طبق نظر مشاوران مراکز روانشناسی : والدین بی توجه چگونه به فرزندان خود آسیب خواهند زد؟
سبک های تربیتی که والدین برای فرزندانشان مورد استفاده قرار می دهند بسیار متفاوت است و بعضی سبک های تربیتی وجود داد که ممکن است کودکان را دچار آسیب کرده و حتی در بزرگسالی نیز ادامه پیدا کند. در ادامه این مقاله انواع والدین را مورد مطالعه قرار می دهیم.
والدین بی توجه و رها ساز
والدین به دو صورت می توانند به فرزندان خود توجه نداشته باشند و او را رها کنند مثلا ممکن است او را در خانه تنها بگذارند و یا ساعت ها در ماشین منتظرش بگذارند و به او توجه نکنند.
یا والدین ممکن است از یکدیگر جدا شوند و طلاق بگیرند، در این صورت دیگر به دیدن فرزند خود نمی آیند و از لحاظ هیجانی در دسترس فرزندان خود نیستند و نمی توانند به فرزند خود توجه و محبت کافی را داشته باشند، در این هنگام فرزندشان از توجه و محبت و تشویق محروم خواهند ماند.
بر اساس نظر روانشناسان نباید با کودک رفتارهایی مانند بی اعتنایی و بی توجهی انجام گیرد، در این صورت کودک فکر می کند که ایراد و مشکلاتی دارد، دوست داشتنی نیست و به همین دلیل به او توجه و محبت نمی شود.
بسیاری از والدین ممکن است پیش کودک شان باشند ولی به دلیل سرگرم شدن با الکل، دارو، کتاب، خواب و تلویزیون به کودک خود توجه نمی کنند و بیشتر به وسایل پناه می برند، آن ها به این شکل فرزندان خود را رها کرده، به فرزندشان توجهی ندارند و از لحاظ هیجانی در اختیار فرزندشان نیستند.
همچنین بسیاری از پدرها هستند که هنگامی که در خانه اند به فرزندشان توجه نمی کنند و کاری به کار کودک ندارند آن ها در خانه حضور فیزیکی دارند ولی فعال نیستند و با کودک خود به صحبت یا بازی نمی پردازند.
احساس مالکیت نسبت به فرزند
بسیاری از والدین هستند که به فرزندشان تسلط و کنترل کاملی دارند، آن ها فرزندشان را به طور کامل کنترل می کنند و از نظر هیجانی او را تحت نفوذ خودشان قرار می دهند.
مادرانی که نسبت به فرزندشان احساس مالکیت می کنند از همان لحظه طفولت و کودکی دست به کنترل کودک خود می زنند. به طور مثال مادر کودک را به خود می چسباند و فقط خودش به تنهایی از او مراقبت می کند و به دیگران اجازه نمی دهند تا از او نگهداری و مراقبت کنند.
هنگامی که فرزندان کمی بزرگتر شد و به سنی رسید که دلش می خواهد جهان اطراف را بشناسد و به طور مستقل به بررسی جهان بپردازد اما مادرش به احتمال زیاد به خاطر دلایلی مانند ترس از این که شاید فرزندشان صدمه ای ببیند احساس خطر و تهدید کرده و مانع این امر می شوند. آن ها برای اینکه بتواند نیاز های هیجانی خودش را رفع کند به فرزندشان آویخته می شود و او را تنها نمی گذارد.
در این شرایط هنگامی که فرزند بزرگ می شود، مادر به جای این که کنترل خود را بر روی او کاهش دهد بیشتر سخت می گیرد و اصرار دارد تا بداند فرزندش کجاست و او را بسیار کنترل می کند و مقررات بسیار سفت و سختی را برای او در نظر می گیرد.
زمانی که فرزند به سنی می رسد که دوست دارد با جنس مخالف آشنا شود و نسبت به آشنا شدن علاقه نشان می دهد، والدینی که نسبت به فرزندشان احساس مالکیت می کنند به خصوص پدر احساس خطر می کند و مانع از آشنا شدن دختر با جنس مخالف می شوند.
وابستگی پدر به فرزند
علاوه بر مانع شدن، پدر تلاش می کند تا دختر بفهمد هیچ فردی به اندازه کافی برای او خوب نمی باشد و یا این که هیچ کسی علاقه ندارد که با آشنا شود و هیچ کس او را نمی خواهد.
بسیاری از پدران، زمانی که دخترشان به سن بلوغ می رسند را دوران سخت و دشواری می دانند زیرا به دخترشان حس عجیبی دارند و نمی خواهند او را از دست بدهند و به همین دلیل بر روی دخترشان تسلط می یابند.
