شده اید و برای بسیاری از افراد، یک رویداد استرس زا در زندگی و یا تربیت می تواند باعث شروع بیماری شود. مهم است که به یاد داشته باشید آنچه برای یک فرد استرس زا است ممکن است برای دیگری استرس زا نباشد.
4 - دوقطبی بر روابط تأثیر می گذارد؟
آنها ممکن است گریه کنند یا احساس ناامیدی و بدبین کنند. داشتن عزت نفس پایین ممکن است میل جنسی افراد را کاهش دهد یا ممکن است کمتر احساس محبت کند. ممکن است برای شریک زندگی فرد سخت باشد که بداند چه چیزی برای کمک به او بگوید یا انجام دهد. آنها ممکن است احساس طرد شدن کنند و علائم را به عنوان عدم علاقه به رابطه اشتباه بگیرند لذا پیش از ازدواج باید به مشاور مراجعه کنند.
5 - آیا دوقطبی روی حافظه تأثیر می گذارد؟
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب مشکلات حافظه و شناخت را گزارش می کنند. آنها با حافظه کوتاهمدت و بلندمدت مشکل دارند، با سرعت کمی در مورد چیزها فکر میکنند. این مشکلات حافظه می تواند چالش های قابل توجهی برای بیماران دوقطبی ایجاد کند.
6 - چند درصد از ازدواج های دوقطبی به طلاق ختم می شود؟
اما آمار ازدواجهای مربوط به افرادی که دارای اختلال دوقطبی هستند بهویژه هشیارکننده هستند، طبق مقاله ی 2003، "مدیریت اختلال دوقطبی" در Psychology Today، تخمین زده میشود 90 درصد از ازدواجهای افراد دوقطبی که پیش از ازدواج از مشاور کمک نگرفته اند به طلاق منجر شده است.
7 - اختلال دوقطبی بیشتر در چه سنی ظاهر می شود؟
بیشتر موارد اختلال دوقطبی زمانی شروع می شود که افراد در سنین 15 تا 19 سالگی هستند . دومین محدوده سنی شایع شروع 20-24 سالگی است. برخی از بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عود کننده ممکن است در واقع به اختلال دوقطبی مبتلا باشند و در سنین بالاتر از 50 سال به اولین دوره شیدایی خود ادامه دهند.
سلام علائم پارانویید چیه؟
چجوری میشه فهمید بهش مبتلا هستیم یا نه
درود بر شما ببینید پارانوئید علائم مختلفی داره لذا نیاز که با مشاوره بالینی و تست های بالینی مرکز که توسط روانسنجی تحلیل می شود این موضوع بررسی شود و نظر قطعی به شما داده شود میتوانید یک وقت مشاوره از مرکز در حد نیم ساعت دریافت کنید تا راهنمایی های دقیقی در این باره به شما انجام شود
سلام ۶ سال پیش بیماری من به دلیل مبتلا به بیماری دوقطبی تشخیص داده شد الان قرص استفاده میکنم ولی در اجتماع و خانواده و محیط کار احساس میکنم مثل بقیه نیستم
سلام به شما فهمیمه جان
ببین عزیزم بهتر است در کنار دارو درمانی شما روان درمانی را نیز تجربه کنید تا بتوانیم به شما در مسیر مشکلات ارتباطی و شرایط روحی که دارید کمک کنیم .
در این مسیر افکار واحساسات شما نیاز به بررسی دارد.
سلام من ۳۶ سالمه نمز تونم تصمیم برای کار در نظر بگیرم موقعیت کاری از دست دادم . همیشه یک موقعیت کاری پیش میاد ولی نمی دونم کار کنم یا نه ؟ نگران اینده ام اما کار هم نمی کنم لطفا راهنمایی کنید ممنون
سلام به شما دوست عزیز
ببینید اینکه شما در این شرایط با وجود داشتن موقعیت نمی توانید در مورد این مسئله تصمیم گیری کنید خب این نشان می دهد که مشکلی درونی وجود دارد شما برای اینکه بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید نیاز است که بتوانید احساسات و افکار و مسیر زندگیتان را بشناسید تا بتوانید در مسیر رشدی بهتری گام بردارید در این مسیر بهتر است که به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید چون نیاز است که این شرایط بررسی شود.
