تست روانشناسی جنسیتی : آیا نیاز به ازدواج دارید؟
این تست به صورت عمومی اطلاعات مفیدی در اختیار شما قرار می دهد. اگر نیاز به تست های روانسجی و تحلیل پکیج ازدواج دارید می توانید با مراکز مشاوره ستاره ایرانیان تماس ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲ ، ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰ و ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵ حاصل کنید.
تست ازدواج
در میان ما، افرادی هستند که تنها هستند و ترجیح می دهند خانواده ای را در اسرع وقت ایجاد کنند، اما در میان آنها کسانی هستند که ترجیح می دهند که در تنهایی باقی بمانند یا ازدواج نکنند.
لازم به ذکر است که در اکثر افرادی که خانواده را تشکیل می دهند احساس تمایل به ازدواج، زمانی که متولد می شوند، یک خانواده را تشکیل می دهند.
شاید شما می پرسید چطور باید این نیاز را در خودمان بدانیم.
آیا همه افراد نیاز به ازدواج دارند؟
آیا نیاز به ازدواج دارید؟
آیا در این نوع تست شخصیت شناسی ازدواج احساسات وجود دارد؟
برای بررسی این که آیا چنین آرزویی دارید، به تست های زیر پاسخ دهید.
نیاز به آزادی چیست؟
برخی افراد نیاز به ازادی بسیاری بالایی دارند و در هیچ چهارچوبی نمی گنجند. این افراد نمی تواند به صورت پایدار در یک رابطه محدود قرار بگیرند.
مگر اینکه میزان نیاز به آزادی طرف مقابل هم به همان میزان بالا باشد و که بتوانند همدیگر را درک کرده و آزادی بیشتری را تجربه کننند.
تست ازدواج به شما کمک میک ند تا درک بیشتری نسبت به خود داشته باشید و آمادگی خود را برای ازدواج بسنجید.
علاوه بر این تست میزان تمایل جنسی خود را بسنجید.
منبع :دهقانی شهرام. هیجان ابراز شده و جنسیت. اصول بهداشت روانی : پاییز و زمستان ۱۳۸۲ , دوره ۵ , شماره ۱۹-۲۰
چابکی ام البنین. آموزش و جنسیت در ایران. مطالعات اجتماعی – روان شناختی زنان مطالعات زنان: تابستان و پاییز ۱۳۸۲ , دوره ۱ , شماره ۲
ازدواج بنظرم چیز چرتیه ازدواج اصلا از چی میاد؟ از عشق باید بهتون بگم حتی قوی ترین عشق ها هم روزی از بین رفتن کم کم محو میشه و تو رو با یه ازدواج شکست خورده تنها میزاره من نمیگم ازدواج بده ولی میگم چیز بی فایده اییه پس روی پیشرفت و رشد خودم تمرکز میکنم نیازی ندارم یه شخص دیگه با جنس مخالف به من عشق بدهه من خودم برای خود کافی ام اگه نبازیم به عشق داشتم خودم به خودم عشق میدم هرگزم نمیخوام وابسته کسی بشم
سلام.من ۳۶سالمه و اینکه خیلی احساس تنهایی میکنم.ب شدت پیگیر ازدواج هستم .خودمو ب شدت در حال تغییر دادن هستم.
وضع مالی متوسطی دارم و از خودم مطمئنم که میتوانم زندگی خوبی برا خودم درست کنم.همینطور ک با مشکلات جنگیدم ودباره بلند شدم.
فقطشخصی رو ک دوست دارم قبول نمیکنه بخاطر گذشته های تلخم.
ممنونم راهنماییم کنید
سلام و درود
درک می کنم که احساس تنهایی برای شما دشوار است. به خصوص که به ازدواج علاقه دارید و تلاش می کنید خودتان را تغییر دهید.
اولین قدم این است که بفهمید چرا احساس تنهایی می کنید. آیا به این دلیل است که روابط نزدیکی ندارید؟ یا به این دلیل که احساس می کنید کسی شما را درک نمی کند؟ یا به این دلیل که احساس می کنید زندگی شما خالی است؟
وقتی دلیل احساس تنهایی خود را بفهمید، می توانید شروع به کار بر روی آن کنید. اگر به این دلیل است که روابط نزدیکی ندارید، می توانید تلاش کنید دوستان جدیدی پیدا کنید یا روابط خود را با دوستان و خانواده تان عمیق تر کنید. اگر به این دلیل است که احساس می کنید کسی شما را درک نمی کند، می توانید سعی کنید با دیگران صادق باشید و به آنها اجازه دهید تا شما را همانطور که هستید ببینند. و اگر به این دلیل است که احساس می کنید زندگی شما خالی است، می توانید فعالیت های جدیدی را امتحان کنید که به شما احساس هدف و رضایت می دهند.
در مورد شخصی که دوست دارید، مهم است که به یاد داشته باشید که او حق دارد تصمیم بگیرد که آیا می خواهد با شما رابطه داشته باشد یا خیر. اگر او به دلیل گذشته های تلخ شما نمی خواهد با شما رابطه داشته باشد، باید به این موضوع احترام بگذارید.
با این حال، شما می توانید به او نشان دهید که در حال تغییر هستید و می خواهید زندگی بهتری داشته باشید. می توانید با او در مورد گذشته خود صحبت کنید و به او نشان دهید که از آن درس گرفته اید. همچنین می توانید به او نشان دهید که می خواهید یک شریک زندگی خوب باشید و می توانید او را خوشحال کنید.
در نهایت، مهم است که به یاد داشته باشید که شما ارزشمند هستید و لایق عشق هستید. حتی اگر در حال حاضر احساس تنهایی می کنید، باز هم می توانید فردی را پیدا کنید که شما را دوست داشته باشد و از شما حمایت کند.
سلام من بچه دهات ازهرمزگان هستم ووضع مالی متوسط دارم دلم میخوادیک زن ازشهرای ایران بگیرم که خیلی نیاز به زن دارم خانه دارم مغازه دارم وتوانایی ش هم دارم که بچرخانم ولی تنهام یکی باشه که فقط اهل زندگی باشه باهم جلوبرویم من بلوچ هستم حرفم مسخره نیست جدی هستم 👍
سلام یکی از نکات مهم در ازدواج شباهتهایی است که باید با طرف مقابل داشته باشید اینکه شما میخواهید با یک شهری ازدواج کنید و یا حتی با یکی که فرهنگ دیگری دارد میتواند ازدواج شما را با مشکل روبرو کنه برای همین در معیارها خود بازنگری کنید
سلام من ۲۹ سالمه و خیلی دلم میخواد از تنهایی بیام بیرون. نمیدونم ولی ممکنه از لحاظ روان شناسی معنی داشته باشه اگر دوست دختر باشه یا خانم در هردو حالت حس خوبی بهم رخ میده ولی به دلیل اینکه وقتی کسی را واقعا میخواستم اون دیگه بهم اهمیت نداد به دخترای دیگه مراجعه کردم که میل زیادی بهشون نداشتم. در همه حالت ها همه شون ترکم کردن نه اینکه کلا برن ولی بعد اینکه خیلی باهم اوکی میشیم دوباره تصمیم میگیرن برن. گاهی نارضایتی خودشونو میگن و اکثرا نمیگن. خلاصه برای ازدواج فرد خیالی که دارم را پیدا نمیکنم و همیشه حس میکنم نکنه با کسی وارد زندگی مشترک بشم که مث دوست دخترای قبلیم بعد مدتی ازم دلگیر بشن. مهم تر از همه پول است که فکر میکنم بخاطرش ممکنه ازم دور بشه. من شغل دارم که بتونم خرج زندگی رو بکشم اما برای هزینه های اضافی کافی نیست. نمیدونم چقدر صبر کنم چون حس میکنم دیگه سن ام میره بالا و شاید روزی برسه که حوصله هیچ کسی رو نداشته باشم و زندگی ام بدتر بشه
درود احساسات شما را درک میکنیم ولی نیاز است برای حل مشکل مشاوره تلفنی یا حضوری دریافت کنید و با بررسی های بیشتر به شما کمک کنیم و حتی نیاز جنسی شما با جنس مخالف بررسی شود.
