شاید در گفت و گوهای روزانه قدرتی به نام “پیش خوانی” یا توانایی افراد برای خواندن ذهن دیگران، به گوش تان رسیده باشد.
ممکن است در بین دوستان و یا نزدیکان تان فردی را بشناسید که به خوبی می تواند امیال و مقاصد دیگران را درک کند، با آن ها رابطه برقرارکند، اهدافش را پیش ببرد و رفتار اطرافیانش را پیش بینی کند.
جالب است بدانید که توانایی ذهن خوانی در ابعاد وسیع تری به عنوان یکی از مهم ترین مهارت های مورد بررسی در روانشناسی تحولی مطرح است.
نظریه ی ذهن که با نام علمی theory of mind شناخته می شود
به زبان ساده عبارت است از “توانایی فرد برای آگاهی از ذهنیات خود، تاثیر ذهنیات و رفتارهای خود بر دیگران، درک ذهنیات و مقاصد دیگران و توانایی پیش بینی رفتار آن ها”.
در حقیقت می تواند گفت توانایی ذهن خوانی به عنوان یکی از مهم ترین نقاط متمایز کننده ی شناخت و رفتار انسان نسبت به سایر حیوانات مطرح است.
اگرچه در بررسی های اولیه در گروه حیوانات نیز شامپانزه ها دارای حدی از نظریه ی ذهن معرفی شدند اما باید گفت این مولفه به عنوان نوع منحصربه فردی از توانایی های شناختی در گونه ی انسان مطرح است.
نظریه ی ذهن چه کاربردی دارد؟
ما به عنوان موجودی اجتماعی، در حال تعاملات متقابل دوسویه با اطرافیان هستیم.
در این تعاملات افرادی که از نظریه ی ذهن سالم و رشدیافته ای برخوردار هستند می توانند:
• به راحتی از اهداف و مقاصد دیگران اگاه شوند و در روابط اجتماعی کمتر فریب خواهند خورد.
• در روابط نزدیک تر، به کمک این توانایی خواهند توانست حالات ذهنی و احساسی طرف مقابل را درک کنند و واکنش مطلوب و موثر نشان دهند.
• به راحتی با دیگران همدلی می کنند چرا که می توانند خود را به جای آن ها فرض کرده و با آن ها همزاد پنداری کنند.
• می توانند رفتارهای دیگران را با درصد کمتری از خطا پیش بینی کنند چرا که می دانند در ذهن آن ها چه می گذرد.
• چنین فردی می تواند شوخی، اخلاقیات، دروغ، دست انداختن، کنایه و فریب را در رابطه با دیگران به خوبی تشخیص دهد و ساده لوح به نظر نرسد.
• از تاثیر افکار، رفتار و باورهای ود بر دیگران آگاه اند بنابراین خواهند توانست از طریق این آگاهی، تغییرات شناختی، رفتاری و احساسی لازم را در خود ایجاد کنند تا دیگران از رابطه با آن ها احساس رضایت بیشتری کنند.
به عنوان مثال مردی که نمی داند اضافه وزن، نوع خاصی از گویش و یا رفتار تا چه حد برای همسرش آزار دهنده است در حقیقت نظریه ی ذهن مختلی دارد.
مرد ایدآل
در این حالت ممکن است همسرش بارها در مورد انتظاراتش از مرد ایده آل با او گفت و گو کند، اما نظریه ی ذهن مختل به او اجازه نمی دهد تا انتظارات طرف مقابل را درک کرده و در جهت تحقق آن ها حرکت کند.
در حالت برعکس، فرد برخوردار از نظریه ی ذهن قوی، می داند که رفتارهایش چه نوع تاثیری بر دیگران خواهند داشت و می تواند با تغییرات رفتاری اش، روابطش را بهبود دهد.
چنین افرادی ممکن است در تفاوت قایل شدن بین شوخی و جدی، اشتباه کنند و یا در روابط شان به راحتی دست انداخته شوند بدون اینکه متوجه شوند.
• چنین فردی می تواند تعارضات و سوء تفاهم های ارتباطی را به حداقل برساند چرا که طرف مقابل را درک کرده، با او همدلی می کند و می داند در هر وضعیت، کدام شکل از پاسخ می تواند موثر واقع شود.
• این فرد نسبت به این مساله آگاهی کامل دارد که در شرایط تعارض و تنش، هر دو طرف ناراحت و آزرده اند و هرگز دچار این تصور نمی شود که ” تنها فرد آزرده خودش است و شرایط برای طرف مقابل کاملا آرام و قابل تحمل است”.
سلام
چه راهی هست تا بشه متوجه شد کسی که بهش فکرمیکنی اونم بهت فکرمیکنه اما ابراز قابل توجهی نداره
یعنی دونفری که بیست سال همدیگرو دوست داشتن ازهم جدا شدن اما بهم فکر میکنن ولی دیگه ابراز نمیکنن
ممکنه که درآینده دوباره بهم گره بخورن یانه
چگونه ابرازی میتونه درست باشه
با سلام خدمت شما دوست عزیز این تقریبا غیرممکن می باشد چون این دو فرد اگر احساسی به یکدیگر داشتند و اگر فکر می کردند که شرایط کنار هم بودن وجود دارد باید از خود یک عکس العمل نشان می دادند و در این مسیر گام برمیداشتند تا فرد مقابل از احساس او با خبر شود و در ادامه به تصمیماتی که برای این احساس داشتند ادامه می دادند . البته اطلاعات بیان شده توسط شما بسیار کلی می باشد و ممکن است این موضوعات بسته به شرایط افراد و… فرق کند و باید با خود فرد به صورت دقیق… بیشتر بخوانید