پدر باید در سن بلوغ به خوبی احساسات خود را با فرزندش تنظیم کند، اگر او نتواند احساساتش را تنظیم کند شرایط سختی را برای دخترش ایجاد خواهد کرد و اجازه نمی دهد دخترش با جنس مخالف آشنا شود و در مورد پوشش و نوع لباس بسیار سختگیرانه با او عمل می کند.
بسیاری از والدین به فرزندان خود وابسته هستند و دوست ندارند هنگامی که فرزندان بزرگ شدند از آن ها دور شوند و دوست دارند که فرزندانشان کنار خودشان باشند.
این والدین معمولا نیاز هایشان تامین نشده است و از فرزندشان انتظار دارند تا برای آن ها نقش پدر و مادر را ایفا کنند.
البته اینگونه والدین ممکن است به دلایل دیگری مانند فوت همسر، طلاق گرفتن از همسر یا به خاطر این که همسرشان نیازشان را به خوبی برآورده نکرده اند به فرزند خود وابسته باشند.
سلام وقت بخیر ۲۷ سال دارم و مادرم مدام دنبال کارهای برادرش و حل مشکلات برادرش که همسر و بچه داره هست و اهمیتی به خانوادمون نمیده چون اون براش مهم تره و هیچ راه کاری پیدا نمیکنم که تغییری ایجاد کنم به خانوادش و بچه هاش بیشتر اهمیت بده و برادرش هم دست از سرمون بر نمیداره مدام برای کارهاش با مادرم در ارتباطه مثل رابطه فرزند و مادری هستند مثل یه مادر رفتار میکنه با برادرش ولی بچه های خودش رو فراموش کرده و این موضوع خیلی آزار دهنده شده برام وقتی هم بهش میگم ناراحت میشه و… بیشتر بخوانید
سلام به شما دنیا جان ببین عزیزم اینکه شما می خواهید با مادرتان ارتباط نزدیک تری داشته باشید قابل درک است اما خب در این مسیر موضوعی که وجود دارد این است که مادر شما می توانند با میزانی مدیریت هم ارتباط با شماها را حفظ کنند و هم اینکه در ارتباط با برادرشان باشند و خب این موردی نیست که بخواهند یکی از آنها را انتخاب کنند چون هریک از شماها در روان او جایگاه خودتان را دارید. در این مسیر بهتر است بجای اینکه از مادر بخواهید ارتباط خود را با برادر کم کند در مورد توقعات و… بیشتر بخوانید
من اذیت میشم ولی کنار میام ولی مساله اینه که این کارش فقط به من صدمه نمیزنه بلکه باعث شده رابطش با پدرم در منزل هم به مشکل بخوره و داخل خونه وضعیته سردی به وجود اورده که آزار دهنده است
نمیگم از برادرش فاصله بگیره ولی هرچیزی باید حد داشته باشه که این نداره متاسفانه برادرش مدام برای هرکاری از مادرم کمک میخواد اونم هرروز و این کارهاش همش بیشتر میشه چون قبلا فقط خودش بود الان بچه هاش هم هستن این شخص ۴۰ سالشه و هنوز یاد نگرفته کارهاش رو خودش انجام بده متاسفانه
خب در هرصورت در این مور تا زمانی که مادر شما نخواهند به واقعیت ها توجه کنند نمیتوان به ایشان کمک کرد در مورد روابط مادر و پدرتان نیز در این مورد پدرتان نیز نیاز است که خودشان با مادرتان در کنار احترام به احساساتی که به برادرشان دارند صحبت کنند و هریک از شما توقعات خودتان را بیان کنید در مسیر تعامل و درک متقابل می توان امیدوار بود که بتوانید شرایط بهتری را ایجاد کنید. در این مسیر یک دوره خانواده درمانی می تواند به همه شماها کمک کند تا بتوانید در مسیر خانوادگی و ارتباطی بهتری قرار… بیشتر بخوانید
تشکر
با سلام وقتتون بخیر به طور کلی من یک دختر پانزده ساله هستم و اکثر موقع ها رفتار خانواده ام موجب ناراحتی و دل سردی بنده میشود سعی کردم درکشون کنم تا ناراحتی کمتر پیش بیاد اما یک سری کار ها باعث شده در تفکراتم حک شن و نمیتونم فراموش کنم و خود این یکی از دلایلی هست که جسارت این رو نداشته باشم بخوام راستگو باشم !