سلام من از مردا متنفرم همه می گن باید ازدواج کنم اما من همیشه از خواستگاری فرار می کنم و می گم هیچ کس ازدواج نکند
سلام به شما دوست عزیز خب در این مسیر شما بهتر است زمانی در مورد ازدواج تصمیم گیری کنید که گرایش به ازدواج و جنس مخالف برای شما وجود داشته باشد .
در این مسیر بهتر است دلیل این تنفر از جنس مخالف بررسی شود چون حتما این احساسات در روان شما معنایی دارد در این مسیر جلسات روان درمانی می تواند کمک زیادی به شما کند.
سلام . خسته نباشید
من دوس دارم ازدواج کنم فقط به دو دلیل یکی نیاز جنسی دومی سرکار نرفتن و خونه داری کردن .
برایم هم مهم نیس طرف چه ویژگی های داشته باشه فقط وضعش خوب باشه و کاری باشه .
آیا این درست است؟!
سلام به شما دوست عزیز
ببینید خب پاسخ به نیازها یک مسیر طبیعی است و خب نیازهایی چون نیاز حنسی و حتی مالی می تواند با ازدواج پاسخ داده شود اما در ابن مسیر اهمیت دارد که شما به بعد شخصیتی و رفتاری فرد مقابل هم توجه کنید تا بتوانید زندگی مشترک بهتری را تجربه کنید.
سلام عاشق مرد متاهلی شدم ازاول نمیدونستم الانم نمیتونم فراموشش کنم
سلام به شما زهرا جان
ببین عزیزم در هرصورت سرمایه گذاری روانی بیشتر بر این رابطه می تواند فرصت داشتن یک ارتباط سازنده را از شما بگیرد در این مسیر بهتر است در کنار احترام به احساسات خود به واقعیت نیز توجه کنید تا بتوانید در این مورد تصمیم
گیری داشته باشید.
سلام ۳۹ سالمه عاشق پسری شدم که اونم عاشقمه ۲۰ سال ازم کوچیک تره به خاطرم همش قید موقعیت هاش رو میزنه من قصد ازدواج نداشتم ولی بدون اون احساس تنهایی میکنم بهش وابسته شدم شما فکر کنین بهم الهام شده که قسمت هم هستیم مشکلم اینه که از ازدواج کردن خوشم نمیاد چی کار کنم میل به ازدواج پیدا کنم میترسم جوونیش رو نابود کنم از نظر جنسی با ازدواج مشکلی ندارم تمام عمرم رو تنها بودم و الان برام سخته لطفا راهنماییم کنین
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم فرد مقابل شما یک آقای نوجوان می باشد که خب با پاسخ به نیازهای عاطفی و احتمالا جنسی که از سمت شما درسافت کرده است و مشکلات ارتباطی که ممکن است با پدر و مادر در مسیر رشدی خودش تجربه کرده است با این انتخاب روبرو شده است و خب شما نیز حتما از سمت این آقا به نیازها و احساساتی در شما پاسخ داده می شود که برایتان معنا دارد اما در هرصورت وارد شدن به مسیر زادواج با این اختلاف سنی به هیچ یک از شما دو نفر کمکی نمی کند چون به مرور زمان این مشکلات بیشتر نمایان می شود در کنار مخالفت های خانواده و…
بهتر است که بجای سرزنش کردن خودتان با در نظر گرفتن همه شرایط در این مسیر پیش بروید.
اما در مورد عدم تمایل شما به ازدواج خب اگر تنها با این آقا بود خب می شود شرایط سنی و رشدی را بیان کرد اما اگر با همه افراد حتی هم گروه های سنی خودتان می باشد خب در این مورد نیاز است که بررسی کنیم در روان شما ازدواج کردن چه معنایی می دهد در این حالت شما می توانید با شناخت بهتر خودتان در مسیر زندگیتان تصمیم گیری کنید در این مورد بهتر است به روان درمانگر تحیلی مراجعه کنید چون ممکن است بسیاری از این مسیرهای انتخابی به شکل ناهشیار بر روان شما تاثیر بگذارد در مورد انتخاب این آقا نیز برای ازدواج بهتر است حتما با درمانگر خود به صورت دقیق صحبت کنید .
سلام من ۱۸ سالمه وقتی بجه بودم نزدیک بود یه اقای خیلی نزدیک به من تجاوز کنه من فرار کردم و از همه ی مردا دور شدم حتی از پدرم و اون همیشه ازاین ناراحت بود که من چرا ازش دورم و این موضوع رو اصلا نمیدونه فقط مامانم میدونه من تو اوج بی اعتمادی به اقایون عاشق یکی از فامیلامون شدم… شمارشو پیدا کردم خیلی اتفاقی دادم به دوستم.. دوستم بدون اطلاع من بهش گفت که من دوسش دارم و اون خیلی تعجب کرده بوده و… منم برای کنکور میخوندم و خیلی نو فشار بودم… اصلا نفهمیدم چیشد رفتم بهش پیام دادم که خیلی دوسش دارم و اونم بهم گفت که بعد از کنکور راجبش حرف میزنیم من باز رفتم بهش گفتم و… کلی بحث متفرقه داشتیم تا اینکه بهم گفت راجب اصل موضوع صحبت کنیم منم قبول کردم برام شرط گذاشت که باهاش راحت صحبت کنم که رفتن مسافرت گفت بعد از سفر حرف بزنیم منم منتظرم بیاد با اینکه بعد از اونم بحث متفرقه داشتیم ولی هنوز نگفته که در مورد چی میخواست با من مفصل حرف بزنه منم دیگه اصراری به حرف زدن نکردم.. من خجالتی نیستم من اهل دوست شدن هم نیستم نمیدونم چرا اصلا عاشق شدممممممم من دختری که احساساتی هم باشه نیستم و از اقایون متنفرم… قصد ازدواج هم ندارم ولی دوسش دارم بچه بودم که عاشقش شدم و خودمم میدونم که هنوزم بزرگ نشدم و ممکنه حس بچگانه ی من باشه ولی اونشب که بهش گفتم دوسش دارم مثل کسایی که داشتن التماس میکردن که اونم بگه دوسم داره شده بودم…. هزار دفعه پشیمون شدم میدونم حتی اونم تعجب کرده بود که از من بعیده
خیلی خلاصه کردم ولی با اسم خودمم بهش نگفتم که دوسش دارم با پیج فیک بهش گفتم عاشق کسی شدم بده یه دختر بره بهش بگه گفت نه اون پسر باید خیلی بیشعور باشه که این فکر رو بکنه بهم گفت از اول فکر میکرد که من باشم.. چون میدونست که دوسش دارم … ولی من الان خیلی پشیمونم اون لحظه اصلا نفهمیدم دارم چیکار میکنم ولی الان میدونم که اونم میگه از من بعید بود البته اونم به دوستم گفته بوده که من خیلی خانومم از نظرش ولی درکل من خودمو کوچیک کردم انقدر پشیمونم که صددفعه براش فرستادم که من اشتباه کردم و… اما دوستم پاک کرد. میشه شما منو راهنمایی کنید به خانواده ام نمیتونم بگم… به شدت سنتی هستن و میدونن من اشتباه نمیکنم ولی یه کار بعید کردم که خیلی ناراحت میشن اگه بفهمن…..حتی اونم بهم گفت جوانب رو درنظر نمیگیری….
سلام به شما زهرا جان
احساساتی که به این آقا دارید قابل احترام هست اما در کنار احترام به این احساسات بهتر است که خب به شرایط سنی و رشدی خودت هم توجه داشته باشی چون در هرصورت در این شرایط رشدی که کنکور برای شما اهمیت زیادی دارد اگر بخواهید انرژی زیادی بر این روابط بگذارید خب این باعث می شود که انرژی شما از مسیر اصلی زندگیتان کاهش یابد پس بهتر است که در مورد این مسئله به خودت فرصت بیشتری بدهید و اجازه بدهی در آینده در مورد این مسائل تصمیم گیری کنید.
