تست روانشناسی جنسیتی : آیا نیاز به ازدواج دارید؟
لازم به ذکر است که در اکثر افرادی که خانواده را تشکیل می دهند احساس تمایل به ازدواج، زمانی که متولد می شوند، یک خانواده را تشکیل می دهند.
شاید شما می پرسید چطور باید این نیاز را در خودمان بدانیم.
بیایید ازدواج کنیم.
آیا نیاز به ازدواج دارید؟
آیا در این نوع احساسات وجود دارد؟
برای بررسی این که آیا چنین آرزویی دارید، به تست های زیر پاسخ دهید.
منبع :دهقانی شهرام. هیجان ابراز شده و جنسیت. اصول بهداشت روانی : پاییز و زمستان ۱۳۸۲ , دوره ۵ , شماره ۱۹-۲۰
چابکی ام البنین. آموزش و جنسیت در ایران. مطالعات اجتماعی – روان شناختی زنان مطالعات زنان: تابستان و پاییز ۱۳۸۲ , دوره ۱ , شماره ۲
سلام من ۲۹ سالمه و خیلی دلم میخواد از تنهایی بیام بیرون. نمیدونم ولی ممکنه از لحاظ روان شناسی معنی داشته باشه اگر دوست دختر باشه یا خانم در هردو حالت حس خوبی بهم رخ میده ولی به دلیل اینکه وقتی کسی را واقعا میخواستم اون دیگه بهم اهمیت نداد به دخترای دیگه مراجعه کردم که میل زیادی بهشون نداشتم. در همه حالت ها همه شون ترکم کردن نه اینکه کلا برن ولی بعد اینکه خیلی باهم اوکی میشیم دوباره تصمیم میگیرن برن. گاهی نارضایتی خودشونو میگن و اکثرا نمیگن. خلاصه برای ازدواج فرد خیالی که دارم را پیدا نمیکنم و همیشه حس میکنم نکنه با کسی وارد زندگی مشترک بشم که مث دوست دخترای قبلیم بعد مدتی ازم دلگیر بشن. مهم تر از همه پول است که فکر میکنم بخاطرش ممکنه ازم دور بشه. من شغل دارم که بتونم خرج زندگی رو بکشم اما برای هزینه های اضافی کافی نیست. نمیدونم چقدر صبر کنم چون حس میکنم دیگه سن ام میره بالا و شاید روزی برسه که حوصله هیچ کسی رو نداشته باشم و زندگی ام بدتر بشه
درود احساسات شما را درک میکنیم ولی نیاز است برای حل مشکل مشاوره تلفنی یا حضوری دریافت کنید و با بررسی های بیشتر به شما کمک کنیم و حتی نیاز جنسی شما با جنس مخالف بررسی شود.
سلام من از مردا متنفرم همه می گن باید ازدواج کنم اما من همیشه از خواستگاری فرار می کنم و می گم هیچ کس ازدواج نکند
سلام به شما دوست عزیز خب در این مسیر شما بهتر است زمانی در مورد ازدواج تصمیم گیری کنید که گرایش به ازدواج و جنس مخالف برای شما وجود داشته باشد .
در این مسیر بهتر است دلیل این تنفر از جنس مخالف بررسی شود چون حتما این احساسات در روان شما معنایی دارد در این مسیر جلسات روان درمانی می تواند کمک زیادی به شما کند.
سلام . خسته نباشید
من دوس دارم ازدواج کنم فقط به دو دلیل یکی نیاز جنسی دومی سرکار نرفتن و خونه داری کردن .
برایم هم مهم نیس طرف چه ویژگی های داشته باشه فقط وضعش خوب باشه و کاری باشه .
آیا این درست است؟!
سلام به شما دوست عزیز
ببینید خب پاسخ به نیازها یک مسیر طبیعی است و خب نیازهایی چون نیاز حنسی و حتی مالی می تواند با ازدواج پاسخ داده شود اما در ابن مسیر اهمیت دارد که شما به بعد شخصیتی و رفتاری فرد مقابل هم توجه کنید تا بتوانید زندگی مشترک بهتری را تجربه کنید.
سلام عاشق مرد متاهلی شدم ازاول نمیدونستم الانم نمیتونم فراموشش کنم
سلام به شما زهرا جان
ببین عزیزم در هرصورت سرمایه گذاری روانی بیشتر بر این رابطه می تواند فرصت داشتن یک ارتباط سازنده را از شما بگیرد در این مسیر بهتر است در کنار احترام به احساسات خود به واقعیت نیز توجه کنید تا بتوانید در این مورد تصمیم
گیری داشته باشید.