سلام وقتتون بخیر . من هر چند وقت یه بار توی یک روز به صورت پله پله با محرک های کوچیک عصبانی میشم و تا یک روز از همه چیز متنفر میشم ، حتی از غذام هم بدم میاد و دلم نمیخواد غذا بخورم . مثلا یه نفر یه چیزی میگه و به من بر میخوره ولی من خودمو آروم میکنم و میگذرم ولی توی ذهنم میمونه، بعد از یه چیز دیگه ناراحت میشم و اون عصبانیت اولی هم واسم مرور میشه و بعد یه چیز دیگه ناراحتم میکنه و از اینجا به بعد تحملم لب ریز میشه (ولی فک… بیشتر بخوانید
سلام،من ۲۴سالمه و متاهلم،و یه دختر دوماهه دارم،من یه مشکلی دارم ک نمیدونم بیماری حساب میشه یا نه،مثلا اسم خودمو میدونم،همه اطرافیانمو میشناسم،ولی احساس میکنم زندگیم یه خوابه یا رویاست،حتی به فرزندو همسرم احساس ناشناسی دارم،خودمو آینه میبینم اسم خودمو میدونم ولی خودمو نمیشناسم،بافکر کردن ب این موضوع سرم درد میکنه دیوونه میشم،احساس میکنم حافظم کوتاه مدت شده،تمرکز حواس ندارم،بنظر شما بیماریه من چیه؟شهرمون روانپزشک نیس،اگ بفهمم بیماریمو میرم شهر دیگه واسه درمان
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم در هرصورت اینکه شما بیان می کنید این احساس را دارید که همه چیز خواب و رویاست و دائم با این موضوع درگیری دارد خب نیاز به بررسی دارد و موضوهی نیست که با نادیده گرتن آن بخواهید پیش بروید و خب بهتر است که یک روانشناس و روان پزشک شرایط روحی و روانی شما را به صورت دقیق در مصاحبه بالینی بررسی کنند تا بتوانیم در این مورد به شما کمک کنیم در کنار پذیرش واقعیت های زندگی مسیر رشدی خود را ادامه بدهید.
سلام من ۲۱ سالمه یه سال پیش رفتم پیش روانپزشک تشخیص دو قطبی وافسردگی داد
برام دارو تجویز کرد تا ۶ ماه بع طور منظم استفاده میکردم وبعد ترکش کردم فکر میکردم تاثیر چندانی ندارد . بیشتر از یه ماهه قصد خودکشی دارم احساس گناه میکنم خیلی داغونم کسی رو ندارم تو روخدا چیکار کنم من
سلام به شما دوست عزیز در این مسیر بهتر است از قطع خودسرانه دارو خوداری کنید چون در هرصورت مصرف دارو برای مشکل و بیماری شما تجویز شده است و خب اگر حتی زمان قطع کردن آن رسیده باشد نیاز است که در طی زمان و آرام آرام قطع شود و یا در اول داروهایی با دوز کمتر تجویز شود. با توجه به داشتن افکار خودکشی بهتر است به روان پزشک مراجعه کنید تا برای شما دارو تجویز شود در کنار اینکه بهتر است دارو درمانی به همراه روان درمانی باشد تا این بیماری در روان شما نیز بررسی شود… بیشتر بخوانید
سلام من ۱۷ سالمه و احساس میکنم دچار این اختلال هستم با تغییر فصل احساس میکنم حس و حالمم تغییر میکنه علاوه براین مثلا وقتایی که گریه میکنم و حالم بده خیلی زود تغییر میکنه حالم یه وقتایی بی دلیل خوبم اما باز بعد از چند دقیقه حالم گرفته میشه. تصمیمات جدی ای میگیرم ولی خیلی زود ازشون زده میشم و باعث میشن احساس تنفر داشته باشم نسبت به اونا و حتی خودم. نسبت به پارتنرم یه وقتایی خیلی وابسته م و عاشقانه دوستش دارم ولی یه وقتایی میخوام رابطه مون تموم شه درحالیکه همزمان هم دوستش دارم و هم… بیشتر بخوانید
سلام به شما فرشته جان
ببین عزیزم این تغییرات خلقی در هرصورت با هر تشخیص گذاری اهمیت دارد و نمی توان با نادیده گرفتن آن پیش رفت در این مسیر با توجه به علایمی که شما بیان می کنید نیاز است که شریاط روحی شما به صورت دقیق بررسی شود چون در صورتی که افسردگی و یا هر بیماری روحی دیگری درمان نشود خب به مرور می تواند با مشکلات بیشتری برای فرد همراه شود.