در مورد دوم خب تجربه نزدیک شدن این آقا در دروان بچگی به شما بوده است خب هرچند این اتفاق برای شما با احساسات ناخوشایند زیادی همراه بوده است اما نیاز است که شما بتوانید افراد را جدا از هم بدانید و بتوانید با هر فردی متناسب با خودش ارتباط برقرار کنید.
در این مسیر بهتر است برای بهبود شرایط روحی خودت در اول گام برداری و از مادر که از این موضوع اگاهی دارند بخواهید که برای شما شرایط مراجعه به روانشناس را ایجاد کنند.
در مورد سوم خب نیاز است که شما به بقیه مسائل مهم زندگیتان برسید و خب زمانی که این آقا در مورد موضوع مورد نظرشان صحبت کردند شما می توانید در مورد این مسئله نظرتان را بیان کنید.
سلام فاطمه هستم ۱۷ سالمه من تو سن خیلی کم فکر میکردم پسر خاله مو دوس دارم حدودا یه ۸ماهی میگذشت من از خواهراش خاستم اهنگ بریزم تو گوشیم توسط گوشی خالم ریختم ووقتی اون اهنگ هارو گوش میکردم به چند تا ویس برخورد کردم که پسر خاله ام در مورد دخترا های مردم هر حرفی رو میزد از اونجا به بعد دیگه ازش متنفر شدم فراموش کردم که دوسش دارم یه مدت گذشت خیلی حالم بد بود تا اینکه نمیدونم چی شد در ذهنم یه عشق خیالی به وجود اومد ولی از اون موقع که اون حرف های پسر خاله مو شنیدم از مردا متنفر شدم حتی داداش و بابای خودم تا الان ۴ ساله که اون عشق خیالی در ذهنم هس و من الان خیلی از لحاظ روحی به یکی نیاز دارم که کمکم کنه والبته که واسه ازدواجم محدودیت دارم که بالای ۱۸ ازدواج کنم اما الان رفیق شوهر دوستم میخواد ازدواج کنه دوستم منو معرفی کرده ولی از ازدواج میترسم خیلی لطفا کمکم کنید
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم تجربه دوست داشتن جنس مخالف در شرایط سنی شما و حتی تمایل به ازدواج و ارتباط عاطفی یک امر طبیعی هست اما در هرصورت تجربه هر احساسی قرار نیست حتما با ارتباطی همراه شود و خب اهمیت زیادی دارد که شما به خودتان فرصت بیشتری برای پاسخ به اینگونه احساسات و نیازها بدهید تا دروان نوجوانی را سپری کنید .
در این مسیر بهتر است که در کنار احترام به احساسات از خودتان سوال کنید که اولویت های شما در این شرایط سنی چیست و آیا واقعا در این شرایط سنی آمادگی پذیرش مسئولیت و تعهد زندگی مشترک را دارید؟ در این حالت با شناخت بهتر خودتان می توانید تصمیم گیری کنید.
ازداواج و داشتن عشق خیلی خوبه، ولی فکر کنین دو سال با تمام صداقت و عشق واقعی باکسی باشی و اون هر بلایی سرت بیاره و تو اخر ازش دست بکشی و در اون اخرم بیاد پیشت بگه بهم فرصت بده نمیتونم بی تو زندگی کنم و فرداش بره ازدواج کنه، و تو بمونی و چراهای تو مغزت، که از خودت از زندگی از عشق متنفر بشی
سلام به شما آیسان جان
ببین عزیزم تجربه احساس دوست داشتن چیز بدی نیست اما خب زمانی که شما در ارتباط با رفتارهای آسیب زا و یا با هدف های مختلف روبرو می شوید بهتر است که در کنار احترام به احساسات به واقعیت و شناختی که دارید هم توجه کنید و خب منتظر نمانید که حتما فرد مقابل برای مسیر ارتباط تصمیم گیری کند.
در هرصورت زمانی که ارتباط تمام می شود با وجود تمام ناکامی و سختی نیاز است که به خودتان فرصت بدهید تا بتوانید از این مرحله عبور کیند و به پذیرش برسید.
هرچند تلخ بهتر است از این ارتباط کرده اید تجربه کسب کنید و با تلاش در زندگی حال زندگی کنید در کنار اینکه خب نگاهی هم به آینده دارید در این حالت می توانید از آنچه تجربه کرده اید برای مسیر رشدی بهتر استفاده کنید.
سلام ممنون میشم راهنمایی و کمکم کنید،
من پسرم و ۱۷ سالم هست و شدیدا نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخااف هستم اما دقیق نمیدونم بخاطر غرور یا شخصیتی که دارم یا خودمو کوچیک میبینم نمیتونم با دختری دوست شم . این قضیه جدی هست و طوریه که خیلی فکرمو درگیر کرده . اکثر دوستایی که دارم،رفیقای زیادی از جنس مخالف دارن،ممنون میشم راهنماییم کنید
[اگه امکانش هست تو ایمیل بهم پاسخ بدید ممنون
سلام به شما دوست عزیز
خب با وارد شدن شما به دوران نوجوانی در کنار رشد اندام های جنسی و دیگر عضلات بدن شما نیازهای جدیدی را تجربه می کنید که نیازهای عاطفی و تمایل به ارتباط با جنس مخالف و در کنار آن نیازهای جنسی نیز وجود دارد تا اینجا همه چیز طبیعی و در مسیر رشدی شما قرار دارد اما خب در کنار احترام به احساساتی که دارید نیاز است بدانید که این نیازها قرار نیست در همان زمانی که تجربه می شوند پاسخ داده شوند . این نیازها شروع به رشد می کنند تا شما آماده زندگی بزرگسالی شوید و بتوانید در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر به این نیازها در مسیر سازنده تری پاسخ بدهید.
در هرصورت اینکه دوستان شما این روابط را در دوستی های متعدد تجربه می کنند خب به معنای درست بودن آن نیست چون در هرصورت این روابط نیز می تواند از شما تمرکز زیادی بگیرد همانطور که تفکر و تمرکز زیاد بر این مسئله و عوامل محیطی مثل فیلم ، عکس و… هم میتواند شما را بیش از اندازه نرمال ان درگیر این مسائل کند.
در زمان فعلی نیاز است که شما برای زندگی خود متناسب با اولویت ها برنامه ریزی کنید چون در هرصورت آینده شما تحت تاثیر انتخاب های امروز شما قرار خواهد گرفت پس با داشتن برنامه ریزی و جایگزین های لذت بخش بجای رابطه جنسی و خیالپردازی های جنسی می توانید از تمرکز افراطی بر این مسائل بکاهید و در کنار آن در اینده در شرایط مناسب تری حق انتخاب های بیشتری داشته باشید.
در مورد شما نیز خب آنچه در روان شما تجربه می شود در کنار بک تربیتی و اولویت هایی که دارید می تواند تاثیر زیادی بر مسیر ارتباطی با جنس مخالف داشته باشد.
سلام شاید خنده دار باشه ولی من ۱۶ سالمه با این حال ۱۱ سالگی به بلوغ رسیدم و توی ۱۲ سالگی هم عاشق شدم.الان هم نیاز احساساتی شدید دارم . یعنی نیاز احساساتی حتی با وجود پدر و مادر.و هم خودم حس میکنم که نیاز دارم هم رفیقام.یعنی معمولا دلم گرفته نیاز صحبت با یه جنس مخالف دارم و نیاز دارم که کل زندگی مو عوض کنم.ولی خوب نه کسی حرفمو جدی میگیره نه پول دارم هیچی . لطفاً راهنمایی کنید
سلام به شما آقا محمد
تجربه این نیازها در شرایط سن نوجوانی کاملا طبیعی می باشد و خب قرار نیست شما خودتان را بابت توجه و گرایش به جنس مخالف سرزنش کنید اما در کنار احترام به نیازها و احساسات خودت بهتر است که به شرایط سنی و رشدی که داری و همچنین اولویت های این شرایط سنیت توجه کنی چون در هرصورت اگر بخواهی دائم تمرکزت را بر این مسئله بگذاری ممکن است در مسیر درسی و یا ارتباطی با خانواده و… با مشکل مواجهه شوید.