میخواستم بدونم اول از همه چطوری در مقابل رفتارات ناشایست خانواده مقاوم باشیم و درکشون کنیم ؟
و اینکه چگونه سعی کنم با تمام مشکلات دروغ نگم ؟
باتشکر
سلام به شما نازنین جان ببین عزیزم خب این ها مواردی مهم در مسیر زندگی فردی و در کنار آن مسیر زندگی خانوادگی شماست پس بهتر است که سعی کنید برای بررسی دیق این رفتارها و بعد درک متقابل و در کنار آن تصمیم گیری برای رفتار یک دوره مراجعه به روانشناس را داشته باشید در کنار کمک به شما بهتر است خانواده درمانی را تجربه کنید تا بتوانید در کنار هم نتیجه گیری بهتری داشته باشید . مقداری از این رفتار ها می تواند از نا آگاهی والدین شما صورت گیرد و مقدار در دیگری از آن به این… بیشتر بخوانید
سلام. مرد ۴۵ ساله هستم.و تک پسر خاخواده با سه خواهر. به دلیل بیماری قادر به کار کردن م استقلال مالی نیستم. مجرد هستم. پدرم توجهی به من ندارد. او تازگیا حتی با من صحبت نمیکند. همیشه احترامش را دارم. در عوض به خواهرم…بیشتر فرزندان و دامادمان…توجه زیادی دارد و تمام درامدش را برای آنها صرف میکند. به عقیده او چون مجرد هستم نیاز به پول برای خرج کردن ندارم. البته ماهیانه میدهد. اما کفتف مخارج زندگی و بیماری را نمیدهد. با چنین پدری چگونه رفتار کنم؟با تشکر.
سلام به شما آقا رضا بهتر بود در مورد بیماری خودتان و شرایط تحصیلی و مهارت هایی که دارید اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار میدادید چون این موارد از اهمیت زیادی برخودار می باشد اگر شما بتوانید بیماری خود را بپذیرید و در کنار طی کردن روند درمان برای بهبود مسیر کاری و مالی خود براساس همان میزان از توانمندی که دارید اقدام کنید این موضوع مهمی می باشد چون در هرصورت اگر شما بخواهید دائم به توانمندی پدر در مورد مسائل مالی توجه کنید خب ایشان نیز ممکن است نسبت به این موضوع واکنش نشان بدهند و یا… بیشتر بخوانید
سپاس فراوان از پاسخگویی شما.من ۴۵ ساله، دیبلم کاردانش هستم.که به دلیل تظاهرات شدید بیماری، قادر به ادامه این رشته نشدم.دارای بیماری شدید پوستی حساسیت به اشعه یو وی. اسکواموس سل کارسینوما به اختصار scc. بیماری را کاملا درک کردم و موفق به کنترل آن شدم.و مهم اینکه به هیچ عنوان خودم را با دیگران مقایسه نمیکنم. استقلال مالی نیاز به سرمایه دارد. بارها در این مورد با پدرم در مورد تخصیص سرمایه حد اقلی برای شروع کار صحبت کرده ام. اما ایشان توجهی نکردند.هر بار که میگویم در جواب میگویند تو نیاز مالی نداری و تا آخر عمر تامین… بیشتر بخوانید
ببینین آقا رضا خب در این مسیر اینکه شما بیماری خودتان را می شناسید و روند درمان را نیز طی می کنید یک گام رو به جلو می باشد چون اگر بخواهید دائم انرژی خود را بر بیماری بگذارید فرصت تجربه زیستن در مسائل دیگر را از دست می دهید. در این مسیر خب بهتر است که حتی اگر پدر حاضر به کمک مالی برای شروع و راه اندازی کار نیستند خود شما با انجام کارهایی که حقوق دریافت می کنید براساس مهارت هایی که دارید گام بردراید تا زمانی که سرمایه اولیه برای کار مورد نظرتان را کسب کنید… بیشتر بخوانید
بله. شپاسگذارم.