سلام ۳۹ سالمه عاشق پسری شدم که اونم عاشقمه ۲۰ سال ازم کوچیک تره به خاطرم همش قید موقعیت هاش رو میزنه من قصد ازدواج نداشتم ولی بدون اون احساس تنهایی میکنم بهش وابسته شدم شما فکر کنین بهم الهام شده که قسمت هم هستیم مشکلم اینه که از ازدواج کردن خوشم نمیاد چی کار کنم میل به ازدواج پیدا کنم میترسم جوونیش رو نابود کنم از نظر جنسی با ازدواج مشکلی ندارم تمام عمرم رو تنها بودم و الان برام سخته لطفا راهنماییم کنین
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم فرد مقابل شما یک آقای نوجوان می باشد که خب با پاسخ به نیازهای عاطفی و احتمالا جنسی که از سمت شما درسافت کرده است و مشکلات ارتباطی که ممکن است با پدر و مادر در مسیر رشدی خودش تجربه کرده است با این انتخاب روبرو شده است و خب شما نیز حتما از سمت این آقا به نیازها و احساساتی در شما پاسخ داده می شود که برایتان معنا دارد اما در هرصورت وارد شدن به مسیر زادواج با این اختلاف سنی به هیچ یک از شما دو نفر کمکی نمی کند چون به مرور زمان این مشکلات بیشتر نمایان می شود در کنار مخالفت های خانواده و…
بهتر است که بجای سرزنش کردن خودتان با در نظر گرفتن همه شرایط در این مسیر پیش بروید.
اما در مورد عدم تمایل شما به ازدواج خب اگر تنها با این آقا بود خب می شود شرایط سنی و رشدی را بیان کرد اما اگر با همه افراد حتی هم گروه های سنی خودتان می باشد خب در این مورد نیاز است که بررسی کنیم در روان شما ازدواج کردن چه معنایی می دهد در این حالت شما می توانید با شناخت بهتر خودتان در مسیر زندگیتان تصمیم گیری کنید در این مورد بهتر است به روان درمانگر تحیلی مراجعه کنید چون ممکن است بسیاری از این مسیرهای انتخابی به شکل ناهشیار بر روان شما تاثیر بگذارد در مورد انتخاب این آقا نیز برای ازدواج بهتر است حتما با درمانگر خود به صورت دقیق صحبت کنید .
سلام من ۱۸ سالمه وقتی بجه بودم نزدیک بود یه اقای خیلی نزدیک به من تجاوز کنه من فرار کردم و از همه ی مردا دور شدم حتی از پدرم و اون همیشه ازاین ناراحت بود که من چرا ازش دورم و این موضوع رو اصلا نمیدونه فقط مامانم میدونه من تو اوج بی اعتمادی به اقایون عاشق یکی از فامیلامون شدم… شمارشو پیدا کردم خیلی اتفاقی دادم به دوستم.. دوستم بدون اطلاع من بهش گفت که من دوسش دارم و اون خیلی تعجب کرده بوده و… منم برای کنکور میخوندم و خیلی نو فشار بودم… اصلا نفهمیدم چیشد رفتم بهش پیام دادم که خیلی دوسش دارم و اونم بهم گفت که بعد از کنکور راجبش حرف میزنیم من باز رفتم بهش گفتم و… کلی بحث متفرقه داشتیم تا اینکه بهم گفت راجب اصل موضوع صحبت کنیم منم قبول کردم برام شرط گذاشت که باهاش راحت صحبت کنم که رفتن مسافرت گفت بعد از سفر حرف بزنیم منم منتظرم بیاد با اینکه بعد از اونم بحث متفرقه داشتیم ولی هنوز نگفته که در مورد چی میخواست با من مفصل حرف بزنه منم دیگه اصراری به حرف زدن نکردم.. من خجالتی نیستم من اهل دوست شدن هم نیستم نمیدونم چرا اصلا عاشق شدممممممم من دختری که احساساتی هم باشه نیستم و از اقایون متنفرم… قصد ازدواج هم ندارم ولی دوسش دارم بچه بودم که عاشقش شدم و خودمم میدونم که هنوزم بزرگ نشدم و ممکنه حس بچگانه ی من باشه ولی اونشب که بهش گفتم دوسش دارم مثل کسایی که داشتن التماس میکردن که اونم بگه دوسم داره شده بودم…. هزار دفعه پشیمون شدم میدونم حتی اونم تعجب کرده بود که از من بعیده
خیلی خلاصه کردم ولی با اسم خودمم بهش نگفتم که دوسش دارم با پیج فیک بهش گفتم عاشق کسی شدم بده یه دختر بره بهش بگه گفت نه اون پسر باید خیلی بیشعور باشه که این فکر رو بکنه بهم گفت از اول فکر میکرد که من باشم.. چون میدونست که دوسش دارم … ولی من الان خیلی پشیمونم اون لحظه اصلا نفهمیدم دارم چیکار میکنم ولی الان میدونم که اونم میگه از من بعید بود البته اونم به دوستم گفته بوده که من خیلی خانومم از نظرش ولی درکل من خودمو کوچیک کردم انقدر پشیمونم که صددفعه براش فرستادم که من اشتباه کردم و… اما دوستم پاک کرد. میشه شما منو راهنمایی کنید به خانواده ام نمیتونم بگم… به شدت سنتی هستن و میدونن من اشتباه نمیکنم ولی یه کار بعید کردم که خیلی ناراحت میشن اگه بفهمن…..حتی اونم بهم گفت جوانب رو درنظر نمیگیری….
