خطاهای شناختی

Cognitive Errors

خطاهای شناختی یکی از مبحث هایی است که محوریت اصلی دیدگاه شناختی می باشد.

بر اساس دیدگاه شناختی، عوامل شناختی (باور و تفکر انسان ها) نقش مهمی در ایجاد و تداوم اختلالات روانی دارند.

برخی از مشکلات روانی، به علت روش های فکری غیر عادی درباره خود، دیگران و دنیا به وجود می آیند و برخی دیگر به علت روش های غیر عادی در پردازش و تفسیر اطلاعات حاصل می شود.

اساس دیدگاه شناختی این است که افکار و احساسات منجر به رفتار می شوند و اگر افراد افکار نادرست و غیر منطقی داشته باشند در آن ها احساسات ناخوشایندی ایجاد می شود و این احساسات ناخوشایند منجر به بروز رفتارهای ناسازگارانه و ناپخته ای در فرد می شود.

افکار← احساسات← رفتار

منشاء خطاهای شناختی

شاید از خودتان بپرسید که منشاء این تفکرات و تفسیرهای غیر عادی کجاست؟

زمانی که یک نوزاد به دنیا می آید هیچ ذهنیتی از خود، دنیا و اطرافیان ندارد اما نحوه برخورد والدین و محیط زندگی فرد به مرور باعث ایجاد فرضیه و قوانینی در ذهن فرد می شود و فرد در طول زندگی خود با توجه به فرضیات و قوانینی که در مورد دنیا، خود و دیگران در ذهنش شکل گرفته تفکر می کند و اتفاقات را تفسیر می کند و یا اگر بخواهیم به زبانی ساده تر بگوییم فرد با عینک خودش به دنیا نگاه می کند.

همانطور که گفتیم این فرضیات تحت تاثیر محیط زندگی فرد و رفتار والدین در ذهن فرد شکل می گیرد، حال این امکان وجود دارد که بسیاری از این فرضیه ها غیر عقلانی باشند و باعث رنج هیجانی شوند.

مثلا فردی که والدینش مدام از او انتظار رفتاری بی عیب و نقص داشته اند و در صورت بروز کوچکترین خطا مورد سرزنش والدینش قرار گرفته است در زندگی آینده خود این انتظار را از خود دارد که فردی بی عیب و نقص باشد و هیچگاه هیچ خطایی نکند، چون در صورت بروز خطا او چنین فکر می کند فردی نالایق است.

چنین تفکری یک نوع خطای شناختی هستند که می توانند باعث نقص عزت نفس در فرد شوند.

برای اینکه بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم و از برقراری ارتباط با دیگران لذت ببریم، نیاز است که با این خطاهای شناختی آشنا شویم و بتوانیم با آگاهی از آن ها، کنترلشان کنیم و تا حد ممکن در تفسیر اطلاعاتمان از آن ها استفاده نکنیم.

ما در این مقاله قصد داریم شما را با انواع خطاهای شناختی آشنا کنیم و راه های آگاه شدن از این خطاها و اصلاح آن ها را در اختیارتان قرار دهیم.

داروی گاباپنتین

خطاهای شناختی به چند دسته تقسیم می شوند؟

خطاهای شناختی انواع مختلف دارند ولی به طور کلی به دو بخش سوگیری شناختی و تحریف شناختی تقسیم می شوند.

  • سوگیری های شناختی

سوگیری های شناختی به طور معمول در بین اکثر افراد جامعه وجود دارد و ناشی از خطاهای ذهن در تفسیر اطلاعات است.

به طور کلی سوگیری های شناختی نسبت به تحریف های شناختی عمومی ترند.

  • تحریف های شناختی

تحریف های شناختی به مرور و در طول زندگی در ذهن فرد شکل می گیرد و به نوعی این نوع خطاهای شناختی نسبت به سوگیری های شناختی فردی تر هستند.

برای اینکه بتوانید بهتر به تفاوت بین سوگیری شناختی و تحریف های شناختی پی ببرید نیاز است که مثال هایی از انواع مختلف این دو نوع خطای شناختی برایتان ارائه دهیم.