سلام من یه دختر ۱۷ سالم و احساس میکنم دچار اختلال دو قطبی یا چند شخصیتیم مدت زمانی که اینجوری هستم رو دقیق نمیدونم اما واقعا این موضوع اذیتم میکنه و هیچ راه حلیم براش ندارم من تصمیمای عجیب غریب و چند ثانیه ای میگیرم خیلی زود ب زود رفتارامو تصمیمام عوض میشه حتی خیلی وقتا تصمیم ب خودکشی میگیرم و یه ساعت بعدش جوری رفتارم عوض میشه و امید ب زندگی پیدا میکنم ک خودمم تعجب میکنم تیک عصبی دارم دستو گردنم قفل میکنه بعضی شبا با جیغ از خواب میپرم و همش تو خوابو بیداری التماس میکنم که… بیشتر بخوانید
سلام به شما دوست عزیز در این مسیر بهتر است که با توجه به شرایط روحی که بیان می کنید و اینه افکار خودکشی دارید برای بهبود شرایط روحی خود حتما به روانشناس مراجعه حضوری داشته باشید چون جدا از تشخیص گذاری اینکه شما برای درمان و بهبود شرایط روحی خود اقدام کنید اهمیت زیادی دارد . خب قرار نیست که شما مشکل خودتان را تشخیص گذاری کنید که در تشخیص گذاری گیج شویدچون متخصص نیز در طی دو جلسه حداقل تشخیص گذاری انجام می دهد در کنار اینکه خب شما زمانی می توانید شرایط خود را بهتر انتخاب کنید… بیشتر بخوانید
با سلام. من با یه نفر برای ازدواج آشنا شدم. ایشون در طول روز و شاید چند روز یک بار رفتارشون برای چند ساعت تغییر میکنه و هیچ ابراز محبتی رو قبول نمیکنه و اقدام به توهین و تحقیر من و خودش میکنه و ازم میخواد که ترکش کنم و دیگه سراغش نروم.بعضی مواقع هم سر مسائلی خیلی پیش پا افتاده مثلا نوع لباسی که می پوشه یا یک سردرد معمولی از خودکشی حرف میزنه. بعد از چند ساعت یا بعضی وقتا چند دقیقه به حالت عادی برمیگرده و از حرفایی که زده پشیمون میشه و خجالت میکشه و معذرت… بیشتر بخوانید
سلام به شما آقا رضا
دقت کنید که این زمان برای شناخت می باشد و خب اهمیت زیادی دارد که شما به سبک رفتاری و شخصیتی فرد مقابل نیز توجه کنید تا بتوانید در این مسیر تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
این علایمی که بیان بله میتواند نشان از مشکلات روحی باشد پس نیاز است که با دقت بیشتری پیش بروید و این علایم موضوعات مهمی می باشد که نمی توان آن را نادیده گرفت .
من کامل مطمئن نیستم دوقطبی هستم یا نه اما این چند روز خیلی علائم هایش رو دارم و اصلا تمرکز ندارم اصلا خیلی رو مخمه همه چیز یا عاشق یک چیزی میشم باز ازش متنفر میشم نمیتونم اصلا بفهمم اما از طرفی هم نمیدونم قطعا دوقطبی هست یا نه و خانوادم نمیتونن منو ببرن پیش مشاور چیکار کنم؟
سلام به شما فاطمه جان
این علایمی که بیان می کنید یعنی کاهش تمرکز و یا سردرگمی در انتخاب یک موضوع ارتباط زیادی با تشخیص گذاری دوقطبی ندارد و خب این اختلال تغییرات خلقی مداوم می باشد که خب به این راحتی نیز قرار نیست تشخیص گذاری صورت گیرد.
این علایم شما میتواند دلایل زیادی داشته باشد و خب برای اینکه بتوانیم به شما کمک کنیم نیاز به مراجعه حضوری یا تلفنی به روانشناس می باشد .
اگر شرایط مراجعه از نظر هزینه را ندارید بهتر است با شماره گیری ۱۴۸۰ از روانشناسان دولتی کمک بگیرید.
