فراشناخت درمانی

تاریخچه

واژه فراشناخت نخستین بار توسط فلاول (۱۹۷۹)، به کار برده شد.

آدرین ولز مبدع فراشناخت درمانی است، او دانشیار دانشگاه منچستر در رشته روان شناسی بالینی، چندین کتاب در زمینه شناختی را تألیف و ویراش کرده است.

مشکلات مطرح در رویکرد شناختی

۱٫افکار منفی ممکن است بیش از آن که پیش آیند افسردگی باشند، نتیجه ی افسردگی باشند.

۲٫نگرش های ناکارآمد که در خلال دوره های افسردگی افزایش می یابند پس از بهبودی به حالت طبیعی باز می گردند.

۳٫این مدل فقط با یک سطح از شناخت سروکار دارد.

۴٫مدل شناختی بین هیجان و منطق تمایز قائل نمی شود.

  • این مشکلات سبب شد که آدرین ولز، رویکرد شناختی را رویکرد کاملی نداند و فراشناخت درمانی را ابداع کند.

تعریف فراشناخت درمانی

فلاول (۱۹۷۹)، فراشناخت را به فرایند (تفکر درباره ی تفکر) و دانش در مورد این که چه (می دانیم و چه نمی دانیم) تعریف کرد.

فراشناخت مفهومی چند وجهی است که شامل دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل می کند.

متغیرهای فراشناخت درمانی

  1. دانش و باورها

دانش فراشناختی به باورها و نظریه هایی که افراد درباره ی تفکر خود دارند، اطلاق می شود.

برای مثال، این دانش شامل باورهای فرد درباره ی انواع خاص تفکر و نیز باورهای او درباره ی کارایی حافظه یا قدرت تمرکز حواس خود است.

داشتن چنین باورهایی بر نحوه ی پاسخ دهی فرد به افکار و چگونگی تنظیم افکار خویش اثر می گذارد.

بر اساس نظریه ی فراشناختی اختلال روان شناختی، دو نوع دانش فراشناختی وجود دارد:

  • باورهای آشکار (خبری)

دانش آشکار، دانشی است که به طور کلامی قابل بیان است. برای مثال، اگر بر خطرات متمرکز شوم، از آسیب احتمالی مصون خواهم بود.

  • باورهای ضمنی (رویه ای)

این دانش شامل افکار، قواعد یا برنامه هایی مانند عوامل کنترل کننده ی تخصیص توجه، جستجوی حافظه و استفاده از الگوهای اکتشافی در قضاوت است که می توانند تفکر را هدایت کنند.

دانش ضمنی یا رویه ای نشان دهنده ی مهارت های تفکر فرد است.

علاوه بر این دو نوع دانش فراشناختی، درمان فراشناختی شامل دو حیطه ی محتوایی گسترده نیز می شود که هر اختلال در درون این حیطه ها محتوای اختصاصی خود را دارد.

 این حیطه های گسترده شامل: باورهای فراشناختی مثبت و باورهای فراشناختی منفی می باشد.

  • باورهای فراشناختی مثبت

به فواید و سودمندی های درگیر شدن در فعالیت های شناختی تشکیل دهنده ی 《سندرم شناختی-توجهی》 مربوط می شوند. مانند: نگرانی درباره ی آینده به من کمک می کند تا از خطر اجتناب کنم.

  • باورهای فراشناختی منفی

باورهایی هستند که به کنترل ناپذیری، معنی، اهمیت و خطرناک بودن افکار و تجربه های شناختی مربوط می شوند. برای مثال: اگر افکار خصمانه ای داشته باشم، ممکن است بر خلاف میلم به آن ها عمل کنم.

  1. تجربه های فراشناختی

تجربه های فراشناختی شامل ارزیابی ها و احساس هایی هستند که افراد در موقعیت های مختلف درباره ی وضعیت روانی خود دارند.

برای مثال تعبیرهای منفی بیماران وسواسی از افکار مزاحم خود، تجربه های فراشناختی محسوب می شود. هم چنین شامل احساس های ذهنی نیز می شوند.

یک احساس فراشناختی عادی و آشنا پدیده 《اثر نوک زبان بودن》است.

درمان شناختی رفتاری

دو شیوه ی تجربه کردن عبارتند از:

  • سبک عینی تجربه کردن

در این نوع از تجربه کردن افکار و باورها از تجربه های مستقیم خود یا جهان متمایز نیستند و ما آن ها را با واقعیت در می آمیزیم و از طریق آن ها جهان بیرونی و خودمان را می بینیم.

واقعیت درمانی چیست؟

  • سبک فراشناختی تجربه کردن

این‌ سبک شامل مهارت در شناسایی و توصیف تجربه های درونی به شیوه ای متفاوت، صرف نظر از درستی آن فکر است.

