عشق قدیمی !!! شاید خیلی از ما وقتی اینو می شنویم، یک آه بلند بکشیم یا به یک گوشه خیره بشیم. انگار اگر هزار سال هم عمر بکنیم بازم اولین عشق یک تعریف خاصی برامون داره.
کلا بعضی حس ها چنان به یاد ماندنی هستند که هرگز نمیتوانیم آنها را فراموش کنیم. عشق همواره تجربهای ناب و خاص است، اما به قول معروف عشق اول یه چیز دیگه است.
عشقی قدیم برای خیلیامون تجربهای فراموش نشدنی است که برای همیشه در گوشه ی ذهن و قلبمون حک میشه.
شایداصلنم عشق قدیمی خیلی طول نکشه، اما خاطره اش همیشه با ما است و یادآوریش احساسات مختلف را درونمون بیدار میکنه .
اگرهنوز عشق قدیمی تان را فراموش نکردین پس برای ساختن زندگی جدیدیتون دچار مشکل میشید، درسته که فراموش کردنش سخته ولی غیر ممکن نیست.
بالاخره شما هم حق زندگی دارین و نمی تونین با رویا و خاطرات گذشته زندگی کنین، پس لازمه یک فکر اساسی کنین و پیشنهاداتی را که دارم انجام بدید.
• پیشنهاد اول
از چیزهایی که شما را به یادش میندازه خلاص بشین، اگر موردی وجود دارد که نمی تونید آنها را دور بیندازید، سعی کنید آنها را درون جعبه ی بسته بندی کنین و آن را در جایی پنهان کنید .
• پیشنهاد دوم
از تماس با عشق قدیمی تون خودداری کنین. مگر اینکه ۱۰۰٪ مطمئن باشین که می تونید “فقط دوست باشید” البته ثابت شده است که به هیچ عنوان نمیشه که فقط یک دوست معمولی باشین.
پس در صورت امکان سعی کنید که با عشق سابق تون تماس نداشته باشین، و از دیدن عشق قدیمتون خودداری کنین.
وقتی زمانی که مجبور به دیدن این شخص شدید ، مکالمات خود را تا حد ممکن کوتاه و مودب نگه دارید.
این ممکن است سخت باشه ، اما مهم است. تعامل میتونه منجر به تجدید خاطرات گذشته بشه و این واقعا عذاب آوراست .
امروزه، این توصیه در مورد فضای مجازی هم صدق می کنه.
با مسدود کردن فرد در شبکه های اجتماعی خود لااقل آرامش روحی را به خودتون برگردونید و کمتر عکس ها و پست های عشق قدیمتون را بررسی کنین، همچنین در صورت امکان شماره آن شخص را از تلفن خودتون حذف کنید تا وسوسه تون برای تماس گرفتن از بین ببره.
• پیشنهاد سوم
با فعالیت بدنی روحیه خودتون تقویت کنین. ورزش روشی خارق العاده برای شروع احساس خوب در مورد خودتون پس از یک تجربه دشوار است.
این نه تنها ارزان و سرگرم کننده است بلکه به تقویت روحیه و مبارزه با افسردگی کمک می کند.
• پیشنهاد چهارم
به سمت خانواده و دوستانتون برگردید. تنها بودن پس از شکست، ایده خیلی بد است. نزدیک بودن به افرادی که به آنها نزدیک هستین، باعث میشه حال روحی و جسمی تون خوب بشه.
دوستان و خانواده بهتون توصیه های خوبی ارائه میدن (که باید به آنها گوش بدید) واگراز شبکه پشتیبانی خود دورهستین ، از وضعیت خود نهایت استفاده را ببرید.
تماس تلفنی و گپ های اسکایپ می تواند بسیار مفید باشد. حتی میتونید دوستان جدیدی پیدا کنین، اما به هیچ وجه وارد رابطه جدید نشید.
بزارید شعله احساستون فروکش کنه و مجدد تصمیم درست و عاقلانه بگرید و اگرهمسردارید سعی کنید به هیچ عنوان ایشون را با عشق سابقتون مقایسه نکنید همه ی آدم ها با هم تفاوت دارند و شبیه به هم نیستن.
همیشه برای خود ارزش قائل باشید. به یاد داشته باشید که شما مهمترین فرد در زندگی خودتون هستین.
توجه به این امر باعث میشه که به جای فکر کردن به عشق قدیمتون، روی خودتون تمرکز کنین.
به بسیاری از خصوصیات مثبت خودتون اطمینان داشته باشین و نقص هاتون را قبول کنین چون هیچ کس بی نقص نیست .