آخه همسرم دیگه نمیخوادبرگرده به زندگی وبرای همیشه رفته ودرحال طلاقیم .
من دیگه نمیتونم خوب بشم الانم تحت نظردکترم وبستری هم شدم ولی فایده نداره حتی تویه لحظه برخوردبامن متوجه میشیدکه من چقدربیمارم وناامیدشدم ازبس که همه کارکردم وحتی یک روزخوب نبودم
مدتی شروع کردم به کارای خیرکه یکم آروم بشم نشد.هرچی کلاس ورزشی وهنری که فکرشوکنیدرفتم وهزینه کردم ولی توهمه کلاسهاحالم بدشدونصفه ول کردم وقتی بستری بودم میدیدم که ازخیلی سرطانیابدترم چون دوست ندارم بخندم وحرف بزنم.همه زودازدستم خسته میشن میدونم شماهم ازحرفام خسته میشید.تنهاآرزویم مرگ است وتمام.
ببین عزیزم میدونم جدایی در این شرایط روحی برات سخت و دشوار هست اما این موضوع اهمیت دارد که شما تنها خودتان را بر مبنای یک ارتباط و یا مسیر تعریف نکنید و سعی کنید که برای تعریف خودتان و مسیرهای زندگیتان تک بعدی عمل نکنید .
در این مسیر طی کردن روند درمان اهمست زیادی دارد چون بدون درمان شرایط روحی شما با دشواری بیشتری همراه می شود.
من بدترین دوران نوجوانی روتجربه کردم چون پدرم ومادرم اصلا رسیدگی نمیکردن وخدابهترین همسردنیاروبهم دادولی تمام دوران نامزدی کاملا بیدلیل وناهوشیارانه باهاش دعواکردم وشب عروسیم وبعداون هیچی حالیم نبود بهترین روزها وسالای عمرم منگ وبدحال بودم وحتی دوران حاملگی ودنیااومدن بچه هام وتادوسال پیش که خونم بودم راه دکترابودم وهیچ کدوم روزایی که بایدزندگی کردنویادمیگرفتم خوب نبودم حتی تومسافرتهابشدت وباصدای بلندمیزدم زیرگریه وحالیم نبود.من واقعاحق زندگی ندارم فقط توعذابم
یه خواهرم یسال ازم کوچکتره وخیلی ازهمون بچگی شیطون بودوقتی بچه بودم چندباریه کارزشتی بامن کرد ومن ازون موقع خودارضایی میکردم یعنی ۲۹سال وچون بسیارعصبی بودم ومشکل روانی داشتم نتونستم اینکاروکناربذارم وتاحدی که بشدت مریض وبدحال شدم وبعدازدواج بارهاخواستم ترک کنم ولی انگاربدترم شدم الان بعدازدوسال جدایی باتلاش های زیادبالاخره تونستم ترک کنم واقعاسخت بودومن خیلی وقتابی اختیاراینکارومیکردم ولی بهرحال زندگیموازدست دادم وبنظرمن ، حق یه زندگی سالم توهمون بچگی ازمن گرفته شدهمونطوری که الان میبینم بچه های خودمم هیچ وقت خوشبخت نمیشن چون من نمیتونم بخندم وشادشون کنم هرچقدم مشاوره ودکتربرم هیچی نمیتونه چیزی رودرست کنه
هرشب هرروزهرساعت وثانیه توکل سال سرم دردمیاد ازسرطانیابدترم کاش بمیرم
سلام به شما فاطمه جان قابل درک هست که تجربیات دوران کودکی برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما عزیزم در زمان فعلی شما یک خانم جوان می باشید که می توانید مسیر زندگی مستقلی را طی کنید دقت کنید که تمرکز بیش از اندازه بر گذشته باعث می شود که فرصت زیستن در زمان فعلی را از دست بدهید. در این مسیر بهتر است که با کمک روانشناس و روان پزشک روند درمان خود را شروع کنید با طی کردن روند درمان می توانید شرایط روحی بهتری را تجربه کنید و با بهبود شرایط روحی می… بیشتر بخوانید
خیلی خوشحال شدم که جوابمودادید