انواع سوگیری شناختی

  • خطای تمرکز و اعتماد بر اطلاعات در دسترس

افراد معمولا در تفسیر اطلاعات تمایل دارند که برای تفسیر اطلاعات، به اولین راه حلی که به ذهنشان می رسد بسنده کنند.

خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس فرصت تفکر و تجزیه و تحلیل را از فرد می گیرد و باعث می شود که افراد از تفکر سریع برای تصمیم گیری استفاده کنند. البته این یک میانبر ذهنی است که باعث سرعت عمل در فرد می شود ولی در بسیاری از مواقع فرد را دچار خطا می کند.

  • اثر لنگر انداختن

در اثر لنگر انداختن فرد اولین اطلاعاتی را که از موضوعی به دست می آورد را ملاک سنجش و ارزیابی بقیه اطلاعات قرار می دهد.

به عنوان مثال تصور کنید که استادی در سال اول تدریس خود در کلاسی با دانشجویانی بسیار باهوش برخورد می کند ولی در سال های آتی دانشجویان به اندازه دانشجویان سال اول باهوش به نظر نمی رسند.

در چنین شرایطی استاد، دانشجویان فعلی خود را ضعیف و تنبل براورد می کند به این دلیل که معیار قضاوتش دانشجویانی هستند که سال اول به آنها تدریس می کرد.

در چنین شرایطی استاد دچار خطای لنگر انداختن شده و به اشتباه، دانشجویان فعلی اش را تنبل و کم هوش براورد می کند در صورتی که اگر دانشجویان فعلی اش را با دانشجویان سابق خود مقایسه نمی کرد شاید هیچگاه برچسب کم هوش به آنها نمی زد و ممکن بود آنها را دانشجویان عادی و یا حتی دانشجویان خوب توصیف می کرد.

خطاهای شناختی

  • تمرکز بر آخرین اطلاعات

تمرکز بر آخرین اطلاعات نیز می تواند به اندازه تمرکز بر اولین اطلاعات انسان را به خطا بکشاند.

تصور کنید که فردی به قصد ازدواج با شخصی شروع به تحقیق می کند و همه از آن فرد تعریف و تمجید می کنند ولی در آخر یک نفر پیدا می شود که تمام این تعاریف را نقض می کند و شروع به تعاریف منفی درباره آن شخص می کند.

در چنین حالتی اگر فردی که در حال تحقیق است آگاه نباشد و درگیر چنین خطایی شود دیگر نمی تواند به سایر نظرات توجه کند و تمام توجهش بر اطلاعاتی معطوف می شود که منفی بوده اند. بنابراین اهمیت تجزیه و تحلیل دقیق و منطقی در چنین شرایطی بسیار احساس می شود.

  • سوگیری اعتقادی (اعتقاد گرایی)

این نوع سوگیری به این صورت است که فرد در ارزیابی و پذیرش استدلال ها فقط به این نکته توجه می کنند که نتایج هر استدلال با باورها و اطلاعات شخصی اش همخوانی دارد. در واقع اغلب افراد استدلالی را می پذیرند که با باورهایشان سازگار است بی آنکه حتی منطقی بودن دلایل را در نظر بگیرند.

  • خطای هاله ای (اثر هاله ای)

نوعی خطا در شناخت و تصمیم گیری که تحت تاثیر ذهنیت قبلی قضاوت کننده شکل می گیرد و می تواند از حقیقت و انصاف به دور باشد.

به عنوان مثال معلمی که همیشه ذهنیت منفی از دانش آموزش دارد و او را تنبل خطاب می کند، ممکن است در برخوردهای بعدی این نوع ذهنیتش از دانش اموز روی قضاوتش نسبت به او تاثیر بگذارد و مثلا در زمان تصحیح برگه ی امتحانی بلافاصله با دیدن نام آن دانش آموز در بالای برگه، اینطور قضاوت کند که دانش آموز قطعا نمره پایینی را کسب خواهد کرد و با این دید شروع به تصحیح برگه کند.

در این شرایط دیدگاه معلم در نحوه تصمیم گیری دخیل خواهد بود و معلم نمی تواند عادلانه به دانش آموز خود نمره بدهد.