گاهی نیاز است که انسان برای پاسخ به یک سری نیازها و احساسات به خودش زمان بدهید تا بتواند در زمان و شرایط بهتری به این نیازها پاسخ بدهند.
سلام مرسی ازکارشناس سایت دمت گرم خدایی چند تا پیامو با جوابش خوندم و کاری که الان داری میکنی واقعا قابل تقدیره من به یک پسری که اون ور کشوره علاقه پیدا کرده بودم الان ۱۹ سالمه پسرم هم سن منه اما چون میدونستم این رابطه تهش به هیچ جا که نمیرسه بماند پدر خودمونم در میاره قطعا خانواده هام نمی گذاشتن روابطو قطع کردم که جفتمون کم تر اسیب بینیم ولی الان که تقریبا ۵ ماه میگذره از اخرین صحبتمون هر لحظه هر ثانیه هر وقت یه پسری میخنده هر پسری میبینم با هر کسی حرف میزنم یاد اون میوفتم یاد صداش یاد خنده هاش یاد غیرتی شدناش هر وقت از چیزی ناراحت میشم مطمینم اگر اون بود نمی ذاشت این حس ادامه پیدا کنه میخوام فراموشش کنم چی کار کنم
سلام به شما حدیثه جان
احساساتی که داری قابل احترام هست اما عزیزم همانطور که خودت هم اشاره کردی نادیده گرفتن یک سری مسائل می تواند تنها باعث شود شما وابستگی بیشتری ایجاد کنید و خب روند تصمیم گیری برای هردوی شما دشوار تر شود .
اما در این مسیر موضوع مهمی که وجود دارد این است که شما بدانی در سن نوجواین قرار داری و در این سن توجه و گرایش به جنس مخالف زیاد هست در کنار اینکه دنیای خیالپردازی هم شکل مهم تر و پر رنگ تری دارد و یکی از مسائلی که باعث می شود نوجوان در شدت بیش از آنچه یک احساس واقعا وجود دارد آن را تجربه کند این است که در دنیای خیالی خود این ارتباط را بیش از پیش پر رنگ می کند و به ان شکل های مختلف می دهد.
اینکه شما در زمان فعلی هم بیان می کنی بعد از ۵ ماه هنوز این موضوع در ذهنتان وجود دارد در مورد اول اینکه قرار نیست شما چیزی را از ذهنتان پاک کنید شما احساسی را با این فرد تجربه کرده اید که با توجه به شرایط محیطی از نظرتان در مسیر درستی قرار نداشته است پس تصمیم به ترک رابطه گرفته اید پس اینکه واقعا این واقعت را بپذیرید بجای اینکه بخواهید آن را حذف کنید از اهمیت بیشتری برخودار می باشد اما خب موضوع دوم اینکه افراد باهم متفاوت هستند و با ارتباط با افراد مختلف حتی شکل های متفاوتی از دوست داشتن تجربه می شود چون ارتباطی ساخته می شود کاملا متفاوت از ارتباط با دیگری و همچنین اینکه این افراد قابل مقایسه باهم نیستند چون هیچ دو انسانی شبیه هم نیست پس اگر قرار است شرایط بهتری را تجربه کنی بهتر است به خودت فرصت تجربه کردن بدهی در کنار اینکه دقت کن هر پیشنهاد و یا دوست داشتنی قرار نیست به ارتباط و ازدواج ختم شود.
اما سوال مهمی که وجود دارد اینکه چه چیزی باعث می شود با اینکه رابطه را ترک کرده ای هنوز هم دائم به این فرد فکر میکنی می توان چند مورد را بیان کرد در اول اینکه اصلا اجازه ورود فرد دیگری را به ذهنت می دهی حتی در دنیای خیالی خودت چون به نظر می رسد که هرچند ارتباط تمام شده است اما شما در روان خودتان این ارتباط را زنده نگه داشته اید با دائم فکر کردن و مقایسه کردن این فرد با دیگری و… خب این موضوعی است که به نظر می رسد باعث می شود شما بیش از نیاز به این فرد فکر کنید.
بهتر است برای زندگی روزانه خودت براساس اولویت و علایقی که داری برنامه ریزی داشته باشی و همچنین اینکه فرصت زیستن را به خودت بدهی تا در مسیر زندگی بتوانی تصمیم گیری داشته باشید.
سلام
نمیدونم چرا اصلا اومدم تو این سایت و چرا دارم مینویسم
مقیم یه کشوره اروپایی هستم و یک ازدواج وحشتناک داشتم و خیلی اذیت شدم
الان اوضاع زندگیم خوبه و راحتم
تند تند میام ایران چون کم کم دارم از تنهایی میترسم
۳۲ سالمه
از نظره چهره و تیپ و قیافه کم که ندارم هیچ تازه زیادم دارم
خیلی ها تو فامیل و دوست و آشنا هستن که میخوان خودشون رو بچسبونن به من ولی میترسم.
سالها با دلم بازی شده دیگه نمیخوام با دلم بازی بشه
خدارو شکر واسه خودم همه چیز دارم
هم سیتیزن اروپا هستم هم کارو بارم خوبه
ولی دلم خوش نیست
دلم یه یار و همراه میخواد
یه انسان
یه عشق واقعی
دوست دارم عاشقی کنم
دیگه دوست ندارم شب که میام خونم همه چراغ ها خاموش باشه.
دلم میخواد یکی منتظرم باشه
یکی که هرشب وقتی همدیگه رو میبینیم مثل دیونه ها بپریم بغل هم و لحظه به لحظه عاشقی کنیم
اصلا میفهمید چی میگم؟
نه اینکه بی دست و پا باشم اتفاقا خیلی زرنگم فقط از این عشقای امروزی متنفرم و میترسم
اگه فقط یک بار منو ببینید کپ میکنید از اینکه چرا نمیزارم یه جنسمخالف نزدیکم بشه
اصلا باورتون نمیشه کسی با شرایط من تازه مقیم اروپا که همه چیز داره چرا نمیزاره یه دختر یا یه زن نزدیکش بشه.
جدا نمیدونم باید چیکار کنم
به خدا قسم اگه یه انسان سره راهم قرار بگیره کسی که عاشقم باشه و بهم عاشقی یاد بده همه دنیامو میریزم زیره پاهاش کاری میکنم دنیا بهش حسودی کنه ولی عشق واقعی میخوام.
اگه میتونید کمکم کنید
سلام به شما آقا مجید
احساسات و نیازهای که دارید قابل احترام هست اما در این مسیر بهتر است به این موضوع هم توجه کنید که اگر شما بخواهید احساسات و ارتباط قبلی را به روابط و افراد جدید انتقال بدهید این باعث می شود که نتوانید ارتباطات جدید را تجربه کنید و از وارد شدن به آن ترس و نگرانی داشته باشید و خب این مقاومت زیادی برای ایجاد ارتباط ایجاد می کند چون شما از قبل نتیجه را می دانید در صورتی که اگر قرار است تجربه جدیدی داشته باشید نیاز است که هم به خودتان و هم افرادی که معیارهای اولیه شما را برای ارتباط دارند فرصت شناخت و بودن بدهید .
بهتر است که این افکار و احساسات شما به صورت دقیق تر مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانید در شرایط روحی بهتری این مسیر رشدی مد نظرتان را طی کنید.
ترس همیشه یک سدی هستش واسه نرسیدن
و نگرش ب گذشته همیشه باعث میشه از چیزای خوبی که روبرومون هست رو نبینیم:)
گک
سلام من یه دختر ۱۸ ساله هستم که به شدت به یک اقای تقریبا ۳۲ ساله فکر میکنم و هر کاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم به نظرم خیلی جذاب و دوست داشتنیه ولی از طرفی اصلا نمیتونم باهاش حرف بزنم و متاسفانه اون منو نمیشناسه چی کار کنم که فراموشش کنم ؟ اینم بگم که بنظرم دوستش دارم و خیلی در موردش فکر میکنم ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام به شما
ملینای عزیز احساسات شما قابل احترامه اما عزیزم دقت کنید که تجربه احساسات شدید در دوران نوجوانی امری طبیعی و رایج هست و در اکثر مواقع این احساسات بعد از مدتی از بین می روند، ضمن اینکه عزیزم این نکته رو در نظر داشته باش که فردی که شما بهشون احساس علاقمندی میکنید فاصله سنی زیادی با شما دارن و همچنین دوره های سنی شما نیز متفاوت از هم می باشد شما در دوران نوجوانی قرار دارید و ایشون فردی بالغ هستند که از نظر فکری قطعا فاصله زیادی با شما دارن، بنابراین سعی کنید ضمناحترام به احساساتتون نسبت به این مسائل توجه کنید و احساسی برخورد نکنید.