ولی همسرمن دیگه نمیخوادکه بامن زندگی کنه ودوسال من اصرارکردم وواسطه های زیادی فرستادم ولی برگشت ایشون غیرممکنه من خیلی مشاوره وروانشناس رفتم حتی همسرم منوتهران هم میاوردولی جواب نگرفتم من داغونم همش دوست دارم آویزون یک خانوم بشم باهاش درددل کنم ولی فقط اون لحظه آرومم بعدش همه چی عین اولش میشه من چی کنم من واقعا روانی هستم هرکسی رومیبینم سرزندگیش وپیش بچه هاشه بدترم میشم وکارم گریه اس من هیچ وقت درمان نمیشم آرزویی جزمرگ ندارم
بی شک تجربیات تلخ کودکی از تعرض خواهرتان تا روابط با پدر و مادر در مسیر شرایط روحی شما نقش داشته است اما در زمان فعلی نیاز است که شرایط روحی بهتری را تجربه کنید چون این شرایط روحی می تواند مشکلات زیادی را برای مسیر رشدی خودتان و روابط با همسرتان و فرزندانتان ایجاد کند. جلسات روان درمانی و دارو درمانی نیاز است که مداوم باشد و این موردی نیست که تنها با یک جلسه مشکلات شما حل شود و حتی در صورت نیاز و تشخیص بهتر است که مدتی را در بیمارستان بستری و تحت درمان قرار بگیرید… بیشتر بخوانید
همش فکرمیکنم خدامنوبه جهنم میبره من ازبچگی دیوانه وپرخاشگربودم
لطفا به درددلم توجه کنید من خیلی ناراحتم
بحدی بادیگران دعواکرده ام که کسی منودوست نداره من واقعا دارم شکنجه می شم حتی خوبم بشم که همونم غیرممکنه بازم خوشحال نمیشم چون همسرم ترکم کرده وباخانوادم مشکل دارم وهیچ وقت نمیتونم زندگی کنم مقصر همه اینهاپدرومادرندومن بایدتاآخرعمربه این آتیش بسوزم
دلم میخوادهمینجورپرخاشگری کنم وفحش بدم حتی بعدشم آروم نمیشم رنگ پریده وناتوانم خداکندفقط بمیرم.دارم زجرکش میشم
اختلالات روحی روانی دارم وچندین ساله از۸سالگی بعدازیه اتفاقی خودارضایی میکردم والان ۳۷ سالمه وبعدازسالهایک ماهه باسختی زیادتونستم ترک کنم من حالم خیلی بده چی کنم داروهم جواب نمیده
خیلی اعصابم ناراحته تاحدی باوجوددوتابچه زندگیم پاچیدچندین باربیمارستان بستری شدم ومادرم بیماری اعصاب داره ومنومیزدالان من هیچ جوری خوب نمیشم ودلم میخوادمادرم تیکه تیکه بشه وسالهاست آرزوی مرگ پدرروانی ام رادارم.بشدت پرخاشگرم وبی دلیل روانی میشم وفحش میدم خیلی عصبانی ام هرروزوهرشب.حتی ثانیه ای آرامش ندارم حتی غذاراباعصبانیت میخورم.چرامن اینقدزجربکشم.
سلام من یه دختر ۲۱ سالم
۳بار خودکشی کردم
۲بار با قرص خطرناک
۱بار از پل هوایی پریدم
حالم خوب نیست و اون حس خودکشیو دارم
موقع پرش از پل دکتری ک تو بیمارستان بود گفت حالت خوب نیستو باید بستری شی
ولی نشدم
الان میخوام بستری شم میشه راهنماییم کنید چیکار کنم
سلام به شما فائزه جان
با توجه به اقدامات مکرری که برای خودکشی داشته ای بهتر است که به تشخیص دکترت اعتماد کنی و اجازه بدهی مدتی در بیمارستان روند درمان را تجربه کنی تا در شرایط روحی بهتری بتونی مسیر زندگی خودت را ادامه بدهید.
این اقدامات مکرر برای خودکشی نشان از بهم ریختگی شرایط روحیت دارد که نیاز به طی کردن روند درمان به کمک روان پزشک و روانشناس دارد تا در طی جلسات درمانی بتوانی شرایط روحی بهتری را تجربه کنی.