سلام من یه دختر ۱۱ ساله هستم کلاس ششم مامان و بابام خیلی بهم سخت میگیرن همه چی رو رمز گذاری کردن کامپیوترم ساعتی خود به خودی خاموش میشه بابام همه ش سرم داد میزنه مامانم برادرم رو بیشتر از من دوست داره اون دفعه داداشم افتاد زمین مامانم هزارررررررررررررررررررررر تا چیز به خودش گفت ولی وقتی من ۱ رو.ز قبلش افتادم سرش توی موبایل بود کمرم صدای بوممممممممم داد خورد روی زمین مامانم هم خو مثل همیشه سرش توی گوشی بود داداشمم باهام بده خونه مامان بزرگام میرم فقط و فقط باید بشینم توی جمع بزرگترا بابام میگه توی… بیشتر بخوانید
سلام به شما دوست عزیز اینکه شما نیاز به استقلال و مورد احترام بودن بیشتری داری کاملا قابل درک هست اما عزیزم درست هست که مسیر ارتباطی شماها با مشکل مواجهه شده است اما این موضوع ارتباطی با دوست نداشتن شما ندارد آنها سعی می کنند به دلیل شرایط سنی شما مراقبت های لازم را از شما داشته باشند. اما توام می توانی در احترام به آنها و بیان درک تلاش های آنها برای خودت بدون مقایسه و یا به دنبال مقصر بودن احساسات و توقعاتی که داری را با آنها در میان بگذاری و صحبت های آنها را نیز… بیشتر بخوانید
با سلام نزدیک به شش سال هست که زندگی مشترک رو شروع کردم.یک بچه دو ساله دارم.شوهرم از بعد حاملگی کلا به من توجه نمیکنه.اصلا بهم محبت نمیکنه.انگار اصلا حضور ندارم.تو این مدت کلا بخاطر اینکه صبحا میره سر کار جای خوابشو از من و بچه جدا کرده.تو تمام این دو سال فقط چند بار ارتباط زناشویی داشتیم اونم به اصرار من بوده.مدتی قبل دیدم یا همکار خانمش داشت تو واتساپ چت میکرد و استیکرهای بدی بینشون رد و بدل شد.من بخاطر بچه ای که داریم سعی میکنم این مسئله رو نادیده بگیرم ولی نمیتونم.اصلا نمیتونم ببخشمش.اصلا از زندگی باهاش… بیشتر بخوانید
سلام به شما عزیزم دقت کنید که اگر اجازه بدین که شرایط به همین روال ادامه پیدا کنه ممکنه از نظر روانی آسیب های زیادی متحمل بشین بنابرابن نیاز هستش که حتما در این مورد با همسرتون صحبت کنید و نارضایتبتون رو اعلام کنید، همچنین مراجعه انفرادی به مشاور خانواده رو حتما مد نظرتون داشت باشید تا بتونید به کمک مشاور تمام جوانب رو مورد بررسی قرار بدین و در نهایت بتونید تصمیم گیری منطقی داشته باشید. پیشنهاد جلسه مشاوره خانواده به این دلیل هستش که در ابتدا ویژگی های شخصیتی شما و همسرتون مورد بررسی قرار بگیره و همینطور… بیشتر بخوانید
پدر من هم سی ساله رفتارش با مادرم اینجوریه.و به هیچ عنوان اهل مشاوره رفتن نیست. اگه بهش پیشنهاد هم بدیم از کوره در میره. همیشه مادرم را جلوی دیگران تحقیر میکنه. با چنین پدری چه باید کرد؟
سلام به شما آقا رضا قابل احترام هست که این سبک رفتاری پدر با مادر برای شما هم با فشار روحی همراه شده است اما خب در اینجا موضوعی که وجود دارد این است که مادر شما خانم بالغی می باشند و میتوانند براساس سالها شناختی که نسبت به پدر و زندگی مشترک دارند در مورد ادامه دادن زندگی مشترک و یا حتی جدایی تصمیم گیری کنند. در هرصورت اگر پدر شما حاضر به تغییر در رفتار خود نباشند مادر شما تنها با ایجاد یک حدود مشخص در مهمانی شاید بتوانند از توهین و تحقیر در اینگونه شرایط جلوگیری کنند.… بیشتر بخوانید
سلام من یک دختر ۱۹ ساله هستم پدرم اصلا شرایط منو درک نمیکنه من استرس مزمن دارم و دارم قرص ضد استرس مصرف میکنم با من بد رفتاری میکنه همش سر من داد میزنم تو کار من دخالت میکنه اجازه نمیده چیزی که خودم دوست دارم رو انجام بدم از بچگی منو زده تا الان اصلا نمیتونه عصبانیتش رو کنترل کنه همین که عصبانی میشه اقدام به زدن میکنه
سلام دوست عزیز
اولین کاری که می تونی انجام بدی اینه که با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیری تا بهت کمک کنند.
به پدرت بگو که رفتارهای اون باعث ناراحتی و اذیت شدن تو میشه. بهش بگو که به این رفتارها ادامه نده. اگر به حرفت گوش نداد، سعی کن فاصلهات رو با اون حفظ کنی.
سعی کن فعالیتهایی رو انجام بدی که باعث آرامش و لذت تو بشه. ورزش، مدیتیشن، گوش دادن به موسیقی، یا وقت گذراندن با دوستانت میتونه بهت کمک کنه تا از این شرایط دور شی.