سوالات متداول عشق قدیمی
1 - من با آقایی مجازی آشنا شدم و بعد از مدتی به طور وحشتناک وابسته و شیفته شون شدم و ترس از دست دادنش ...
با سلام خدمت شما دوست عزیز دقت کنید که روابط مجازی یک رابطه خیالی می باشد و اینکه شما بر اساس یک شناخت در دنیای مجازی تصمیم گیری های هیجانی داشته باشید و با درخواست های فرد مقابلتان موافقت کنید می تواند برای شما آسیب زا باشد . نیاز است که شما واقعیت های موجود در زندگیتان را بیشتر بررسی کنید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید اینکه شما خود را در اتاقتان حبس کنید و با روابط بیرون و خانواده ارتباطی نداشته باشید تنها امکان آشنایی شما را با افراد دنیای مجازی امکان پذیر می کند که می تواند آسیب های زیادی برای شما داشته باشد ......
2 - سلام وقت بخیر من هشت ساله باپسری درارتباط هستم خانوادهامونم فهمیدن ماباهم دوستیم امامخالفت کردن....
سلام خدمت شما دوست عزیز با توجه به شرایطیکه در مورد ایشان صحبت می کنید بهتر است از رابطه با ایشان خوداری کنید و تهدیدات ایشان را جدی نگیرید و راهای ارتباطی را قطع کنید این رابطه یم تواند برای شما آسیب های بیشتری به همراه داشته باشد و بهتر است در مورد پرده بکارت نیز به متخصص زنان مراجعه کنید تا شما را راهنمایی کنند . بهتر است از ترس از تنهایی و یا تهدید وارد پروسه ازدواج نشوید....
3 - سلام من با یک پسری آشنا شدم و یکماه با هم دوست بودیم و از اول من به خانواده ام گفتم اما اون نگفت، خیلی توی این مدت حس های خوبی با هم تجربه کردیم
با سلام خدمت شما دوست عزیز احساسات شما قابل احترام می باشد اما به نظر می رسد تصمیم گیری هردوی شما بر پایه هیجان بوده است که تنها بر اساس یک ماه آشنایی تصمیم به ازدواج گرفته اید و در کنار آن بجای صحبت در مورد اهداف ، دلخوری ، ناراحتی و… ایشان واکنششان برهم زدن رابطه بدون دلیل قانع کننده بوده است . بهتر است بجای سرزنش کردن خودتان به این موضوع تو...
با عرض سلام من حدود ۱۵ سال پیش عاشق ی آقایی شدم ک دبیرم بودن همون موقع فهمیدم ک چقدر دوسش دارم حالا بعد از گذشت ۱۵ سال هنوزم بهش فکر میکنم دوست دارم ببینمش از علاقم ذره ای کم نشده با اینکه اصلا نمیبینمش و نمیدونم کجاست الان همش با خودم میگم ای کاش بهش گفته بودم چرا نگفتم با اینکه ازدواج کردم و دوتا بچه دارم ولی گاهی بهش فکر میکنم چ تو خوشی چ ناخوشی چیکار کنم
سلام به شما زهرا جان ببین عزیزم شما درگیر احساساتی شده اید که احتمالا در ذهن خودتان ساخته اید چون شما بیان می کنید که ۱۵ سال پیش با ایشان آن هم در قالب دبیر و شاگرد ارتباط داشته اید و خب در این ۱۵ سال خب شما احتمالا ارتباطی را با همان ظاهر برای خودتان ایجاد کرده اید و خب این نشان می دهد که خیالپردازی زیادی در این مورد دارید. در این مسیر بهتر است که برای بررسی این درگیری فکری و احساساتی که در ذهنتان ساخته اید به روان درمانگر مراجعه کنید چون اگر بخواهید در این… بیشتر بخوانید
سلام خسته نباشید من یه دختر ۲۰ سالم که با یکی از پسرای فامیل که ۱۸ ساله هست میخوام ازدواج کنم و خونواده ها میدونن پسر خیلی پخمه ای هستش و اصلا نمیتونه قشنگ حرف بزنه و همه چیزو مسخره میکنه میدونم سنمون کمه ولی خب همو خیلی دوس داریم . اوایل مادرش خیلی حرفای بدی ب من زد ولی من بخشیدمش ولی االان مادرش با کاراش خیلی منو ناراحت میکنه و من از مادرش متنفرم . به نظر شما من چیکار کنم؟؟؟؟