سلام من تیناهستم ۱۶سالمه و وارد ۱۷میشم ببینید من ی پسریو دوس دارم که ۲۳سالشه و اینکه دوسالی میشه باهم دوست هستیم اونم منو میخواد ولی خونوادش مخالفت میکنن و میگن یکی دیگرو برات میگیریم ولی پسره خودش میخواد الان نمیدونم چرااومدم تو سایت و مینویسم ولی من ب مشورت یک دوست خیلی نیاز دارم خب پسره میگه بیا من دختریتو ازت بگیرم تا خونوادم قبول کنن بیان خونوادش هم نمیخوان هم بعضی وقتا میگن عید میریم فلانی روز میریم خواستگاری خلاصه طولش میدن بعدش دوست پسرم میگ بیا دختریتو ازت بگیرم اول و اخرش مال خودمی زن خودم میشی زودتر خونوادمو مجبورمیکنم بیان بعد الان من موندم چیکارکنم بخدا یه حصی بهم میگه این میخواد کارشو کته و بره ولم کنه ولی خودش خیلی مطمئن حرف میزنه که ولت نمیکنم منم پسررو خیلی دوس دارم خیلی و به زندگی باهاش خیلی فک میکنم اهل رفاقت و اینجور داستانا نیستم تروخدا یه راه حل برام بزارید گیج شدم دیگه نمیتونم به کسی دیگه بگم این قضیرو😔💔👐
سلام به شما تینا جان
احساساتی که داری قابل احترام هست اما عزیزم در این مسیر چند مورد وجود دارد که بهتر است در کنار احساساتت به آن نیز توجه کنی تا بتوانی تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
۱٫ شما بیان می کنی که از دوسال قبل وارد این ارتباط شده اید یعنی از سن حدودا ۱ سالگی و این یعنی با شروع نوجوانی و تجربه احساسات و نیازهای جدید . خب اینکه شما در سن نوجوانی گرایش و توجه بیشتری به جنس مخالف و روابط عاطفی و حتی جنسی داشته باشی یک امر طبیعی هست اما عزیزم اگر بخواهی بر این روابط در این سن بیش از اندازه تمرکز کنی خب این باعث می شود که وابستگی زیادی به فرد مقابل داشته باشید و بدون داشتن شرایط سنی و رشدی مناسب بخواهی وارد پروسه ازدواج و یا روابط جنسی شوی و خب این قسمتی می باشد که آسیب زا هست . بهتر است برای تصمیم گیری در مورد این روابط به خودت فرصت بیشتری بدهی تا دوران نوجوانی را سپری کنی و زمانی که هم از نظر فیزیولوژیک به رشد کامل تری رسیده ای و هم اینکه هویت شما ثبات بیشتری پیدا کرده است در مورد این مسائل تصمیم گیری کنی چون در این مسیر امکان تغییر باورها، معیارها، دیدگاها و….وجود دارد.
۲٫ شما بیان می کنید این اقا قصد ازدواج دارند خب در این مسیر خود ایشان هست که نیاز است برای رضایت خانواده ایشان تلاش کند و قرار نیست چیزی از شما گرفته شود و یا شما جای ایشان وارد صحبت با خانواده او شوید . در کنار اینکه با این میزان مخالفت حتی اینکه شما با هم رابطه جنسی داشته باشید خب تاییدی بیشتر بخاطر دیدگاهای منفی می تواند باشد که به این ازدواج دارند .
در هرصورت بهتر است عزیزم مسیر رابطه دوستی و ازدواج را تا زمانی که به صورت رسمی ازدواج نکرده اید باهم متفاوت بدانی و اگر بخواهی وارد رابطه جنسی شوی به این امید که باهم ازدواج خواهید کرد خودت را در شرایط پر ریسکی قرار داده ای چون همانطور که در این مدت خانواده ایشان راضی نشدند ممکن است بعد از ان نیز راضی نشوند در کنار مشکلات دیگری که ممکن است ایجاد شود چون شرایط خانوادگی و مشکلاتی که اگر این رابطه ادامه پیدا نکرد شما در روابط بعدی خواهید داشت.
۳٫ در هرصورت نیاز است که شما از خودت مراقبت کنی و این آقا نیز اگر قصد ازدواج با شما را در هر زمانی دارد بهتر است از مسیر بهتری در مورد آن اقدام کند تا رابطه جنسی با شما چون هیچ تضمینی بر این مسیر وجود ندارد و احتمال آسیب آن نیز چندین برابر می باشد.
سلام و عرض ادب به همه دوستان
راستش من کمک میخوام.
من دنبال استخدام تو ی شرکت خاص بودم.چند بار طی چند سال هم اقدام کردم ولی هنوز نشده
طی این سالها هم پیش پدرم کار میکردم ولی خب شغل ایشونو اصلا دوس ندارم.
و نمیدونم هم اگه اون کار نشه چی کار کنم .یعنی اصلا متاستفانه جایگزینی ندارم.
حتی ی چندتا کار هم عوض کردم ولی موندگار نشدم.
از طرفی سنم داره میره بالا .الان ۲۹ سالمه.
همچنین از همون دوران دانشگاه به شدت نیاز به ازدواجو تو خودم میدیدم.
الان واقعا امیدمو از دست دادم و نمیدونم چی کار کنم.
خودم میدونم مشکل روحی پیدا کردم ولی اصلا نمیدونم چی کار باید بکنم.
ممنون میشم اگه روانشناس های سایت کمک کنن🌼🌺🌷
سلام به شما آقا میلاد
احساسات و نیازهای شما قابل احترام هست اما دقت کنید که اگر شما بخواهید دامنه فعالیت های خود را محدود کنید و انعطاف پذیری کمی داشته باشید این باعث می شود که در زمینه کاری با مشکل مواجهه شوید .
خب بله انتخاب یک شرکت خاص که معیارهای خاصی دارد می تواند جز بهترین انتخاب شما باشد اما خب در این مسیر نیاز است که شما با انعطاف پذیری پیش بروید چون ممکن هست که این امکان وجود نداشته باشد که در این شرکت استخدام شوید و خب نیاز است که مسیر موفقیت خود را دنبال کنید و در اینده اگر شرایط بهبود موقعیت وجود داشت در آن صورت برای رسیدن به شرکتی که دوست دارید اقدام کنید.
در این مسیر ممکن است این شرایط بخاطر کمال طلبی رخ بدهد البته در این زمان قصد تشخیص گذاری نداریم اما نیاز است که شما با شناخت بهتر خود در این مسیر پیش بروید و با شرایط روحی بهتر و شناخت در مسیر رشدی خود پیش بروید .
لعنت به این مملکت که آرزوهامونو سوزوند….
سلام وقت به خیر من به نظر خودم هیچ نیازی ندارم ک با کسی دوست بشم یا حتی ازدواج کنم اما دوستانم ک هی میان و بهم میگن خاک تو سرت و…
منم هی هوایی میشم (از رابطه بدم میاد)
هرچی میخوام از دوستام دوری کنم اما چون مدت زیادیه باهاشون دوستم نمیتونم کمکم کنین
سلام به شما
عزیزم دریت هستش که ازدواج و شروع رابطه عاطفی مرحله مهمی از زندگی انسان هستش اما لزوما همه افراد نباید به چنین مرحله ای برسن، یعنی شما حتما باید در اینباره احساس نیاز کنید و حتی اگر هم که احساس نیاز نمی کنید تمایل به تغییر داشته باشید اما در صورتی که شما در حال حاضر هیچ نیازی در خودتون احساس نمی کنید و از این شرایط هم راضی هستین بنابراین جایی برای سرزنش باقی نمی مونه، همچنین اگر تمایل به رابطه با دیگران ندارید و فکر می کنید که شما رو درک نمی کنن می تونید به مرور رابطتون رو باهاشون کمتر کنید.