سلام به شما زهرا جان
احساساتی که به این آقا دارید قابل احترام هست اما در کنار احترام به این احساسات بهتر است که خب به شرایط سنی و رشدی خودت هم توجه داشته باشی چون در هرصورت در این شرایط رشدی که کنکور برای شما اهمیت زیادی دارد اگر بخواهید انرژی زیادی بر این روابط بگذارید خب این باعث می شود که انرژی شما از مسیر اصلی زندگیتان کاهش یابد پس بهتر است که در مورد این مسئله به خودت فرصت بیشتری بدهید و اجازه بدهی در آینده در مورد این مسائل تصمیم گیری کنید.
در مورد دوم خب تجربه نزدیک شدن این آقا در دروان بچگی به شما بوده است خب هرچند این اتفاق برای شما با احساسات ناخوشایند زیادی همراه بوده است اما نیاز است که شما بتوانید افراد را جدا از هم بدانید و بتوانید با هر فردی متناسب با خودش ارتباط برقرار کنید.
در این مسیر بهتر است برای بهبود شرایط روحی خودت در اول گام برداری و از مادر که از این موضوع اگاهی دارند بخواهید که برای شما شرایط مراجعه به روانشناس را ایجاد کنند.
در مورد سوم خب نیاز است که شما به بقیه مسائل مهم زندگیتان برسید و خب زمانی که این آقا در مورد موضوع مورد نظرشان صحبت کردند شما می توانید در مورد این مسئله نظرتان را بیان کنید.
سلام فاطمه هستم ۱۷ سالمه من تو سن خیلی کم فکر میکردم پسر خاله مو دوس دارم حدودا یه ۸ماهی میگذشت من از خواهراش خاستم اهنگ بریزم تو گوشیم توسط گوشی خالم ریختم ووقتی اون اهنگ هارو گوش میکردم به چند تا ویس برخورد کردم که پسر خاله ام در مورد دخترا های مردم هر حرفی رو میزد از اونجا به بعد دیگه ازش متنفر شدم فراموش کردم که دوسش دارم یه مدت گذشت خیلی حالم بد بود تا اینکه نمیدونم چی شد در ذهنم یه عشق خیالی به وجود اومد ولی از اون موقع که اون حرف های پسر خاله مو شنیدم از مردا متنفر شدم حتی داداش و بابای خودم تا الان ۴ ساله که اون عشق خیالی در ذهنم هس و من الان خیلی از لحاظ روحی به یکی نیاز دارم که کمکم کنه والبته که واسه ازدواجم محدودیت دارم که بالای ۱۸ ازدواج کنم اما الان رفیق شوهر دوستم میخواد ازدواج کنه دوستم منو معرفی کرده ولی از ازدواج میترسم خیلی لطفا کمکم کنید
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم تجربه دوست داشتن جنس مخالف در شرایط سنی شما و حتی تمایل به ازدواج و ارتباط عاطفی یک امر طبیعی هست اما در هرصورت تجربه هر احساسی قرار نیست حتما با ارتباطی همراه شود و خب اهمیت زیادی دارد که شما به خودتان فرصت بیشتری برای پاسخ به اینگونه احساسات و نیازها بدهید تا دروان نوجوانی را سپری کنید .
در این مسیر بهتر است که در کنار احترام به احساسات از خودتان سوال کنید که اولویت های شما در این شرایط سنی چیست و آیا واقعا در این شرایط سنی آمادگی پذیرش مسئولیت و تعهد زندگی مشترک را دارید؟ در این حالت با شناخت بهتر خودتان می توانید تصمیم گیری کنید.