سلام به شما دوست عزیز ببین عزیزم احساساتی که دارید قابل احترام هست اما با توجه به این شرایط این تصمیم گیری پر ریسک می باشد در اول اینکه خب خانواده این آقا مخالف این ازدواج به نظر می رسند دوم اینکه این آقا تنها ۱۸ سال دارند و اگر با دقت بیشتری نگاه کنیم شرایط اولیه شروع زندگی مشترک از نظر اقتصادی، اجتماعی مانند سربازی و یا جایگاه کاری ثابتی ندارند، از نظر هویتی هنوز به هویت کامل نرسیده اند، در این سن تفاوت سنی بینش شماها از اهمیت برخودار می باشد و نیاز به بررسی دارد . در… بیشتر بخوانید
سلام من با یک پسری آشنا شدم و یکماه با هم دوست بودیم و از اول من به خانواده ام گفتم اما اون نگفت، خیلی توی این مدت حس های خوبی با هم تجربه کردیم و می گفت دوستم داره و احساسات من خیلی درگیر این رابطه شد ،و هر دو از بچه های خوب و درسخون دانشگاه بودیم و موقیعت خوبی داشتیم،گفت قصدم ازدواجه و می خوام با مامانم صحبت کنم در موردت ،اما چون هنوز خیلی زود بود من گفتم چند هفته صبر کنه، چند روز بعد یه سفری واسه من پیش اومد که یه دفعه بهم پیام… بیشتر بخوانید
با سلام خدمت شما دوست عزیز احساسات شما قابل احترام می باشد اما به نظر می رسد تصمیم گیری هردوی شما بر پایه هیجان بوده است که تنها بر اساس یک ماه آشنایی تصمیم به ازدواج گرفته اید و در کنار آن بجای صحبت در مورد اهداف ، دلخوری ، ناراحتی و… ایشان واکنششان برهم زدن رابطه بدون دلیل قانع کننده بوده است . بهتر است بجای سرزنش کردن خودتان به این موضوع توجه کنید که ازدواج با فردی که نمی تواند در مورد مشکلات و ناراحتی های خود صحبت کند می تواند برای شما چه مشکلاتی را در آینده… بیشتر بخوانید
سلام وقت بخیر من هشت ساله باپسری درارتباط هستم خانوادهامونم فهمیدن ماباهم دوستیم امامخالفت کردن شدیدا ایشون کاراشون خیلی مرموزانه بوددروغ میگف منم خاستم جدابشم ک اول تهدیدم کرد بعدگف برای اینک جدابشیم بایدبیای ییاردیگ ببینمت ومن رفتم پیششون وبهم تجاوزکرد وقتی هم پرسیدم ازش علت کارشومیگ برای اینکه ازدستت ندم من دوست دارم ولی اخرش هرکار روکه میخاد انجام میده من هم ازترس اینک خانوادم بفهمن مجبورشدم باهاش ادامه بدم شهرماهم کوچیک خیلی برای یدختربده که باکره نباشه منم خانوادم ابرودارن خودمم مهم نیستم بیشترمادروپدرم مهمن ازطرفی هم هیج شرایطی نداره حتی برای ازدواج نه سنش مناسبه ن چیزی… بیشتر بخوانید
با سلام خدمت شما دوست عزیز با توجه به شرایطیکه در مورد ایشان صحبت می کنید بهتر است از رابطه با ایشان خوداری کنید و تهدیدات ایشان را جدی نگیرید و راهای ارتباطی را قطع کنید این رابطه یم تواند برای شما آسیب های بیشتری به همراه داشته باشد و بهتر است در مورد پرده بکارت نیز به متخصص زنان مراجعه کنید تا شما را راهنمایی کنند . بهتر است از ترس از تنهایی و یا تهدید وارد پروسه ازدواج نشوید چون این موضوعاتی که شما بیان می کنید نشان دهنده بعد شخصیتی ایشان می تواند باشد که نیاز به… بیشتر بخوانید
ممنون از راهنماییتون ولی چطوری فراموشش کنم میشه دقیق تر راهنمایی کنید من ازنظر روحی شدیدا آسیب دیدم حتی آنقدر میترسم ک شبا توخواب میبینم یه اتفاق بدی افتاده خانوادم فهمیدن و یه عالمه فلاکت وبدبختی بسرم امده مشاورهم رفتم ولی نتونستم مشکلمو بگم نصفه کاره بلندشدم آمدم بیرون چطوری به متخصص زنان هم بگم مشکلمو اگه بحث به پزشک قانونی واین حرفا رسیدچی ؟!