تورو خدایکی کمکم کنه اصلا شرایطشو ندارم برم پیش مشاور من از کودکی همه ش ضریه ی روحی خوردم به شدت افسرده م ادم بی ثباتیم اصلا نمیتونم عادی رفتارکنم عادی زندگی کنم دیگه خسته شدم از این همه وسواس فکر و رفتارای غیرعادی😔😔😔
سلام من خیلی وقته افسردگی شدید دارم ثبات شخصیتی ندارم اصلانه میتونمباکسی ارتباط برقرار کنم نه میتونم فعالیتی انجام بدم همه ش استرس واضطراب ووسواس فکری وعملی دارم ازخودم متنفرم اصلا نمیدنم کیم چی میخوام همیشه یاصفرم یا۱۰۰هیچ چیزم عادی نیست دیونه نیستم ولی ادم افسرده ووسواس و۲قطبی هستم خسته شدم دلم میخواد خودمودوست داشته باشم یه زندگی عادی داشته باشم
سلام به شما عزیزم
درک میکنم که این شرایط روحی با مشکلات و فشار زیادی در مسیر زندگی برایت همراه شده است اما با توجه به شرایط روحی و میزان کاهش عملکردی که دارید بهتر است شرایط درمان را برای خودتان ایجاد کنید چون هم نیاز به دارو درمانی و هم روان درمانی به احتمال زیاد دارید و این مشکلی نیست که با چند دقیقه صحبت بتوان به شما کمک کرد
خیلی حالم بده نمیدونم چیکارکنم حافظمم ضعیف شده و تمرکز ندارم برا درسام رشتۀزبان میخونم درحال حاضر ولی قانع نیستم به این رشته و همش فکرم درگیره اینه ک ای کاش بشه رشته های دیگر هم وقت کنم و شرایط برام مهیا باشه و بتونم بخونم رشته های هنر مثل موسیقی و فیلمسازی یا رشتۀ گردشگری و طبیعتگردی من به همه این رشته ها علاقه دارم ولی از اینکه نمیتونم در همه این رشته ها تحصیل و فعالیت کنم بسیار ناراحت و ناامیدم و همش افکار بلندپروازانه دارم و رویاپردازی میکنم آینده رو و خیالبافی میکنم هم به اینکه در… بیشتر بخوانید
سلام به شما عزیزم داشتن علایق متعدد در هر انسانی طبیعی هست اما برای اینکه بتوانید حرفه ای در یک رشته و یا یک علاقه پیش بروید نیاز است که با توجه به شرایط اجتماعی،اقتصادی،شرایط روحی و…براساس شرایط یکی از این رشته ها را حرفه ای دنبال کنید در کنار اینکه در صورت امکان خب میتوانید در رشته های دیگر نیز تحصیل کنید یا تا میزان ممکن در آنها نیز مهارت کسب کنید. اما با توجه به توضیحات شما در مورد روابط احساسی و درسی خب به نظر میرسد که کمال گرایی در شما مشاهده می شود در کنار اینکه… بیشتر بخوانید
سلام وقت شما بخیر قبلا هم یک سوال پرسیده بودم… الان موضوع دیگه ای رو میخوام مطرح کنم… من دختر مجرد ۳۱ ساله هستم بچه دوم خانواده و دختر اول …. من احساس شدید چندش دارم نسیت به ۳ موضوع: ۱- زیر بغل و آلت انسان ها و حسم اینه که آدمها بسیار بی ارزش و حقیر و پست هستن بخاطر این دو قسمت ۲- و نسبت به مدفوع و ادرار و باد روده انسانها ۳- سکس … و حس میکنم آدمها بخاطر این ۳ مورد بسیار بی ارزش و حقیر و پست هستن و بخاطر اینها من نه میتونم… بیشتر بخوانید
سلام به شما فاطمه جان در این مورد بهتر است که برای بررسی این افکار و احساساتی که تجربه می کنید به روان درمانگر تحلیلی مراجعه داشته باشید چون نیاز است که این افکار و باروهای شما به صورت دقیق بررسی شود چون انگار تکه ای از وجود انسان را نمی توانید قبول کنید و خب بله این تاثیر زیادی بر تشکیل روابط و مسیر ازدواج دارد چون افراد نمی توانند تکه های از وجود و یا نیازهای خودتان را نادیده بگیرند به همین دلیل هم ایجاد ارتباط برای شما دشوار می شود و یا در صورت ارتباط ممکن است… بیشتر بخوانید