سلام ووقت بخیر خدمت مشاور گرامی،اگر امکانش هست به راهنماییتون احتیاج دارم ممنون میشم اگر جواب دهید.
دختری ۲۷ ساله هستم لیسانس دارم ومتاسفانه بخاطر شرایط بدی که تو خونواده بود نتونستم برم سر کار وفعلا بیکار هستم،اضاع خونوادگیمون اصلا خوب نیست،یه مدت پیش مادرم نشست کنارم وگریه کرد وگف به فکر ازدواج باش تا بلکه بتونی از این شرایط بدی که هست نجات پیدا کنی،ومن تا الان اصلا به ازدواج فکر نکرده بودم،اما میبینم با این شرایط بدی که تو خونه هست وبه منی که دخترم هیچ حمایتی از طرف پدر وبرادر نمیبینم واز طرفی هم تو خونه زندانی هستم،الان میخوام کسی پیدا بشه وازدواج کنم واز این خونه برم،شما چه پیشنهادی میکنید؟ آیا درسمو ادامه بدم وبه این بهونه از خونه دور بشم تا بلکه تو محیط دانشگاه با یه نفر آشنا بشم وازدواج کنم یا کلا دیگه به درس وکار فکر نکنم و ازدواج کنم؟
سلام به شما
ببینید عزیزم درسته که ازدواج کردن می تونه راهی برای دور شدن از شرایط نامساعد خونه باشه اما اگر شما تنها با این هدف ازدواج کنید و به امید دوری از مشکلات به ازدواج فکر کنید ممکنه در صورت ازدواج کردن ناامید و سرخورده بشین، چون زندگی مشترک نیز چالش های مخصوص به خودش رو داره و شما نیازمند این هستین که برای چالش های پیش رو آماده باشید و تصوری درست و واقع بینانه ای زندگی مشترک داشته باشید. اگر شما به قصد فرار از مشکلات ازدواج کنید ممکنه در مواجهه با اولین مشکل احساس شکست و ناامیدی کنید و سرنوشت خودتون رو سرنوشت بدی ببنید و حتی حالت درمانده به خود بگیرید اما اگر سعی کنید انتخاب درست و معقولانه ای داشته باشید و این مسئله رو هم در نظر داشته باشید که ممکنه در زندگی آینده نیز با چالش هایی روبرور بشین می تونید به زندگی آینده تون امیدوار باشید. بنابراین سعی کنید در این مورد دقت کافی رو داشته باشید و فقط به این امید که ازدواج می تونه تنها راه نجاتتون باشه نباشید چون اگر چنین تصوری داشته باشید اولین شخصی که به خواستگاری شما بیاد می تونه نظر مثبت شما رو به خود جلب کنه و بعد خیلی زود متوجه بشین که عجله کردین و انتخاب درستی نداشتین. بهتر هست برای خودتون هدف تعیین کنید و به غیر از فکر کردن به ازدواج به مسیرهای دیگه ای که مناسب شرایطتون هستن ومی تونن شرایط شما رو بهتر کنن نیز فکر کنید، این راهکارها می تونن درس خوندن، کار کردن یا هرچیز دیگه ای باشن که نیاز هست شما اونها رو مورد بررسی قرار بدین و برای خودتون هدف گذاری کنید و در مسیر هدفتون گام بردارید.
سلام ، ۵ ماهی است که به هم دانشگاهی ام علاقه مند شدم ، ایشون همکلاسی خواهرم هستن و فقط از من ۷ ماه بزرگترند …و اینکه ایشون شهر دیگه زندگی میکنن و از لحاظ اقتصادی هم فکر کنم معمولی باشند ….
بنظر شما فکر کردن به ایشون درستع و اگر نه … چه کنم تا فراموششون کنم ؟
ایشون دائم پیش چشمم هستند و در ارتباط هستیم ( یعنی اینکه گروه های مختلف یا دیدار های مختلفی وجود داره که هم من هستم ، هم ایشون)..فراموشی برام سخته :)
سلام به شما مطهره جان
احساساتی که داری عزیزم قابل احترام هست اما در این مسیر با توجه به اینکه شما بیان می کنید تایم هایی را با ایشان هستید خب پس ایشان نیز شناخت نسبی نسبت به شما دارند و اگر از سمت ایشان نیز احساس مشترکی وجود داشته باشد با توجه به شناختی که دارند می توانند در این مسیر پاسخ به احساس خود اقدام کنند .
بهتر است در احترام به احساسات خود دقت کنید که قرار نیست هر احساسی با ارتباط و ازدواج همراه شود اما در این مسیر شماها در حضور در این جمع ها می توانید با تعامل بیشتر فرصت شناخت را به خودتان و فرد قابل بدهید و توجه نسبی خود را نشان بدهید در این مسیر اگر ایشان نیز به شما احساسی داشته باشند می توانند در این مسیر اقدام کنند.
قرار نیست احساسی فراموش شود و یا نادیده گرفته شود بله اینکه در کنار احترام به احساسات به واقعیت موجود نیز توجه کنید می تواند به شما کمک کند در زمان فعلی تنها یک احساس وجود دارد اگر با خیالپردازی و امید به ازدواج در تصورات خود پیش بروید خب این احساس شدت بیشتری پیدا می کند و این باعث می شود که تمرکز بیشتری از شما گرفته شود .
سلام. خسته نباشید.من ۸سال پیش خواستگاری داشتم که توی همون دوره آشنایی بهم زدیم .ولی خودم هیچوقت نتونستم فراموشش کنم دلیل بهم زدنم منطقی بود .ولی از جنبه روحی خیلی فشار رومه. حتی برایاینکه فراموشش کنم هم وارد فضای مجازی شدم و سعی کردم با کسان دیگری صحبت کنم .ولی اصلا نمیتونم از کسی خوشم بیاد .یعنی بعد ی مدت ک باهاشون حرف بزنم ازشون دلزده میشم نمیدونم دلیلش چیه .
سلام به شما ستاره جان
ببین عزیزم با توجه به اینکه تایم طولانی از این موضوع می گذرد اما شما هنوز به مرحله پذیرش نرسیده اید و این انتخاب گذشته بعد از ۸ سال هنوز هم بر شرایط تصمیم گیری شما تاثیر می گذارد نیاز هست که حتما در این مسیر به روان درمانگر مراجعه کنید .
چون نیاز است که بررسی کنیم که در روان شما چه چیزی تجربه می شود و چه تاثیری بر روند تصمیم گیری شما دارد .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام و خسته نباشید، برادر من ۳۷ سال دارد و اصلا علاقه ای به داشتن دوست دختر و آشنایی با دختر یا ازدواج از خودش نشان نمیدهد و وقتی مادرم در این رابطه باهاش صحبت میکنه عصبانی میشه و پرخاش میکنه، از نظر تحصیلات فوق لیسانس است و کار خوبی دارد ولی از نظر روابط اجتماعی بسیار مردم گریز است ، به نظر شما چه مشکل جنسی دارد و چکار باید کرد
سلام به شما دوست عزیز
در این مورد تا زمانی که با خود ایشان صحبت نکنیم نمی توانیم نظری را بیان کنیم در کنار اینکه قرار نیست حتما دلیل جنسی وجود داشته باشد و می تواند مشکلات روحی و یا دیدگاهای خاصی وجود داشته باشد که تمایل به ازدواج و روابط با افراد را کاهش می دهد در این مسیر بهتر است بجای سرزنش و یا تشخیص گذاری او را نشویق کنید که در این مورد با روان درمانگر صحبت کنندتا بتوانند تصمیم گیری بهتری داشته باشند .
تا زمانی که با خود ایشان صحبت نکنیم نمی توانیم نظری را بیان کنیم.