دوست عزیز احساسات شما قابل احترام می باشد و نیاز است برای بهبود شرایط روحیتان بهر وانشناس مراجعه حضوری کنید و مشاوره خود را طی کنید دقت کنید که ماندن در این رابطه برای شما با توجه به شخصیتی که از یان آقا بیان می کنید آسیب های زیادی به همراه خواهد داشت و نیاز است که شما واقعیت های موجود را بپذیرید و راهای ارتباطی را قطع کنید و در صورت مزاحمت به ایشان بیان کنید که از ایشان به دلیل تجاوز و مزاحمت شکایت خواهید کرد . در مرود پرده بکارتتان نیز بهتر است به متخصص زنان مراجعه… بیشتر بخوانید
با سلام من با آقایی مجازی آشنا شدم و بعد از مدتی به طور وحشتناک وابسته و شیفته شون شدم و ترس از دست دادنش باعث شد هرکاری میخواد انجام بدم و علنأ بی اراده بودم از طریق تماس های تصویری شبانه روز کنار هم بودیم حتی رابطه جنسی مجازی هم داشتیم و این رابطه هاخیلی زیاد شده بود و کم کم فهمیدم داره سرد میشه و بعداز مدتی گفت من اون چیزی نیستم که میخواد و منو رهاکرد هشت ماه گذشته و به سختی باهزاران رنج و عذاب با رفتنش کنار اومده بودم که دو روز پیش فهمیدم عاشق… بیشتر بخوانید
با سلام خدمت شما دوست عزیز دقت کنید که روابط مجازی یک رابطه خیالی می باشد و اینکه شما بر اساس یک شناخت در دنیای مجازی تصمیم گیری های هیجانی داشته باشید و با درخواست های فرد مقابلتان موافقت کنید می تواند برای شما آسیب زا باشد . نیاز است که شما واقعیت های موجود در زندگیتان را بیشتر بررسی کنید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید اینکه شما خود را در اتاقتان حبس کنید و با روابط بیرون و خانواده ارتباطی نداشته باشید تنها امکان آشنایی شما را با افراد دنیای مجازی امکان پذیر می کند که می… بیشتر بخوانید
ممنون ولی تحمل اینکه الان با کسی دیگه است و داره روحمو میخوره و از حسرت خفه میشم رو نگفتین چیکارکنم،در ضمن من پیش مشاوری میرم که به روانپزشک ارجاعم داد و ازشهریور قرص های والپرات سدیم و تری فلئوپرازین مصرف میکنم ولی دوروزه مثل قبل شدم
دوست عزیز نیاز است که شما به خودتان فرصت بدهید و در کنار آن برای زندگی روزانیتان برنامه ریزی داشته باشید تا بتوانید به مرور زمان عملکرد بهتری را تجربه کنید در کنار مصرف دارو شما نیاز به شناخت درمانی نیز دارید که بتوانید عملکرد بهتری را تجربه کنید
سلام،شبتون بخیر،میشه لطفا راهنماییم کنید از اضطراب و استرس مجردی رها شم و از بدبینی هم همینطور،من شکست عاطفی خیلی بدی خوردم دوسال پیش،و الان خودمو خیلی زیاد باور ندارم،هر چی میخوامم نمیشه نه کار نه ازدواج،یه رفیقی دارم خیلی دوسش دارم ولی مدام باهاش بد رفتاری میکنم،البته تا باهام حرف میزنه متوجه اشتباهم میشم ،خیلی زود بهم میریزم و بدبینم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
در مورد شرایط روحی و عملکرد فعلیتان اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
. چند سال دارید؟
۲٫ در چه زمان هایی احساس اضطراب دارید؟
۳٫ برنامه روزانه شما چگونه می باشد؟
۴٫ مشکلات شما با دوستان در چه زمینه ای می باشد؟
۲۶ ساله هستم،،تمام روز بیکارم و توخونه،کلافه ام،شهرمونم کوچیکه کار زیاد پیدا نمیشه،،برنانه روزانه م :عملاً بیکار مطلق.فقط با دوستم حرف میزنم،و واسه هر رفتار و حرفش هزارتا دلیل و تفسیر برا خودم میارم و باهاش بحث میکنم،حس میکنم بی توجهه بهم ولی در عین حال خیلی بم توجه داره،همش فکرای بد،غیرت،حس تنهایی
دوست عزیز دقت کنید که با توجه به بیکاری شما ممکن است تمرکز زیادی به رفتارهای دوستتان داشته باشید و به دلیل وابستگی به ایشان توقعاتی از ایشان داشته باشید که زندگی او را نیز تحت تاثیر قرار بدهد . دقت کنید که ایشان نمی توانند به صورت مداوم به شما توجه داشته باشند و زندگی خودشان نیز از اهمیت برخوردار می باشد و شما تنها فرد زندگی ایشان نیستید . نیاز است که شما برای زندگی روزانه خودتان برنامه ریزی داشته باشید تا هم به شما در بهبود شرایط روحیتان کمک شود و هم اینکه از تمرکز زیاد بر… بیشتر بخوانید