در این سبک نوع دیگری از تجربه کردن امکان پذیر است به نام ذهن آگاهی گسلیده، که  به آگاهی عینی از یک فکر یا باور اطلاق می شود، در حالی که گسستگی و فاصله گرفتن به دو عامل اشاره دارد:

۱-درگیر نشدن در هر نوع فعالیت مفهومی یا مقابله مدار در واکنش به یک فکر

۲-جداسازی تجربه ی آگاهانه خویشتن از فکر

۳٫ راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی پاسخ هایی هستند که افراد برای کنترل فعالیت های سیستم شناختی شان به کار می برند.

این راهبردها ممکن است راهبرهای فکری را شدت بخشند یا سرکوب کنند و یا فرایندهای نظارتی را افزایش دهند.

در اختلال های روان شناختی بیمار احساس می کند کنترل خود را از دست داده و راهبردهای بیمار اغلب شامل تلاش برای بدست گرفتن کنترل ماهیت فکر است. این تلاش ها در دراز مدت مفید نیستند.

راهبرهای این بیماران شامل تلاش برای سرکوب افکار خاص، تجزیه و تحلیل تجربه ها برای یافتن پاسخ، یا تلاش برای پیش بینی چیزهایی که ممکن است در آینده رخ دهند و در نتیجه اجتناب از مشکلات احتمالی است.

  • سندرم شناختی-توجهی

الگوی تفکر افراد دچار اختلال روان شناختی، ماهیتی تکراری و نشخواری دارد که بر موضوعات مربوط به خود که کنترل آن ها دشوار است، متمرکز می شود.

این وضعیت نشانه ی سندرم شناختی-توجهی است که ویژگی آن توجه معطوف به خود افزایش یافته است.

سندرم شناختی-توجهی، شامل پردازش مفهومی افراطی به شکل نگرانی و نشخوار فکری است.

این فرایندها شامل زنجیره های طولانی از افکار که بیشتر کلامی هستند و در آن شخص تلاش می کند به سوال 《چه می شود اگر…》 و یا به سوال هایی درباره ی معانی رویدادها (مانند: چرا من چنین احساسی دارم) پاسخ دهد.

علاوه بر این، شامل توجه سوگیرانه به صورت توجه متمرکز بر محرک های مرتبط با تهدید نیز است که این حالت پایش تهدید نامیده می شود.

  • مدل تجدیدنظر شدهA-B-C

یک راه برای درک مدل فراشناختی و پی بردن به جایگاه آن در رابطه با نظریه های شناختی-رفتاری پیشین، بررسی تغییراتی است که این مدل در الگوی A-B-C  استاندارد که پایه و اساس درمان های شناختی را تشکیل می دهد، ایجاد کرده است.

در مدل استاندارد، یک رویداد فعال کننده (A) موجب فعال سازی طرح واره یا باور غیر منطقی (B) می شود که به نوبه ی خود به پیامدهای هیجانی و رفتاری (C) منجر می شود.

یک موضوع حل نشده در نظریه شناختی اختلال روانی این است که چه نوع ارزیابی ها یا باورهای منفی معمولی به تداوم‌ افکار و هیجان های منفی منجر می شوند و دیگر اینکه چه عاملی کنترل الگوهای تفکر مرتبط با پریشانی روان شناختی را دشوار می سازد.

درمان فراشناختی با قرار دادن باورهای فراشناختی در مرکز مدل و قرار دادن تجربه ی درونی یک فکر منفی یا باور معمولی به جای رویداد فعال ساز، فرمول بندی تازه ای ارائه می دهد‌ در این مدل جدید عامل پیشایند یک رویداد شناختی درونی است نه یک موقعیت خاص.

فراشناخت درمانی

  • اصول اساسی رویکرد فراشناختی

۱٫هیجان های اضطراب و غمگینی، علائم درونی بنیادی هستند که از وقوع ناهمخوانی در خودتنظیمی و تهدید بهزیستی فرد حکایت دارند.

۲٫این نوع هیجان ها به طور طبیعی دوره ی محدودی دارند، چون فرد از راهبردهای مقابله ای برای کاهش تهدید و کنترل شناخت خود استفاده می کند‌

۳٫اختلال روان شناختی از تداوم پاسخ های هیجانی ناشی می شود.

۴٫پاسخ های هیجانی به دلیل سبک و راهبردهای تفکر فرد تداوم می یابند.

۵٫سبک ناسازگارانه ای که در همه ی اختلال ها مشاهده می شود، سندرم شناختی-توجهی نامیده می شود.

۶٫سندرم شناختی-توجهی نتیجه ی باورهای (دانش) فراشناختی نادرست است که افکار و حالت های احساسی را کنترل و تفسیر می کنند.

۷٫سندرم شناختی-توجهی از طریق چند سازوکار (مسیر) کاملا مشخص، موجب تشدید و طولانی شدن تجربه ی هیجانی می شود.