سلام.خداقوت.۳۵ سالمه از دوران کودکی علاقه زیادی به جتس مخالف داشتم ولی چون خانواده شرایط خاصی داشتن و مراقبت داشتن با کسی نبودم. تا سنی ک مشغول ب کار شدم. همیشه تلاش کردم جنس مخالف رو به خودم جذب کنم ولی متاسفانه به نظر میاد جذابیتی ندارم. خیلی دوس دارم ازدواج کنم ولی موقعیتش پیش نمیاد با اینکه از لحاظ مالی و تا حدود چهره از خیلی از خانمهایی ک ازدواج کردن ولی کسی سراغم نمیاد.متاسفانه به گناه هم افتادم و نمیتونم خودم رو کنترل کنم. دچار افسردگی هم شدم. لطفا راهنماییم کنید
سلام به شما اعطم جان
اینکه شما بخواهید مورد توجه جنس مخالف باشید و حتی ازدواج کنید یک امر طبیعی می باشد در جهت پاسخ به نیازهای عاطفی و جنسی و… در این مسیر نیاز است که شما با حضور در اجتماع و افزایش روابط خود سعی کنید که در دنیای واقعی با تعامل بیشتر این فرصت را به خودتان و افراد مقابل بدهید تا بتوانید یکدیگر را انتخاب کنید .
بهتر است از سرزنش خود ف خوداری کنید و سعی کنید اگر مسیر اشتباهی را طی می کنید با آگاهی به اشتباه بودن آن مسیر خود را اصلاح کنید و مسیرتان را تغییر بدهید و با ایجاد روابط بیشتر این شرایط را برای خودتان محیا کنید تا با افراد بیشتری ارتباط داشته باشید .
سلام من فوبیای شدید به آمپول دارم بحدی که ۱۷ سال سن دارم راضی به جتی رفتن دکتر نمیشم والبته کار های مختلفی مثل آموزش تزریقات یا حلال احمر رفتم نمیدونم با این ترس چکار بکنم😭😭😭😭😭😭😭😭
سلام به شما آرمینا جان
در این مورد نیاز است ترس های شما به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانیم در روند جلسات درمانی به شما کمک کنیم تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید .
فوبیا دلایل مختلفی دارد که می تواند برای فرد اضطراب را به دنبال داشته باشد و در حالت های شدید بسته به میزان تاثیر فوبیا بر کارهای روزانه فرد می تواند برای فرد مشکل آفرین باشد در این مسیر روند درمانی وجود دارد که شما با مراجعه حضوری به روانشناس می توانید این مسیر را طی کنید.
با سلام بنده مشکل ترس از اجتماع رو دارم . یا شایدم مشکل من به یکی دیگه از شاخه های روانشناسی مربوط باشه؟ من چطور میتونید کمکم کنید؟ ممنون
سلام به شما
فرشید عزیز متاسفانه شما نشانه های مشکلتون رو توضیح ندادین ولی اگر که بودن در جمع مخصوصا جمع های ناآشنا، شما رو مضطرب میکنه و از حرف زدن و ابراز وجود در جنع خودداری می کنید و مدام نسبت به قضاوت های دیگران راجع به خودتون، دلمشغولی دارین شما مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی هستید که در صورت وجود چنین اختلالی نیاز هست که حتما به صورت حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید و روند درمانیتون رو طی کنید، ممکن هست پروسه ی درمان شما چند ماه طول بکشه ولی این مسئله قابل درمان است و نیاز به صبر و تلاش و انگیزه ی شما برای درمان دارد.
روانشناس
۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام من الان نزدیک به هجده سالمه و واقعن از رابطه ی جنسی متنفرم تاحالا فکر میکردم من بیماری چیزی دارم من رابطه ی عاطفی یا بغل کردن رو دوست دارم ولی فک نمیکنم اگر بخوام ازدواج کنم کسی پیدا بشه ک به رابطه ی عاطفی راضی باشه و من این ترس رو دارم دلم نمیخواد هیچوقت رابطه ی جنسی داشته باشم و این حس زودگذر و بچه گانه ای نیست
سلام به شما مهسا جان
این احساسات نیاز است که بررسی شود و نیاز است که دیدگاها ، افکار و باورها و حتس شرایط تربیتی شما بررسی شود تا بتوان در این مسیر دلیل این تنفر را بررسی وبرطرف کرد اگر در این زمینه تجربه دارید نیز می تواند تاثی زیادی بر دیدگاهای شما داشته باشد .
همانطور که خودتان اشاره کردید رابطه جنسی نیز یکی از روابطی می باشد که در زندگی مشترک نیاز است که هردو زوج به آن توجه داشته باشید تا بتوان مسیر رشدی را با درک نیازهای هم سپری کرد .
بهتر است در این مسیر به صورت حضوری به روان درمانگر مراجعه داشته باشید تا شرایط شما بررسی دقیق شود و بتوانیم به این نگرانی شما در مسیر مناسبی پاسخ بدهیم و شما بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید و بتوانید در مسیر رشدی خود برای اینده پیش بروید و در زمان لازم مناسب بدون نگرانی در این مورد برای زندگی مشترک تصمیم گیری کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۷۴۱
سلام من یه زن هستم الان دو سال هست به شدت عاشق هم جنس خودم شدم ازدواج کردم دو تا هم بچه دارم حالا چکنم
سلام به شما
عزیزم نیاز هست که حتما به صورت حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید تا ضمن بررسی هویت جنسی، افکار و شناسایی علت این احساسات به شما در این زمینه کمک شود.
روانشناس
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
۲۷سالمه همه عروسی میکنن جزمن
سلام به شما
عزیزم اینکه شما تمایل به ازدواج دارین کاملا قابل درک و طبیعی هستش ولی اینکه شما سعی در مقایسه ی خودتون با آدم های اطرافتون داشته باشید کار درستی نیست، در واقع به نظر می رسه شما سوگیری توجه پیدا کردین وفقط به افرادی که ازدواج کردن توجه می کنید و به تعداد کثیری از افراد که حتی از شما بزرگتر هستن و ازدواج نکردن توجهی ندارید.
حال با فرض درست بودن حرف شما بازهم این کار درستی نیست که شما خودتون رو با کسی مقایسه کنید. هر فردی اهداف و ویژگی ها و میدان زندگی متفاوتی دارد که قابل مقایسه با فردی دیگر نیست.
البته با توجه به شرایط موجود در جامعه نیاز هست که این واقیعت رو در نظر بگیریم که سن ازدواج نسبت به قبل بالاتر رفته و به دلیل شرایط سخت اقتصادی شرایط محدودتری برا
ی ازدواج فراهم است ولی با این حال نیاز است که علت های ازدواج نکردن شما بررسی شود و دید که چه عواملی مانع ازدواج شما شده. عواملی مانند وسواس شما در انتخاب، محدود بودن روابط اجتماعیتون و … از جمله عواملی هستن که مربوط به شما هستن و میتونین با تغییر در اونها شرایط ازدواجتون رو فراهم کنید ولی بعضی از موارد از کنترل شما خارج هستن و نمیتونید تغییری در اونها ایجاد کنید.
بنابراین نیاز هست که شما به ویژگی های شخصیتی خودتون بیشتر توجه کنید و اگر در انتخاب هایتان وسواس دارید سعی کنید اونها رو رفع کنید و اگر میزان فعالیت اجتماعیتون محدود هست میتونید روابطتون رو گسترده تر کنید تا بیشتر در اجتماع حضور داشته باشید و با موقیعت های بیشتری مواجه بشین، اگر در مهارت های اجتماعی ضعف دارید میتونید به روانشناس مراجعه کنید و مهارت های ارتباطیتون رو تقویت کنید و البته این رو هم در نظر داشته باشید که همه ی هدف زندگی ازدواج نیست نیاز است که شما تمرکز بیشتری روی اهداف مهمتر دیگه در زندگیتون داشته باشید و به جز ازدواج به موارد دیگه هم توجه داشته باشید تا در صورت فراهم نشدن شرایط ازدواج دچار ناکامی نشین.
با تشکر از سایت خوبتون
سلام خسته نباشید ۲۴سالمه ونیاز شدید روحی ب ازدواج رو درخودم احساس میکنم مذهبی هستم و دوست ندارم باپسر دوست بشم و میدونم اون نیاز روحی رو هم جواب نمیده بهره چندانی اززیبایی نبردم در عذابم واقعا . من قانعم و ب صورت غیرمستقیم گفتم ب اطرافیان ولی خب هیچکی نیومده خواستگاریم تاالان نمیدونم چیکارکنم صبرم کم شده دارم ب رابطه باجنس مخالف فکرمیکنم .هرکاری هم میخوام انجام بدم حس بیهودگی نمیزاره پیشرفت کنم چیکار کنم با این نیاز روحی کمکم کنید
سلام به شما
عزیزم احساس شما قابل درکه. انسان از باب روحیه ی اجتماعی که داره در هر مقطع سنی نیاز به رابطه با افراد دیگر داره و از یک مرحله به بعد نیاز به شروع رابطه ی عاطفی در خودش احساس می کنه بنابراین این حس نیاز شما به رابطه ی عاطفی و ازدواج طبیعی هستش و برای اکثر افرادی که از نظر روحی سالم باشند این موقیعت احساس می شه ولی عزیزم اینکه شما از سر تنهایی و ناچاری قصد داشته باشید تن به هر ازدواجی بدین و سطح توقعات خودتون رو بسیار پایین بیارید و به خودتون حق انتخاب ندین و با این شرایط وارد یک زندگی مشترک بشین قطعا با شروع زندگی مشترکتون هم این حس تنهایی و عدم ارضای نیازتون در شما وجود خواهد داشت. چون شما فقط از سر ناچاری و بدون فکر تصمیم به ازدواج دارید نه از روی دلایل منطقی.
از توضیحاتتون به نظر می رسه اعتماد بنفس کمی دارید و همین عدم اعتماد بنفستون می تونه باعث بشه از زندگی لذت نبرید و مدام منتظر فردی باشید که بیاد و شما رو از این شرابط نجات بده در حالی که اگز شما با این شرایط ازدواج کنید آسیب های به مراتب بیشتر ی در زندگی مشترک متوجه شما میشه.
به شما توصیه میشه به صورت حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید تا تحت شناخت درمانی قرار بگیرید و بتونید شناخت های انحرافیتون رو تشخیض بدین، نیاز هست که فعالتر باشید، در جمع دوستان، خانواده، اطرافیان و همچنین فعالیت های اجتماعی بیشتر قرار بگیرین و ارتباطاتتون رو گسترده کنید، این گسترده کردن ارتباطات شانس شما رو برای ازدواج بیشتر می کنه ولی در کنار این کارها نیاز هست که برای افزایش اعتماد بنفستون و شروع فعالیت هدفمند در زندگیتون اقدام کنید تا بتونید ازدواج موفق تری داشته باشید و همچنین مستقل بودن رو بیشتر تمرین کنید و به دست بیارید.
سلام من ازدوران بچگی عاشق پسرعمه ی خودش شده بودم امااون هیچ حسی نسبت به من نداره یه ماه دیگه هم عروسیشه بایکی دیگه واقعا دارم دیونه میشم همش بفکرش هستم هرکاریم میکنم نمیتونم فراموشش کنم
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قابل درک می باشد اما دقت داشته باشید که همانطور که خودتان بیان کردید از کودکی و بعد هم نوجوانی این علاقه به وجود آمده است در سنینی که فرد به تنها با خیالپردزای به این احساسات دامن می زند و با خطاهای شناختی و بزرگنمایی رفتارهای فرد مقابل را به معنای توجه به احساس خودش دنبال می کند و این موضوع اگر ادامه یابد و فرد به شرایط سنی خودش توجه نکند می تواند سالها ادامه یابد و به فرد از نظر روحی آسیب وارد کند .
بهتر است در این مسیر بک دوره شناخت درمانی را تجربه کنید تا بتوانیم در این زمینه به شما کمک کنیم تا به مرحله پذیرش وارد شوید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۸۹۵
سلام ببخشید من خیلی وقت به یکی از پسر های فامیل که خیلی مذهبی هست فکر میکنم حتی با خودم میگم که حاضر هستم که هر کاری رو که اون میگه انجام بدم و یا مراسم عروسی رو که آرزو دارم خیلی خوب باشه بخاطر عقاید اون خیلی کوچیک و جمع جور بگیرم . خودم هم عقایدی دارم ولی اون آقا یکم بیشتر از من تو بند این جور مسایل . ایا فکر کردن بهش درست ؟؟؟
سلان به شما دوست عزیز
در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟
۲٫ در زمان فعلی باهم در ارتباط هستید ؟
۳٫ منظور شما از عقایدی که در بند ان هستند چیست؟
یه سوال نظرتون در باره گرایش به همجنس چیه ؟
سلام به شما الناز جان در این مسیر نیاز است که هویت جنسی و احتمال اختلال جنسی مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانیم در این مسیر نظری را بیان کینم.
سلام من چندماه ازدواج کردم ولی تاب حال نزدیکی نداشتم شوهرم ازم شکایت کرده لطفا بهم بگین چکار کنم همش استرس دارم دست خودم نیس
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساسات شما قابل درک می باشد اما نیازهای همسرتان نیز مورد پذیرش می باشد اما بهتر است با همسرتان صحبت کنید تا برای بررسی مشکلات بجای مراجعه به دادگاه به سکس تراپ مراجعه داشته باشید تا به شما در بهبود مشکلات کمک شود .
ممکن است مشکل شما واژینسموس باشد که در آن فرد واژینیسموس ترس از رابطه زناشوئی و یا ترس از رابطه جنسی که یک ترس و یا فوبی روانی و یا یک درد روانی است باعث می شود که زن از ایجاد رابطه جنسی بترسد و در نتیجه به طور ناخود آگاه خود را جمع کند و یا به عبارت دیگر اندامش را منقبض و یا پاهای خود را به هم چسبانده و قفل نماید .
این ترس و مشکلات در رابطه می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که نیاز به بررسی دقیق دارد از جمله عواملی که در این مشکل نقش دارند شام موارد زیر می باشد :
• زنانی که در کودکی و نوجوانی شیوه تربیت بسیار سختگیرانه ای داشته اند و هیچگاه درباره رابطه جنسی آگاهی لازم را پیدا نکرده اند.
• زنانی که به آنها گفته شده است که میل جنسی گناه است و رابطه جنسی بسیار دردناک است.
• کسانی که تحت تاثیر تابوهای فرهنگی درباره رابطه جنسی قرار گرفته اند.
• تعرض جنسی یا تجاوز نیز می توانند منجر به واژینیسموس شوند.
• عفونت ناحیه تناسلی مانند کاندیدیاز (نوعی عفونت قارچی)، زگیل تناسلی یا تریکومونا که نوعی بیماری آمیزشی است که توسط نوعی انگل اتفاق می افتد.
• پرتودرمانی ناحیه لگن
• خشکی واژن که اغلب ممکن است در هنگام مصرف قرص ضدبارداری یا پس از یائسگی رخ دهد.
• عدم تحریک جنسی قبل از رابطه جنسی
• عوارض جانبی برخی داروها
• زخم و پارگی کوچک در دهانه واژن و التهاب لگن
• ترس از کوچک بودن واژن برای رابطه جنسی
• ترس از بارداری
• آسیب به واژن یا عضلات اطراف آن در حین زایمان
• مشکل در روابط بین زوجین
• خستگی یا افسردگی
دقت داشته باشید که بهتر است هم به متخصص زنان برای معاینه و هم به سکس تراپ برای آموزش یک سری تمرینات و بررسی مشکلتان مراجعه داشته باشید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۷۴۱
الان از کجا بدونیم جوابای دادیم ۳از۱۴هستش یا ۷از۱۴یا۴از۱۴
دوست عزیز سوالی با این نام کاربری مطرح نشده است .
نتیجش کو؟ نوشته نتیجه ها ولی همون مطالب صفحه اول رو آورده.
سلام تشکر از شما که خبر دادین. نتایج تست اصلاح شد.